شماره 5 | 17 آذر 1389 | |
تبريز ـ خبرنگار اطلاعات: كتاب «نورالدين، پسر ايران» چنانچه راوي خاطرات آن ميگويد در مرحله نهايي چاپ و انتشار قرار دارد.
اين كتاب حاوي خاطرات رزمنده جانباز 70 درصد تبريزي «سيد نورالدين عافي» است كه توسط معصومه سپهري به نگارش درآمده و از سوي انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر ميشود.
سيد نورالدين عافي راوي خاطرات كتاب «نورالدين پسر ايران» در آستانه هفته بسيج و نيز چاپ و نشر كتاب خاطرات خود در گفتوگويي با اطلاعات اظهار داشت: كتاب «نورالدين پسر ايران» حاوي خاطرات 77 ماه حضورم در جبهههاي نبرد حق عليه باطل است كه به خوبي توسط معصومه سپهري به نگارش درآمده است.
او ميگويد: متن نهايي كتاب را خواندهام كه برايم تداعيكننده روزهاي حضورم در جبههها بود.
نورالدين ميافزايد: خاطراتم در اين كتاب از روي نوار حدود 50 ساعت مصاحبهام در سال 73 پياده شده است كه اكنون پس از گذشت چند سال آماده چاپ و انتشار شده است.
او درباره اعزام خود به جبهه ميگويد: پانزده ساله بودم كه وارد بسيج شدم و براي اعزام به جبههها نامنويسي كردم و پس از گذراندن دوره آموزشي در پادگان خاصبان تبريز به پادگان امام حسين(ع) تهران اعزام شدم و از آنجا به منطقه كردستان رفتم و بعدها هم در مناطق عملياتي جنوب و ديگر عملياتها شركت كردم.
عافي ميافزايد: سال 61 برادر كوچكترم صادق كه همراه من در جبهههاي جنوب بود، در عمليات مسلم بنعقيل(ع) به شهادت رسيد و من همچنان به حضورم در جبهه ادامه دادم.
وي ميگويد: در طول مدت حضورم در جبهه چندبار مجروح شدم كه نخستين بار در منطقه كردستان و آخرين بار در منطقه شلمچه بود.
وي يادآور ميشود كه در عمليات يا مهدي(عج) در منطقه فاو و محل كارخانه نمك، تجلي اوج ايثار را در رزمندگان دلاور اسلام ديدم.
در اين عمليات وقتي ميخواستيم از كارخانه نمك عبور كنيم، رزمندگاني كه زودتر از ما رفته بودند زخمي و به زمين افتاده و شهيد شده بودند، نزديك كه شدم ديدم رزمندگان پيش از شهادت دهانشان را با شله (پارچهاي) بستهاند، با اين هدف كه مبادا محور لو برود و بقيه رزمندگان با صداي آنها شهيد شوند.
اين خاطره را هيچوقت فراموش نميكنم و آن را تجلي اوج ايثار در رزمندگان اسلام ميپندارم و بر اثر همه آن رشادتها است كه نظام اسلامي به اين جايگاه رسيده است.
نورالدين كه اكنون به مرز چهل و شش سالگي رسيده است، درباره آخرين خاطرهاش از آقا مهدي باكري اظهار ميدارد: آخرين بار كه آقا مهدي را ديدم دو ساعت پيش از شهادتش، در عمليات بدر و بين بزرگراه بصره ـ العماره بود و آقامهدي ميخواست نيروها را از بزرگراه به محل درگيري ببريم.
وي تقوا، تواضع، صفا، اخلاص، مردمداري، مديريت و سادهزيستي را از جمله ويژگيهاي اخلاقي شهيد باكري اعلام ميكند و ميگويد: به همين خاطر بود كه تمامي رزمندگان آقامهدي را از صميم قلب دوست داشتند.
او اظهار ميدارد: در سايه مديريت آقامهدي بود كه پادگان دزفول شكل گرفت و مشكل آب رزمندگان در آن منطقه برطرف شد.
نویسنده: معصومه سپهری | |
http://www.ohwm.ir/show.php?id=106 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |