هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 42    |    20 مهر 1390

   


 

مصاحبه با نویسنده تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی


چهارمحال و بختياري ميزبان پانزدهمين كارگاه تاريخ شفاهي


نگاهی دیگر پیرامون خاطره، خاطره‌نگاری و تاریخ (شفاهی) جنگ/ دفاع مقدس٭


خاطرات «صدر» از سال‌هاي 1360 تا 1364 كامل مي‌شوند


آزادگان گيلاني از دوران اسارات مي‌گويند تا کتاب شود


تستیمونیوس (TESTIMONIOS)


تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا -21


نیروی انتظامی سه هزار ساله‌ی ایران


خاطره، تفنن یا ضرورت؟


خاطرات مرده


تابلویی از خاطرات دور


اگر یک مجتهد روشنفکر صدراعظم می‌شد...


تجلی نقش زنان در جنگ


دستور تاریخی مصدق به وزیر فرهنگ کابینه


 



دستور تاریخی مصدق به وزیر فرهنگ کابینه

صفحه نخست شماره 42

انگلیسی‌ها و نادیده گرفتن سهم ايران در پيشبرد فرهنگ و تمدن

انگلیس به عنوان یکی از قدرت‌های سلطه جوی جهان به مدت طولانی نفوذ مستقیم یا غیر مستقیم خود را در بسیاری از کشورها اعمال می‌نمود. این اقدامات مداخله جویانه چه به شکل دخالت مستقیم و به دست گرفتن کامل حکومت و یا به شکل غیر مستقیم و به شیوه استعمار نو ( همانند ایران ) صورت می‌گرفت. این نفوذ که از اوایل قرن بیستم با شدت بیشتری افزایش یافت در تمامی‌موارد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گستردگی چشمگیری داشت. البته انگلیس در زمان پهلوی دوم شریکی به نام آمریکا داشت و نفوذش تا حدودی کاهش یافت. پس از کودتای 28 مرداد 1332 دولت انگلیس به قدرتی درجه دو در مداخله در امور ایران تبدیل گردید.
 از دهه 1960 مبحث دیپلماسی عمومی‌به عنوان یک سیاست راهبردی توسط کشورهای غربی به ویژه انگلیس به مفهوم خاص در دوران جنگ سرد رواج یافت اما به جرات می‌توان گفت انگلیس در بکارگیری این شیوه و حضور فرهنگی در کشورهای تحت نفوذ نسبت به دیگران سرآمد بود. شیوه‌های انگلیس اگر چه مشابه دهه‌های گذشته بود اما در هفتاد سال اخیر بر دو محور اساسی «شورای فرهنگی انگلیس و سرویس جهانی بی بی سی» پایه گذاری گردید. این دو نهاد فرهنگی برنامه‌های میان مدت و درازمدتی را برای ایران پیش بینی نموده و تعامل مستمری با نهادهای فرهنگی ایران داشته و نفوذ تدریجی و فرهنگی در ایران را دنبال می‌نمودند.
یکی از کسانی در تاریخ معاصر ایران علاوه بر مبارزه سیاسی بمنظور ملی نمودن صنعت نفت، با استعمار انگلیس مبارزه فرهنگی نموده است دکتر مصدق نخست وزیر ایران در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ است. مصدق که حتی در منابع انگلیسی نیز بر غیرت ملی، علاقه به استقلال ملی، علاقه مند بر توسعه و پیشرفت و علاقه به رهایی از سلطه بیگانگان وی مورد تاکید قرار گرفته است در مواضع خود بارها بر دشمنی مستمر دولت‌های استعماری و بویژه دولت انگلیس با ایران و موانعی که آنها با مداخلات آشکار و پنهان خود در راه پیشرفت و رشد ایران ایجاد کرده اند تاکید داشت. وی با توجه به بحران‌های مختلفی که با آن روبرو بوده است تلاش نمود از مداخلات فرهنگی انگلیس در عرصه فرهنگ ایران نیز غافل نشود و برای مقابله با آن الگوهای ایرانی را مطرح نمود.
در یکی از نمونه‌های تاریخی نقل می‌شود که دكتر مصدق در ديدار 28 شهريور 1331 با دكتر مهدي آذر وزير فرهنگ كابينه اش به وي گفته است كه « شنيده است مولفان انگليسي زبان كتاب‌هاي مرجع و به ويژه در زمينه‌هاي فرهنگ، تاريخ و حتي ادبيات در تاليفات خود، سهم ايران در پيشبرد فرهنگ و تمدن بشر و ادبيات را ناديده مي گيرند و در اين زمينه‌ها نامي از وطن ما نمي برند که ناديده گرفتن حق تاريخي ما و مخدوش ساختن حقايق تاريخ است. از آنجا كه خريداران عمده اين كتب سازمانهاي دولتي آن ممالك هستند براي قراردادن در كتابخانه‌هاي عمومي، مدارس و ادارات، به احتمال زياد مولفان در سالهاي پس از ملي شدن نفت و درگيري با انگلستان دست به خودسانسوري زده اند تا ايرادي به آنان هنگام خريد دولتي كتب گرفته نشود. اين كار ( از قلم انداختن حقايق) پيشبرد، اين خطر ملي را دارد كه انگليسي زبانها گذشته ما و زحمات ايرانيان به پيشبرد تمدن بشر را متوجه نشوند كه به نوعي سلب حق است». 
مصدق در این دیدار تاکید داشته است « به وابستگان فرهنگي ما در ممالك ديگر بگوييد كه بروند كتابهاي مرجع انتشار يافته در دو سال اخير و كتابهايي را كه در دست چاپ است و بعدا منتشر مي شوند را ببينند تا اگر نام ايران حذف شده باشد اعتراض كنيم. لازم نيست كه خرج تراشي كنند و كتابها را بخرند، بروند در كتابخانه‌ها و كتابفروشي‌ها اين قبيل كتابها را ورق بزنند و گزارش كنند. هرگونه سانسور در اين زمينه را در روزنامه‌ها منتشر سازيد تا ملت مورد نظر متوجه شود. اين كار مولفان خارجي را متوجه هشياري و بيداري ما مي كند و دست از اين كار مي كشند».
در اين ديدار، دكتر مصدق همچنین به دكتر آذر گفته بود كه «به معلمان مدارس بخشنامه شود كه سوژه انشاء دانش آموزان را از ميان اندرزهاي گرانبهاي شعراء و نويسندگان وطن انتخاب كنند و نيز از موضوعات روز. معلمان بايد قبلا توضيح فراوان درباره سوژه بدهند و دانش آموزان را با روش تحقيق آشنا سازند. اين انشاء‌ها و تحقيقات در كلاس مطرح شود تا نسل جوان روشن باشد. به مديران و ناظمان مدارس بگوييد كه در سر صف دانش آموزان از دادن اندرز و اطلاع به نوجوانان خودداري نكنند. و البته اين اندرزها نبايد خشك و دستوري باشد، مثال لازم است و در عين حال يادآور شويد كه تعميرات جزيي مدارس و ميز و نيمكت‌ها توسط فراش‌هاي مدارس بعمل آيد تا براي كوبيدن يك ميخ به تخته براي دولت خرج تراشي نشود».
این دستور مصدق به وزیر فرهنگ کابینه در حالی است که وزیر فرهنگ کابینه بشدت درگیر موضوعات داخلی است. دکتر مهدی آذر پس از واقعه 30 تیر 1331 که یک بار دیگر دکتر مصدق به ریاست دولت منصوب گردید، به وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) برگزیده شد. وی هنگام تصدی این پست تعدادی از فرهنگیان باسابقه را دعوت به همکاری نمود و شورای عالی فرهنگی این وزراتخانه را تشکیل داد. این شورا بعدها تصمیمات مهمی‌اتخاذ و لایحه‌های قانونی را تدوین و ارائه نمود. شمس قنات‌آبادی او را مناسب این شغل نمی‌دانست، حسین مکی وی را متهم به بدرفتاری و بازداشت دانشجویان معترض کرد. پس از کودتای 28 مرداد 1332 و بازداشت دکتر مصدق که وزرای او مخفی شدند. دکتر آذر نیز از جملة این افراد بود و مدتی در اختفا بسر می‌برد اما سرانجام دستگیر و زندانی شد. وی در مراحل مختلف بازجویی همواره بر قانونی بودن دولت مصدق تاکید داشت.  دکتر آذر در 27 دی ماه 1332 همراه با چند تن از صاحب ‌منصبان دولت مصدق از زندان آزاد شد اما از فعالیت سیاسی کناره نگرفت و همچنان به فعالیت در حزب ایران ادامه داد. وی نامزد نهضت مقاومت ملی برای انتخابات دومین دوره مجلس سنا گردید. در سال 1335 و بدنبال فعالیت یاران مصدق در خصوص برگزاری انتخابات آزاد فشارهای حکومت افزایش یافت منزل مسکونی دکتر آذر تحت کنترل و اشغال ماموران رژیم وقت درآمد.

محمود فاضلی



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.