شماره 5    |    17 آذر 1389



تاريخ بلعمي سايه‌اي از سوگ‌سرايي منظوم است

پژوهشگر کتابخانه دانشگاه ايالتي کاليفرنيا:

محمود اميدسالار گفت: حماسه يكي از انواع روايات است كه ممكن است منثور باشد يا منظوم يا مخلوطي از آن دو. از اين نوع حماسي، در ايران نداشته‌ايم اما گونه عاميانه آن، همان نقالي است كه سابقه آن به پيش از اسلام مي‌رسد. در «تاريخ بلعمي» نيز سايه‌اي از سوگ‌سرايي منظوم باقي مانده است.

دكتر محمود اميدسالار در همايش «امام علي (ع) و ميراث» درباره «علي نامه و شاهنامه؛ نقدي بر ساختارهاي ايدئولوژيك در مطالعات حماسي» سخن گفت.

وي اظهار داشت: حماسه يكي از انواع روايات است كه ممكن است منثور باشد يا منظوم يا مخلوطي از آن دو. حماسه را با آهنگي مخصوص مي‌خوانده‌اند. از اين نوع حماسي، در ايران نداشته‌ايم، اما گونه عاميانه آن همان نقالي است كه سابقه آن به پيش از اسلام مي‌ رسد؛ مانند «يادگار زريران» كه بخشي از آن به نظم است و بخشي ديگر به نثر.

در «تاريخ بلعمي» نيز سايه‌اي از سوگ‌سرايي منظوم باقي مانده است، مثل رسيدن كيخسرو بر بالين پيران كه در اصل به نظم بوده است. در شاهنامه، اين گونه از نوحه‌خواني در مويه گرديه بر بالين بهرام چوبين آمده است. با اين همه مي‌دانيم كه نه تاريخ بلعمي منظوم بوده است و نه يادگار زريران. پس ما ملزم نيستيم كه مانند ارسطو، حماسه را سخن منظوم بدانيم. به نظر من، قالب حماسه در ايران به نثر بوده كه گاه با نظم نيز آراسته مي‌شده است. «اسكندر نامه» و «داراب نامه» نمونه‌هايي از اين نوع حماسي اند.

مصصح جلد هفتم شاهنامه مركز دايرة‌المعارف بزرگ اسلامي گفت: داستان‌هاي حماسي را بر حسب مضمون به چهار نوع مي‌توان تقسيم كرد، سرود تاريخي، حماسه فكاهي، حماسه اساطيري و حماسه پهلواني. سرود تاريخي شعر بلندي است كه بر پايه يك واقعه تاريخي سروده شده است. حماسه فكاهي اشعار خنده‌داري است كه با زبان حماسي سروده شده‌اند و هدف از آن، بيشتر خنده و تفريح است، حماسه اساطيري نيز موضوع نبرد خدايان و نيروهاي فوق انساني است اما حماسه پهلواني خود به چهار گونه تاريخي، ملي، كيهاني و داستاني تقسيم مي‌شود.

وي به حماسه تاريخي اشاره كرد و گفت: حماسه تاريخي از نظر تمثيلي، ضعيف است؛ مثل «ايلياد» هومر و «مهابهاراتا»، اما در حماسه پهلواني ملي، اشخاص داراي تبلور ملي اند و مضمون آن هم مبارزات ملي است. اين حماسه‌ها از نظر تمثيلي، از حماسه‌هاي تاريخي غني‌ترند. نوع سوم كه حماسه پهلواني كيهاني باشد، جنبه سمبوليك دارند.

اميدسالار يادآور شد: پهلوانان اين دسته از حماسه‌ها نماد انسانيت به‌شمار مي‌روند. در عوض، حماسه پهلواني داستاني، مضموني رمانتيك و عاشقانه دارد مثل «هماي نامه». رقباي پهلوانان نيز موجودات اهريمني اند. جالب اينجاست كه حماسه‌هايي مانند «خاوران نامه» و «علي نامه» در اين طبقه‌بندي اروپايي‌ها از حماسه، قرار نمي‌گيرند. چون اروپاييان حماسه‌هاي ديني ندارند.

وي افزود: من تعارضي ميان «علي نامه» و شاهنامه نمي‌بينم. اين دو داستان‌هاي پهلواني اند كه با فرهنگ پهلواني ايران سازگارند. منتها اين تفاوت را دارند كه «علي نامه» تاريخي است و شاهنامه تخيلي. صاحب «علي نامه» هم حرفي جز اين نزده كه شاهنامه افسانه است. در عين حال ربيع، شاعر «علي نامه»، اذعان دارد كه شاهنامه، نغز و دلكش است. زيبايي آن را هم به سبب تخيلي بودن آن مي‌داند. قدما آفرينش شعر خوب را نه در پيراستن شعر از دروغ، بلكه پرهيز از دروغ‌هاي خيلي بزرگ مي‌دانسته‌اند. بنابراين سخن ربيع در باب دروغ بودن داستان‌هاي شاهنامه، بيان عقيده‌اي رايج بوده است.

اين استاد دانشگاه يادآور شد: فضلاي ما «علي نامه» را معارض شاهنامه مي‌دانند؛ در حالي كه چنين نيست و نبايد اين كتاب را اثري ضد ملي بدانيم چون «علي نامه» با گفتمان ديني حماسي پرداخته شده است. ربيع ضديتي با فرهنگ ايراني و مخالفتي با شاهنامه ندارد. به هر حال بايد در نظر گرفت كه ربيع يك حماسه‌سراي مذهبي است كه حماسه‌اي علوي ساخته و مدعي است كه پهلوانان كتاب او از پهلوانان شاهنامه بهترند.

اسدي توسي در «گرشاسپ نامه» هم چنين ادعايي دارد و پهلوان داستان خود، گرشاسپ را بر رستم ترجيح مي‌دهد. اگر ربيع با شاهنامه ضديت داشت، بحر و وزن ديگري براي كتابش برمي‌گزيد. او همه جا به سخن نغز شاهنامه اشاره مي‌كند. خود اين نشان مي‌دهد كه او به فردوسي ارادت داشته است.

حماسه‌هاي ديني از تاريخ تا تخيل
رضا بيات، يكي از مصححان علي نامه نيز درباره «حماسه‌هاي ديني از تاريخ تا تخيل» سخن گفت. وي افزود: تا پيش از شناخت «علي نامه»، «خاوران نامه» كهن‌ترين اثر حماسي ديني شناخته مي‌شد. ما در اين اثر و ديگر آثار حماسي ديني، با چيزهايي مواجه مي‌شويم كه شايد تنها نام دين دارند و با واقعيت‌هاي تاريخي سازگار نيستند.

براي مثال «خاوران نامه» شرح جنگ‌هاي حضرت علي(ع) در دشت خاوران خراسان است كه اصلاً واقعيت تاريخي ندارد. يا در اين كتاب‌ها از مسلمان شدن رستم سخن به ميان مي‌آيد و تاريخ را به كلي به هم مي‌ريزد. يا باز از «حمزه نامه» مي‌توان نام برد كه داستان‌هاي حمزه در دربار انوشيروان است كه ارتباطي با واقعيت ندارد. البته مي‌توان اين قصه‌ها را به عنوان داستان‌پردازي پذيرفت، اما اگر از جنبه ديني بنگريم، نادرست است و با مباني شريعت سازگاري ندارند.

اما «علي نامه» ابدا اينگونه نيست و ربيع به تاريخ وفادار بوده است. او بر پاي‌بندي به تاريخ تاكيد دارد. حتي مواردي هم كه به نظر مي‌رسد كه با تاريخ همخواني ندارند، با جست‌وجو در منابع تاريخي، مي‌توان نشاني از آن موارد هم يافت. مثل داستان كشتن زبير كه ربيع دو روايت از آن را مي‌آورد و اين نشان مي‌دهد كه او تا چه اندازه مقيد به تاريخ است.
داستان عبيدالله پسر عمر در «علي نامه» نيز، همانگونه كه شفيعي كدكني گفته‌اند، اطلاعات ريز تاريخي خوبي دارد. اين داستان در «مروج الذهب» هم آمده است. پس ربيع دخالتي در تاريخ نكرده و آنچه گفته در منابع تاريخي مي‌توان يافت.

همايش «امام علي (ع) و ميراث» با هدف بررسي شخصيت و سخنان حضرت علي (ع) از منظر ميراث مكتوب و بازتاب آن در فرهنگ، زبان و ادب فارسي، در تالار علامه اميني مركز اسناد و كتابخانه مركزي دانشگاه تهران به همت مركز پژوهشي ميراث مكتوب و با همكاري مراكزي مانند راديو فرهنگ، شبكه 4 سيما، كتابخانه و موزه ملي ملك و كتابخانه و مركز اسناد دانشگاه تهران و در محل تالار علامه اميني دانشگاه تهران برگزار شد.

نویسنده: آناهيد خزير
منبع: خبرگزاری کتاب ايران (IBNA)


http://www.ohwm.ir/show.php?id=105
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.