هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 36    |    9 شهريور 1390

   


 

عید سعید فطر مبارک!


كارگاه هاي مهارت‌ مصاحبه در شيراز برپا می شود


فرآیند ثبت تاریخ شفاهی انقلاب دارای هزینه و زمان بر است


تاريخ شفاهی اسراي ايراني و عراقي جنگ تحميلي تدوين مي شود


برگزاری دومين جشنواره خاطره‌نويسی در خراسان شمالی


جمع‌آوری تاريخ شفاهی آزادگان گيلان


خاطراتی درباره خبرنگار شهید، محمدرضا امانی


تاريخ شفاهي خوئين، گفت و گو با يحيي آل اسحق


گزارشی از مراسم رونمایی كتاب سفیر 7 هزار روزه


خاطرات سفیر هفت هزار روزه


رجایی از آغاز تا شهادت


ماهنامه تجربه شماره 3 منتشر شد


نقد کتاب خاطرات منصور رفيع زاده


یازدهمین شماره‌ی «پیام بهارستان» با 59 مقاله


شماره 159 كتاب ماه تاريخ و جغرافيا


یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی


تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا-15


برنده جایزه پژوهش تاریخ شفاهی چارلتون اعلام شد


خاطرات هنری گریدی، سفیر آمریکا در ایران 1-1950


 



تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا-15

صفحه نخست شماره 36

ايدئو‌لوژي و نهادهاي تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا

تاريخ شفاهي، از نظر روش‌شناسي و ابزار تحقيق در سنگاپور، به جاي دانشگاه ها از آرشيوها و مراكز پژوهش، نظير ؛ مؤسسات مربوط به مركز تاريخ شفاهي، مؤسسه مطالعات تاريخ شفاهي جنوب شرق آسيا و شاخة ميراث نظامي وزارت دفاع پيروي مي‌كند.

در اين بخش من از روش‌شناسي طرز استعمال تاريخ شفاهي از نقطه نظر گنجينة مركز تاريخ شفاهي بحث مي‌كنم.

مركز تاريخ شفاهي يك مخزن عمومي است كه امر حفاظت از مجموعه اسناد و اشاعه خاطرات تاريخ شفاهي را به عنوان پيشينة ملي عهده‌دار است. از اين‌رو گفت وگوي روش‌شناسي، محققين روايت فردي را برنمي‌تابد؛ كسي كه براي خودش شيوه‌اي در گردآوري تاريخ شفاهي دارد و يا كساني كه از مخازن گردآوري شده تاريخ‌هاي شفاهي در تحقيق خود استفاده مي‌كنند.

محققين خودشان اصولاً نسبت به استفاده محرمانه و خصوصي از گزارش هاي شفاهي گردآوري شده توجيه هستند و اين كه اين اسناد موضوعي نيستند كه مردم بتوانند از نزديك آن را مورد بازبيني و استفاده قرار دهند.

اگرچه اهداف آرشيوي مركز تاريخ شفاهي در روش‌شناسي بسيار شفاف هستند، اما آن چه من آرزو مي‌كنم تأكيد روي خلاقيت و گردآوري سوابق با استفاده از تكنيك مصاحبه در پژوهش شفاهي است. ساختار مصاحبه به علاوه ايدئولوژي، ديناميك اجتماعي اوضاع و احوال پشت سر مصاحبه بايد مورد بازبيني قرار گيرد.

ساختار مصاحبه دو جور مي‌تواند مورد شناسايي واقع شود؛ كانون توجه بودن موضوع مصاحبه و مورد بررسي قراردادن شرح حال و جايگاه شخصي وابسته به جامعه و موقعيت تاريخي. نمونه‌هايي از شرح حال كه مي‌تواند مورد استفاده قرار گيرد، در اين فصل نشان داده شده است.

روايت تاريخ شفاهي، چنان كه Grele به نحو متقاعدكننده‌اي از آن بحث مي‌كند، صُنع مشترك مصاحبه‌كننده و مصاحبه‌شونده است. مصاحبه‌كننده با پرسش‌هايش و علائم سكوتش، سهمي در ماهيت روايت و پاسخ‌هاي مصاحبه‌شونده دارد.

هرمونوتيك فلسفي در تشخيص هماهنگي بين مصاحبه‌كننده و مصاحبه‌شونده، هر دو و مذاكره آنان بر سر تلقي از نوع گفت و گو، علاوه بر نحوه كاركرد روابطي كه در حين مصاحبه رخ مي‌دهد، بما كمك مي‌كند. اگرچه اين پروسه، يك تجربة شخصي است با اين همه توسط مصاحبه‌كننده به گزارشي همگاني تغييرشكل پيدا مي‌كند.

رهيافت درك روايت را مي‌تواند به ساختمان يك قيف تشبيه كرد؛ درحالي كه در چارچوب يك مصاحبه و در نتيجة ساير مصاحبه‌ها و با رشته گسترده‌اي از پرسش‌ها كه در لايه‌اي كُر نولوژيكال و اسلوب مربوط به موضوع و مضمون، پرسيده مي‌شوند، بطور روزافزون، ايجاد اطلاعات مي‌كنند.

مصاحبه‌هاي مربوط به شرح حال كه مركز تاريخ شفاهي انجام مي‌دهد في‌نفسه در جهت رواياتي نيستند كه «زندگي‌نامه‌هاي خود نوشت» هستند؛ و نه جلسات صرفاً پرسش و پاسخ؛ بلكه اين جا براي ساختن متن به اين ترتيب كه مصاحبه‌كننده سئوال بپرسد و مصاحبه‌شونده بخاطر بياورد، افكارش را سازماندهي كند و با پاسخش در جواب سئوالات بازتاب دهد، بين مصاحبه‌كننده و مصاحبه شونده، نوعي فعل و انفعال در گفتگو مطرح است.

براي اين كه يك متن در حيطه تاريخ شفاهي بتواند ساخته شود، چند چيز ضروري است: در درجه اول، راوي بايد داراي تجربه يا خاطره مرتبط با پيشينة همگاني باشد؛ دوم آن كه مصاحبه‌كننده داراي چارچوب ذهني – و تجزيه و تحليلي در شيوة مصاحبه باشد.

رهيافت مصاحبه موشكافانه [عميق و دقيق] اصولاً شباهت با يك قيف را مي‌پذيرد: من آن را با يك مثال از مصاحبه‌اي كه با راوي – سيدعيسي المنار در پروژه «جامعه سنگاپور» انجام شده، توضيح مي‌دهم، از او راجع به درگيري‌اش با سازمان خيريه، جامعه ميسيونري All – Malaya پرس‌وجو شده‌اند:

در اين سازمان من عضو كميته بودم، اما خيلي راضي نبودم، زيرا احساس مي‌كردم، جز پنج يا ده نور چشمي، ساير اشخاصي كه تفكيك شده و بيرون از سازمان بودند، شانسي براي مشاركت نداشتند. من به آنان گوشزد كردم كه اين نكته بسيار مهم است و البته ايشان از گفته من ناراحت نشدند(...) بهرحال اين امر به قدر كافي حقيقت دارد كه صاحب منصبان قديمي را بيرون مي‌انداختند و نيروهاي جديد را جايگزين مي‌كردند؛ با اين وصف اين جايگاه [و در] بروي هركس كه داخل مي‌شد باز بود. اكنون سازمان با داشتن چندين مرد بزرگ خيلي مشهور است و شرايط بهتري را نيز پيش رو دارد.

ـ مصاحبه‌كننده:‌چطور اين بده بستان پنج – ده نفره سازمان را كنترل و مسئولان را توجيه مي‌كردند؟

ـ مصاحبه‌شونده: آنان ميتينگ منظم نداشتند و صرفاً مردم طرفدار خودشان را دعوت مي‌كردند و به اين ترتيب بود كه طبعاً مي‌توانستند مقام رياست يا معاون رئيس يا عضويت در كميته را براي خودشان حفظ كنند.

ـ مصاحبه‌كننده: پس وقتي بحث تغيير رهبري براي بهتر شدن اوضاع سازمان پيش مي‌آمد به چه نحو به اين امر رسيدگي مي‌شد؟

مصاحبه شونده: خوب با بيرون رانده شدن تمامي آن 10 نفر كه ذكر شد، خون جديد و ايدة تازه بر اين اندام وارد شد. افكار نو و بيش از همه بخش‌هاي مختلف كميته‌ها گسترش يافت و آنان بيش از پيش فعال شدند. و امروز آنان به همه جور امور اجتماعي اشتغال دارند.

براي نمونه ايشان دپارتمان حقوقي – شرعي و حتي پزشكي دارند.

ـ مصاحبه كننده: وقتي هنوز تصدي امور به عهده رهبر قديمي بود، چه نوع فعاليت‌هايي (و تلاش اطلاعاتي) را سازماندهي مي‌كرد؟

ـ پاسخ‌دهنده: چيزي نبود كه خيلي راجع به آن صحبت بشود، به جز اين كه كتابخانه‌اي بود كه ميتينگ‌شان را آن جا برگزار مي‌كردند و البته از آموزه‌هاي مذاهب اين جا و آن جا پرس و جو مي‌شدند. از مردم دعوت به عمل مي‌آوردند، مهماني مي‌دادند و [به اين ترتيب] رهبران مسلمان در آن جا شأن‌شان تنزل مي‌يافت.

از نمونه فوق، به نظر مي‌رسد مصاحبه‌كننده مي‌تواند با درخواست اطلاعات، روشنگري و توجيه بيشتر جزئيات بطور فعالانه در ساختن روايت به مصاحبه‌شونده، كمك كند.

نوشته: هُنگ‌لايزا ـ ترجمه: مهدي فهيمي

منبع: روزنامه اطلاعات، سه شنبه 6 بهمن 1388 ـ شماره 24674


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.