شماره 660    |    18 مهر 1403
   

جستجو

تأملی در نسبت تاریخ شفاهی و هنر(بخش پایانی)

تعادل در اثر

اهل معرفت، هستی را محصول تعادل، تناسب و هماهنگی در تمام اجزا و جوانب می‌دانند؛ اینکه همه چیز در جای خود قرار دارد و هر رویداد در چارچوبی منطقی و طبیعی صورتِ واقع به خود می‌گیرد و همۀ مخلوقات به شکل متعادل در کنار هم قرار گرفته و نقش ایفا می‌کنند. بنابراین تعادل از لوازم خلقت است و هر پدیده در صورتی امکان ظهور و تداوم دارد که برخوردار از تعادل در عناصر ذاتیِ خود باشد.

در حاشیه کنفرانس بین‌المللی تاریخ شفاهی، در مسقط رخ داد

معرفی فعالیت‌های تاریخ شفاهی ایران، توسط دکتر «مرتضی نورائی»

به نقل از خبرگزاری‌های عرب‌زبان

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، کنفرانس بین‌المللی تاریخ شفاهی «مفهوم و تجربه عربی»، 23 تا 25 سپتامبر 2024 (دوم تا چهارم مهر 1403) به میزبانی مسقط، پایتخت عمان، با حضورِ گروهی از نخبگان و پژوهشگرانِ حوزه مستندسازی برگزار شد. این کنفرانس که توسط سازمان اسناد و آرشیو ملی مقامات عمان برپا شده بود، سه محور اصلی تاریخ شفاهی را مورد بحث قرار داد.

زندگی در خرمشهر

راوی: همسر شهید سید محمدعلی جهان‌آرا

خرمشهر یکی از مراکز تبادل کالا در کشور به حساب می‌آمد. بر همین اساس، اجناسی که در بازار آن وجود داشت، هم از لحاظ مرغوبیت در سطح بالایی بود و هم از لحاظ قیمت بسیار مقرون و به صرفه‌تر از جاهای دیگر. در خاطرم هست قیمت اجناس در خرمشهر بسیار ارزان‌تر از مورد مشابه همان جنس در تهران بود. در بازار خرمشهر همه نوع جنس با مارک‌های مختلف خارجی وجود داشت.

خاطرات‌ فاطمه وهاج

فاطمه وهاج، دختر شهید علی‌اکبر وهاج، مهمان دویست‌وسی‌ودومین برنامه شب خاطره (دی 1391) بود. او درباره متحول شدن پدرش خاطره گفت. او گفت: «مادرم و زن عموجانم همکار بودند. پدرم در خانه عموجانم با مادر آشنا شد. در همان دوران سربازی ازدواج کردند. 1352، وقتی 29 ساله بود و دو فرزند داشت، به سینما رفت. از مسجدِ روبه‌روی سینما، صدای مرحوم فخرالدین حجازی را شنید. ضمیر ناخودآگاهش او را به سمتِ مسجد کشید...

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 118

بعد از شهید شدن آن پاسدار، ما به طرف نیروهای شما آمدیم ولی در همین راه میدان مین قرار داشت که فرمانده گروهان؛ سرگرد عبدالوهاب و فرمانده گردان سرهنگ ستاد علی اسماعیل عواد روی مین رفتند و به همراه چند نفر دیگر کشته شدند. به هر زحمت و مشقتی بود خودمان را به نیروهای شما رساندیم. فرمانده دسته ما ستوان بدری و معاون فرمانده گردان سرگرد عبدالکریم حمادی زنده ماندند و همراه ما اسیر شدند. در موضع شما نیروهای زیادی از شما دیدم همه ادوات و تانکهای آنها سالم بود. در این موضع نیروهای شما هیچ خسارتی متحمل نشده بودند. عده‌ای از نیروهای شما از ما استقبال کردند و بعد از چند دقیقه سوار کامیونها شده و به آبادان آمدیم و فردای همان روز ما را به خرمشهر آوردند. یک شب در آنجا ماندیم و فردا به تهران منتقل شدیم.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.