هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 38    |    23 شهريور 1390

   


 

تسلیت


برپايي دوازدهمين کارگاه تاریخ‌شفاهی دفاع‌مقدس در مازندران


محسن كاظمی: «خاطره» بن‌مایه تاریخ‌شفاهی است


عليرضا كمری در دهمين كارگاه آموزش تاريخ شفاهي در استان قم


تاریخ شفاهی نیاز به نوآوری دارد


خاطرات علی‌محمد احدی در گفت‌وگو با محمد قبادی 1


شماره 160 كتاب ماه تاريخ و جغرافيا


«كودتاي نوژه» به «كودتاي نافرجام نقاب» تغيير نام داد


عليرضا كمري: متن‌هاي مكتوب تاريخ شفاهي با خواندن، شنيده مي‌شوند


منم عباس دوران


یادداشتی بر کتاب تاریخ پنجاه و هفت ساله ایران در عصر پهلوی


نقد و بررسی کتاب تاریخ شفاهی ترویج کشاورزی در ایران


خاطره، تخیل یا واقعیت


تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا-17


خاطره و گفتمان جنگ


در جست‌وجوی قدیمی‌ترین كتاب‌فروشی تهران


 



تسلیت

صفحه نخست شماره 38

چهارشنبه پیش، غیبت محمدعلی بشارتی، مسئول امور فنی و غیر فنی رایانه های ریز و درشت و پرشمار مرکزمطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری، از جمله سایت و هفته نامه ما، آن قدر پر رنگ بود که همه متوجه نبودن او شده بودند.
چون بی خبر رفته بود، هر کدام از دوستان انگیزه‏ای را برای غیبت او طرح کردند، از دانشگاه رفتن تا مسافرت و مهمانی و غیره. هیچ کداممان گمان نبردیم که حادثه ای تلخ او را از تهران بیرون برده است. روز پنجشنبه با خبر شدیم  برادر آقای بشارتی در سواحل نور مازندران دل به دریا زده است و دریا او را با خود برده است.
گردانندگان سایت و هفته نامه تاریخ شفاهی ایران این ضایعه دردناک را به جناب بشارتی و خانواده سوگوارش تسلیت عرض نموده و برای بازماندگان صبر و سلامتی آرزو می کنند.
امید که از این پس شاهد چنین حوادثی نباشیم.

 



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

22 شهريور 1390
مهدی اردکانیان
خدا بیامرزدش. روحش شاد.

22 شهريور 1390
سیدمحمدصادق فیض
مرگ را چون گردنبدی زینتب‌خش گردن آدمی کرده‌اند و قول داده‌اند که کسی را از این زینت بی‌نصیب نگذارند. اگرچه هر گردن بندی بر گردن هر جوانی زیباست؛ اما این گونه‌اش را بر گردن پیران بیشتر می‌پسندند. پوریا جوان بود و از این نوع بستن برایش زود بود؛ بزعم ما. اما او که می‌بندد نه به حرف ماست و نه به جوانی و پیری می‌نگرد. ظرف را خود می‌دهد و مظروف را نیز خود پر می‌کند.
درگذشت غم‌انگیز برادر دوست خوبمان محمدعلی بشارتی، ما را هم اندوهگین ساخته. برای او رحمت و برای بازماندگانش بویژه محمدعلی و پدر و مادرش صبری عظیم آرزومندیم.

22 شهريور 1390
توحید نیکنامی
بنده هم تسلیت عرض می کنم؛ و متأسفم از اینکه به علت مسافرت امکان شرکت در مراسم و تسلیت حضوری را از دست دادم.
روحش قرین الطاف پروردگار متعال و با آرزوی صبر برای خانواده محترمش

22 شهريور 1390
سید احمد
بنده هم از جانب خود تسلیت عرض میکنم و طلب مغفرت و رحمت از جانب درگاه حضرت حق برای متوفی و صبر و بردباری برای بازماندگان خانواده ایشان دارم.

22 شهريور 1390
آرش
علی جان تسلیت من را هم بپذیر؛
مرگ تنها بهانه خداست برای بردن بنده خوبش

23 شهريور 1390
صادقی
آقای بشارتی ما را هم در غم از دست دادن برادر عزیزتان شریک بدانید
خانم صادقی

23 شهريور 1390
آریا
مرگ پایان زندگی نیست. بلکه دنیای بزرگ تر و فراختر برای امید و شکیبایی است. همه باید از این دنیای کوچک و آزاردهده رهایی یابیم. پس این رهایی یافتن برای همگان امری بایسته است. شکی در آن نمی توان کرد. اما خوشا به حال آنان که سبکبال به پرواز درآمدند و آسوده رهایی پیدا کردند. پس باید که ماهم در این سبکبالی آنها با صبر و شکیبایی که در پیش می گیریم در پرواز و بال زدن آنان سهیم و شریک باشیم.محمدجان با صبر تحمل فقدان عزیزی را برای پدر و مادر خود آسان کن و در کنار آنان باش.

23 شهريور 1390
کامور
محمدعلی عزیز! پرواز را به خاطر بسپار پرنده رفتنی ست

23 شهريور 1390
موسی خان
آقای بشارتی،با شنیدن از دست دادن برادرتان، یاد برادر مرحوم خودم و غم از دست دادن آن افتادم.برای شماو خانواده محترم آرزوی صبر فراوان از خداوند دارم وامیدوارم سایه پدر و مادر بر سر شما مستدام باشد.امید که در آینده نزدیک روزهای خوشی داشته باشید. موسی خان

23 شهريور 1390
محمد فريدوني
دسته گلي به روح پاك و مطهرش با ذكر صلوات بر محمد و آل محمد.
محمد جان غم از دست دادن برادر عزيزت داغ رفتن پدرم را دوباره برايم تازه كرد،‌ من را هم در اين مصيبت بزرگ شريك غمت بدان خداوند روحش را با مولايش اميرالمومنين عليه السلام محشور كند. آمين يا رب العالمين

23 شهريور 1390
مهدي فريدوني
خوب مي‌دانم مرهمي بر داغ برادر نيست و هيچ تسكيني در دل واژگان جاي نمي‌گيرد و خوبتر مي‌دانم مشيت الهي برادر را به خدايش نزديكتر كرد و چه جاودانه سفري در پيش است. بارزترين فلسفه آفرينش اين است كه انسان در آغوش امن پروردگارش آرام گيرد. روحش شاد و قرين رحمت خداوندگار يكتا، خداوندگاري كه صاحب صبر است و براي شما صبر جميل و اجر جزيل خواهانم.

25 شهريور 1390
محمد کریمی
محمدعلی عزیز،
درگذشت برادرت را تسلیت میگم. هرچند که حادثه آن قدر تلخ است که طلب تسلی برایش شاید بی معنی باشد. ای کاش می شد جلوی این حادثه را گرفت. اما افسوس که تقدیر پوریا این بود که پیش از آلودگی به این دنیا، و پاک پاک برود. خدواند صبر بدهد به مادرت، به پدرت و به تو که اکنون باید هوای آن ها را بیش از گذشته داشته باشی. استوار باش. مثل همیشه. شیرین باش مثل همیشه که بار پاک کردن این تلخی بر دوش توست.
کاش صبر را هم می شد به قدر کفایت دانلود کرد...
قربانت

26 شهريور 1390
محمدعلی بشارتی
در چنین مواقع سخت و دشوار است که ارزش دوست خوب معنا پیدا می‌کند،نمیدانم اگر شما دوستان در چنین شرایط دشوار کنارم نبودید چگونه میتوانستم نبود پوریا را تحمل کنم،اما حال با وجود شما دوستان حس میکنم پوریا هنوز زنده است و پوریاهایی مهربان همیشه کنارم هستند،از تک تک شما مهربانان تشکر میکنم،به امید روزی که بتوانم جبران محبتهای بیدریغتان را پاسخگو باشم،انشاا...

26 شهريور 1390
محمد قبادی
محمد بشارتی عزیز مرا نیز در غم از دست دادن برادرت شریک بدان. امیدوارم روز های آینده روزهای خوب و خوش برای تو و خانواده ات باشد.
دوست دارم همیشه شاد ببینمت.
به امید خدای بزرگ.

27 شهريور 1390
رئوف گوهریان
محمدعلی عزیز!سوگ سترگتان اندوهی سخت بر جانمان نشاند. تسلیتمان تسلی خاطرتان باد .

27 شهريور 1390
علیان
محمد جان با آرزوی شادی روح برادرت برایت شکیبایی آرزو میکنم.

28 شهريور 1390
ناصر
مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ در ذهن اقاقی جاریست...

فقدان پوریای عزیز چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند، ولی در برابر تقدیر چاره‌ای جز تسلیم نیست
اما
تا شقایق هست
زندگی باید کرد

29 شهريور 1390
محمدعلی بشارتی
ناسور فراق از تنگاهای پر ملالی است که بی لطف دوست ناممکن است،در میانه‌ای که گرفتار این درد جانکاه هستیم اگر نبود لطف پروردگار و همراهی گرانمایه‌ای چون جنابعالی تحمل آن محال بود.
ضمن عذر تقصیر از عدم تشکر حضوری بنا به تألمات روحی به حکم ادب، منت دار کلیه سروران ارجمندی هستیم که دمساز ما در این ضایعه بودند و امید پاسخگویی در شادیها داریم.
روحش شاد و یادش گرامی باد

29 شهريور 1390
علی بخشی
روحش شاد.

1 مهر 1390
منزه
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم

آنـکه آورد مـرا باز بـرد تــا وطنــم

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.