اشاره: متن سخنرانی سیدقاسم یاحسینی در هفتمین نشست سالانه تاریخ شفاهی که در ساختمان مشروطه کتابخانه مجلس، تهران 11 بهمن 1390، ارائه شد در ادامه می آید:
مقدمه:
گرامی میدارم دوازدهم بهمن ماه، سالروز تاریخی ورود امام راحل به ایران. ورودی که در کمتر از ده روز، طومار سلطنت هزاران ساله و حکومت 57 ساله رژیم پهلوی را درهم پیچیده و فصل نوینی در تاریخ کشورمان ایران به وجود آورد. فصلی که تحولات داخلی، منطقهای و جهانی آن هنوز هم ادامه دارد.
یکی از موضوعاتی که با ظهور انقلاب اسلامی ایران در داخل کشور شناخته و معرفی شد، پدیده نو و تازهای به نام «تاریخ شفاهی» بود که با باور من ورود و وجودش در ایران به برکت انقلاب بهمن 1357 بود. جالب آن که یکی از نخستین پروژههای خاطرات شفاهی که در «نوفللوشاتو» فرانسه انجام شد، در گرماگرم ماههای انقلاب و اقامت حضرت امام خمینی در این منطقه بود. پروژهای که در آن شهید مهدی عراقی، یکی از اعضای اصلی گروه «مؤتلفه اسلامی» خاطرات شفاهی خودش را از ایام مبارزه و زندان، برای برخی از دانشجویان انجمن اسلامی مقیم اروپا روایت کرد و سالها بعد با عنوان «ناگفتهها» در ایران چاپ و منتشر شد.
تعریف تدوین در تاریخ شفاهی
دوستان و گردانندگان این مجلس ارجمند، که هفتمین نشست سالانه تاریخ شفاهی است، به بنده امر کردهاند تا درباره تعریف و چهارچوب «تدوین در تاریخ شفاهی» سخن بگویم.
بیش از شروع بحث، ضروری است تعریف مشخص و واضح از «تدوین تاریخ شفاهی» داشته باشیم. تعریفی که از زیربنای بحث اصلی ما باشد و دیگر مباحث روی آن بنا شود.
در کتاب کلاسیک شده فرهنگ لغات شادروان علیاکبر دهخدا، که البته متعلق به پنجاه سال پیش است، و حتی «فرهنگ سخن» که اثری است نسبتاً تازه و جدید، تعریفی که از کلمه و مفهوم «تدوین» آمده، آن چیزی نیست که ما تاریخ شفاهیکاران منظور داریم. من هرچه در مقالات و پارهای کتابهایی که در باب خاطرات به زبان فارسی نگاشته شده گشتم، تعریف دلپسند و راضیکنندهای از «تدوین» آن طور که در ایران رایج است و کاربرد دارد، نیافتم. بنابراین اجازه بدهید تعریف مختار خودم را از «تدوین در تاریخ شفاهی» به دست دهم.
در یک جمعبندی کلی میتوان مفهوم تدوین در تاریخ شفاهی، و آن چه امروز در ایران تحت این عنوان ساری و جاری است را چنین تعریف کرد:
اکنون پس از ارائه تعریفی اولیه از مفهوم تدوین در تاریخ شفاهی، لازم است دست به نوعی «گونهشناسی تدوین» زده و بدانیم تدوین دارای چه گونهها و نوعهایی است: در حال حاضر در ایران چند شیوه تدوین شناخته شده است که همه آنها نیز کاربرد دارد و براساس آن، «متن» تولید میشد:
1ـ شیوه پرسش و پاسخ
در جهان و محافل علمی و آکادمیک، رایجترین و مرسومترین گونه خاطرات و تاریخشفاهی، استفاده از روش پرسش و پاسخ است. در این روش مورخ شفاهی یا همان مصاحبهگر، که میتواند تدوینگر هم باشد یا نباشد، سؤالهای مشخص و روشنی از فرد خاطرهگو درباره موضوع خاصی یا موضوعات متعدد و حتی شرح خاطرات و زندگی فردی و اجتماعیش، میپرسد و عین پرسش و پاسخها، از متن نوار استخراج شده و در اختیار عموم قرار میگیرد. شاید معروفترین پروژه در این زمینه «طرح تاریخ شفاهی ایران» باشد که به کوشش دکتر حبیب لاجوردی در دهه هشتاد میلادی قرن بیستم / دهه شصت هجری شمسی، به سفارش دانشگاه هاروارد در آمریکا انجام شد که تا امروز چندین کتاب از آن در ایران و خارج از ایران منتشر شده است.
شیوه پرسش و پاسخ در ایران خیلی زود مورد استقبال قرار گرفت و حجم قابل ملاحظهای کتاب در باب خاطرات شخصیتهای درگیر در انقلاب، خاطرات شفاهی هنرمندان و شاعران، نویسندگان و.... در ایران تولید و منتشر شد. عجیب آن که این شیوه از خاطرات شفاهی، در مورد کتابهای مربوط به جنگ تحمیلی هشت ساله ایران و عراق، کاربرد چندانی نداشته و هنوز نیز ندارد. تعداد کتابهایی که جنگ هشت ساله را در قالب پرسش و پاسخ روایت کند، چنان اندک هستند که از شمار انگشتان دو دست فراتر نمیروند. معروفترین خاطرات جنگی در این گونه، «تکلیف است برادر» خاطرات سردار همدانی و سرباز سالهای ابری، خاطرات شفاهی عبدالحسن بنادری است. بنا به ملاحظاتی که جای پرداختن به آن در این مجال و مجلس نیست، مراکزی تولید کننده خاطرات شفاهی در ایران، چون بنیاد شهید، حوزه هنری، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و... به این شیوه از تاریخ شفاهی در تولید آثاری در زمینه جنگ تحمیلی عنایت لازم را ندارند.
2ـ شیوه روایت خاطرات
دومین روش شناخته شده و مرسوم تدوین خاطرات شفاهی در ایران روشی است که با اندکی تسامح میتوان آن را «شیوه روایت خاطرات» نامید. در این روش تدوین، فرد یا افراد تدوینگر، متن پیاده شده خاطرات شفاهی را از اول تا انتها بازنویسی کرده و معمولاً به شیوه اول شخص مفرد، و در مواردی در قالب سوم شخص، روایت میکنند. چنین متنی یک دست بوده و در آن خبری از پرسشهایی که مورخ شفاهی از فرد خاطرهگو هنگام ضبط خاطراتش پرسیده است، نیست.
شیوه روایتی در حال حاضر مرسومترین و رایجترین نوع روشی است که در اغلب قریب به اتفاق مراکز تولید خاطرات و تاریخ شفاهی در ایران صورت میگیرد. یکی از معروفترین مراکز موجود در ایران، «دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و «دفتر ادب و هنر مقاومت» وابسته به «حوزه هنری» است که خروجی آن «انتشارات سوره» مهر میباشد. همچنین یکی از معروفترین تدوینگران دفتر ادبیات انقلاب اسلامی آقای محسن کاظمی است که کتابهای «خاطرات احمد احمد»، «خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)» و دیگر کتابهای تدوین شده توسط ایشان، وی مشهور است. در دفتر ادبیات و هنر مقاومت نیز خانم زهرا حسینی با کتاب معروف «دا» این روزها شهره آفاق میباشد.
3ـ شیوه خاطره ـ داستان
سومین روش تدوین خاطرات شفاهی که چندی است در ایران مرسوم شده، روشی است که میتوان آن را خاطره ـ داستان نام گذاشت. در این روش فردی که معمولاً ذوق داستاننویسی یا داستاننگاری دارد، بر پایه خاطرات شفاهی، یا وارد کردن عنصر تخیل در کار، متنی مینگارد که برزخی است بین خاطرات و داستان. مراکزی مثل «بنیاد شهید» و پارهای از مراکز دولتی دیگر، مروجان چنین شیوهای هستند. شاید یکی از نمونههای قابل تأمل در این زمینه «کتاب مریم» نگاشته داوود امیریان است.
این گونه آثار نه در قالب تاریخ میگنجند، زیرا عنصر تخیل و خیال در آن به کار رفته و بنابراین مستند نیستد، و نه در ادبیات ناب و محض جای دارند. برزخی هستند بین خاطره و شبهداستان.
4ـ سرگذشتهای داستانی
شیوهای که در ایران این روزها بسیار مرسوم شده، روشی است که به «سرگذشتهای داستانی» معروف شده است. روش کار هم چنین است که پارهای مراکز دولتی، از جمله بنیاد شهید و انتشارات فاتحان وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، به نویسندهای سفارش کار میدهند تا درباره زندگی و خاطرات فلان شهید یا سردار و فرمانده جنگ، کتابی در قالب زندگینامه داستانی به نگارش در آورد. نویسنده سفارشگیر نیز با مراجعه به خانواده، دوستان هم رزمان شهید، مطلبی روی نوار کاست ضبط کرده و سپس با پر و بال دادن به آنها و افزودن شاخه و برگهای بسیار، کاری معمولاً ضعیف تولید کرده و در قالب «زندگینامه داستانی شهید...» تحویل ناشر میدهد. بسیاری از آثاری که در تهران و شهرستانها در قالب کنگره یادواره شهدا و فرماندهان استانها، منتشر شده، مشخصاً کنگره کرمان و خوزستان در قالب چنین فن و روشی تدوین و منتشر شدهاند.
5ـ شیوه داستانی و رمان
چندی است در ایران یک روش عجیب دیگر هم رایج شده که همان شیوه تبدیل خاطرات شفاهی به داستان و رمان است. در این شیوه نویسنده یا تدوینگر، به سراغ رزمندهای میرود و خاطراتش را روی چندین ساعت نوار ضبط میکند، سپس آن خاطرات شفاهی را به داستان و رمان تبدیل میکند. فرق این شیوه با روش «خاطره ـ داستان» این است که کل متن داستانی است و خواننده نمیتواند تشخیص بدهد که قلمرو واقعیت با خیال در کجای اثر جایشان را به هم دادهاند.
شیوههای تدوین که به صورت خیلی فشرده و خلاصه ارائه شد، هر کدام دارای زیرمجموعههایی هم هستند که حتی اشاره اجمالی به آنها در این مجال تنگ، امکانپذیر نیست.
آسیبشناسی تدوین در خاطرات شفاهی در ایران
اما سؤال بسیار مهمی که باید به آن پاسخ شفاف و خردپسند داد این است که کدام شیوههای نامبرده در زمینه تدوین در تاریخ شفاهی، در حال حاضر در ایران کاربرد علمی و عمل دارد و امکانپذیر است و کدام یک باید متروک شوند؟
به عنوان مورخ شفاهی که نزدیک دو دهه است در زمینه خاطرات و تاریخ شفاهی، در ژانرهای مختلف کار کرده و میکند، اجازه میخواهم تا با نگاه یک پاتولوژیستی و آسیبشناسانه، اندکی درنگ کرده و آسیبهایی که به شیوه تدوین در خاطرت و تاریخ شفاهی در ایران امروز وجود دارد یا دستکم به زعم من «آسیب» هستند، بپردازم.
حقیقت تلخی که ناچار به اعتراف به آن هستم این است که در حاضر در ایران اولاً بین مراکز تولید خاطرات شفاهی و دانشگاهها و مراکز نظریهپردازی در باب تاریخ شفاهی، شکاف عظیم و هولناکی وجود دارد. من چند سال قبل در یکی از همین نشستهای سالانه تاریخ شفاهی، از شکاف بین مولدان و نظریهپردازان تاریخ شفاهی در ایران سخن گفتم. در اکثر قریب به اتفاق مراکزی که این روزها در ایران در حال تولید خاطرات و تاریخ شفاهی هستند، هیچ مبنا و اصول تئوریک و نظری وجود ندارد و رعایت نمیشود و نوعی سردرگمی و به همریختگی ایجاد شده است. بسیاری از مصاحبهکنندگان و تدوینگران تاریخ شفاهی، چیز زیادی از مبانی نظری کاری که انجام میدهند، نمیدانند. وضع چنان وخیم است که غالباً فرق فارق بین «خاطرات شفاهی» و «تاریخ شاهی» را از هم تشخیص نمیدهند و در نوشتهها و مصاحبههای خود این دو را در هم میآمیزند و یکی میپندارند. همه آنان به طور تجربی کار میکنند. عجیب آن که تا امروز به زبان فارسی حتی یک کتاب درباره شیوههای تدوین در تاریخ شفاهی نوشته و منتشر نشده است تا دستگیر این دوستان بعضاً جوان و جویای نام باشد.
در مقابل، پارهای از اساتید دانشگاه مکه مشغول مباحث نظری در زمینه تاریخ شفاهی هستند، علاوه بر این که تکیهگاهشان غالباً کتابها و مقالات نوشته شده به زبان انگلیسی است، عموماً خود فاقد تجربه عملی در زمینه ضبط خاطرات شفاهی هستند و به اصطلاح عوام هرگز پای کار نبودهاند.
چنین شکافی دوسویهای باعث شده تا فضای درهم، آشفته و سردرگم، در زمینه تاریخ شفاهی، خاطرات شفاهی و به خصوص شیوههای تدوین آن به وجود آید که منجر به تولید آثاری غالباً غیراستاندارد، غیرعلمی و ناروشمند شده است.
باید اعتراف کرد که امروزه در ایران تاریخ شفاهی دچار فقر مزمن نظریه و نظریهپردازی است و چون نظریهپرداز تاریخ شفاهی ایرانی، که دادههای تئوریکش مبتنی بر تجربه بومی و محلی ایران باشد، نداریم، بسیاری از مرزهای تدوین در تاریخ شفاهی درهم تنیده شده و هیچ معیار علمی و مورد قبول خرد جمعی در این زمینه خاص وجود ندارد و رعایت نمیشود. وضع چنان شده که هر کسی با هر میزان درک و شناخت، خود را تدوینگر خاطرات و تاریخ شفاهی میداند و هل من مبارزه میطلبد.
تاریخ و خاطرات شفاهی در ایران هنوز جوان است و در برخی مراحل حتی دوره جنینی خودش را سپری میکند تا وقت از دست نرفته، کاری کنیم تا مصداق آن شعر معروف نشویم:
خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج
سیدقاسم یاحسینی