هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 198    |    20 اسفند 1393

   


 



آخرین چهارشنبه سال

صفحه نخست شماره 198

آخرین چهارشنبه سال یادآور حس نوستالوژی که بخش اعظم آن مربوط به میراث گذشته است. میراثی که قرن‏ها توسط بزرگان و اجدادمان به واسطه روایت شفاهی حفظ شده و بخشی از باور فرهنگی اقوام یا گروهی از مردم را تشکیل می‏دهند. وقتی خاطرات گذشته را مرور می‏کنم، همیشه آخرین چهارشنبه سال به عنوان روزی پاک و مقدس در ذهنم نقش بسته است. قطعاً بیان آیین‏ها و باورهای فرهنگی که نمادی از طرز بینش اقوام و گروه‏های خاص است می‏تواند به ثبت و بررسی جنبه‏های مختلف آن کمک کند.

آنچه در ذهنم به عنوان آخرین چهارشنبه سال باقی مانده است، متفاوت از چهارشنبه سوری و آتش‏بازی، ترقه و... است که امروزه در سطح وسیع و خطرناکی شاهد آن هستیم. این روز نماد پاکی و بی‏آلایشی و طلب مغفرت و تمسک به قرآن بود و جایگاه مخصوصی در باورهای فرهنگی ساکنان دامنه‏های شمالی هزارمسجد داشت.

شاید آنها زودتر به سراغ آتش‏بازی می‏رفتند. زیرا با تمام شدن چه‏له قچه‏ک çelle qiçik (چله کوچک) از این که روزهای سرد زمستان به پایان خواهد رسید با درست کردن آتش و پریدن از روی آن جشن و شادمانی برپا می‏کردند. (معمولاً شامگاه بیست و هشتم تا سی‏ام بهمن اختصاص به آتش‏بازی داشت.) خاطرات تلخ و شیرین آن روزها همانند کتابی مستند در جلو دیدگانم قرار دارند و با گذر عمر هر روز کم رنگ‏تر شده و بسیاری از واژه‏های آن در پس زمان در ‏هاله فراموشی قرار گرفته‏اند.

 آن ایام معمولاً با لباس‏های کهنه توپ‏های (گلوله) درست می‏کردند و با نفت آغشته و پس از این که آتش می‏گرفت آن را به سوی آسمان پرتاب می‏کردند. در یک لحظه صد‏ها گلوله آتشی در آسمان تاریک روستاهای دامنه شمالی هزارمسجد نمایان می‏شد. صحنه‏ای جالب و دیدنی در پس تاریکی شب‏های روستا نمایان می‏شد که گاهی دلهره‏آور و زمانی هم همراه با هیجان و شادی‏های کودکانه بود. مردم با پریدن از روی آتش، گذر از چله کوچک را جشن می‏گرفتند.

 آن روزها بیادماندنی‏ترین خاطرات گذشته‏ام را تشکیل می‏دهند. زیرا عصرهای سه روز آخر بهمن ماه پس از تعطیل شدن مدرسه، با کمک دوستان در تدارک آتش‏بازی‏های شبانه بودیم. گاهی زمان این آتش‏بازی‏ها تا پاسی از شب ادامه داشت و همراه با شیطنت‏های نوجوانی بر روی کوه‏های اطراف روستا با آتش زدن لاستیک‏های کهنه در بوی نامطلوب دود محو می‏شدیم.

نمادهای فرهنگی در بین اقوام متفاوت ‏است و هر یک از نواحی ایران به نحوی در تدارک سال جدید هستند. هفته آخر سال در روزها و شب‏های یکشنبه شب، دوشنبه شب و سه شنبه شب که در بین مردم منطقه به «شبهای اله‏فه (elefe)» معروف است، مراسم بدین شرح برگزار می‏شود: عموم مردم برای امواتشان قرآن می‏خوانند. و عصر روز سه شنبه آخر سال بر مزار مرده‏ها حاضر و با قرائت قرآن و فاتحه روح آنان را شاد می‏کنند.

در گذشته روز سه شنبه آخر سال یکی از شلوغ‏ترین روزهای حمام عمومی بود. زیرا مردم برای عبور از زیر قرآن آن روز همه به حمام می‏رفتند. خاطرات حمام و طعم تلخ محرومیت روستاها بخش انکارناپذیر آن زمان بود. پس از اذان مغرب با گذاشتن چند سه‏پایه در کنار هم تونلی ایجاد می‏کردند که بر روی هر کدام یک جلد کلام‏الله مجید قرار داشت. این سه‏پایه‏ها طوری گذاشته می‏شدند که به سمت قبله باشند و تمام اعضای خانواده و همسایه‏ها به ترتیب با بوسیدن قرآن از زیر آن عبور می‏کردند. و دعا می‏کردند تا سالی خوب و پر برکت برای آنان باشد. این عمل را سه مرتبه انجام می‏دادند. در واقع این کار دوری از پلیدی‏ها و شروع سال نو در پناه قران ‏است تا در سال نو خداوند طروات و پاکی به آنها هدیه کند.

 
فال گوش ایستادن از دیگر رسوم این شب بود. عده‏ای پس از نیت کردن خانه‏هایی که درب آنها به طرف قبله باز می‏شد را انتخاب می‏کردند، اوایل شب به کنار در این خانه‏ها رفته و بدون این که صاحبخانه متوجه شود، به صحبت‏های آنها گوش می‏کردند. اگر در خانواده صحبت از نیکی و کارهای خوب بود، بر این باورند که نیّت فرد گوش‏دهنده برآورده می‏شود. و چنانچه صحبت نچندان جالبی در آن خانواده مطرح بود آن فرد انجام کار مورد نظرش را صلاح نمی‏دانست. معمولاً دختران دم بخت و یا پسرها بیشتر به این کار می‏پرداختند و همچنین افرادی که نیتی داشتند در این شب به فال گوشی می‏پرداختند. روز چهارشنبه نمادی از پاکی و طهارت بود. زیرا تطهیر و پاکی بخشی از باورهای مردم بود و با این عمل به پیشواز عید می‏رفتند.


در تدارک نوروز

آئین نوروز به عنوان یکی از اعیاد ملی ریشه در تاریخ و فرهنگ مردمان ایران زمین دارد. این جشن یادگار جمشید از دوران اساطیری تا کنون منشاء تحول و رستاخیز طبیعت بوده است و در بین تمام اقوام از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار است. با ورود اسلام به ایران این جشن صبغه مذهبی می‏گیرد و در روایات ائمه(ع) تجلی پیدا کرده است.
آیین نوروز در بین قوم کرمانج در گذشته از یک ماه مانده به نوروز شروع می‏شد، کرمانج‏های خراسان با آداب خاص خود را برای برپایی هر چه باشکوه‏تر مراسم نوروز آماده می‏کردند. بخشی از این آداب و آیین‏ها که در گذشته معمول بوده عبارتند از:


1- هفده مال
17روز مانده به نوروز هر یک از اعضای خانواده برای خود تکه سنگی کوچک را انتخاب می‏کنند و آن را در نقطه‏ای روی زمین قرار داده، بعد از این که سال جدید رسید هر کس به سراغ سنگش می‏رود. اگر در زیر سنگ‏ها سبزه روئیده باشد، نشان از سالی پرباران و پر از خیر و برکت خواهد بود. چنانچه زیر سنگ خشک و بدون رویش گیاهی باشد نشان از سالی سخت همراه با خشکسالی خواهد بود.


2- گذاشتن سبزه
معمولاً دو هفته مانده به سال نو، هر خانواده‏ای شروع به گذاشتن سبزه می‏کنند. بدین صورت که مقداری گندم یا جو را در ظرفی گذاشته و مرتب آن را مرطوب نگه می‏دارند. پس از چند روز سبزه‏ها جوانه می‏زنند و به مرور تبدیل به سبزی سفره عید می‏شوند.
از دیگر کاربردهای جوانه سبزه در ایام نوروز، سمنو پزان ‏است. سمنو به همراه سبزی بخشی از سین‏های سفره نوروزی کرمانج‏های شمال خراسان را تشکیل می‏دهند.


3- خانه تکانی
رسم خانه تکانی معمولاً یک هفته مانده به نوروز مراسم خانه تکانی انجام می‏شود. کرمانج‏ها اعتقاد دارند همراه با ورود نوروز تمیز کردن خانه و بیرون آوردن فرش‏ها و سایر لوازم پاکی و طراوت به منازلشان بیاورند. زنان با همکاری همسایه‏ها کلیه وسایل زندگی را از خانه بیرون آورده و در معرض نور خورشید قرار می‏دهند تا آفتاب به آنها بتابد و کهنگی از آنها دور شود.


4- دانو پزی
تقریباً دو هفته مانده به نوروز در شبی خاص مردم کرمانج اقدام به پخت غذایی به نام «دانو» می‏کنند. محتویات این غذا که عبارت است از گندم، نخود، عدس و ادویه ‏است. پس از آماده شدن دانو مهره‏ای آبی رنگ را داخل ظرف دانو می‏اندازند. آنگاه مادر خانواده با قاشقی بزرگ غذا را به نام هریک از اعضای خانواده بر می‏دارد. از کوچکترین فرد خانواده شروع می‏کند به اسم بردن، مهره به نام هر کسی که درآید آن سال به نام آن فرد خواهد بود. اگر فرد مورد نظر دارای خصوصیات اخلاقی خوب باشد سال خوب و پربرکتی در انتظارشان خواهد بود.


5- سفره نوروزی
این سفره عبارت است از سفره‏ای پارچه‏ای که توسط زنان کرمانج بافته می‏شود و دارای نقش و نگارها و ظرافت‏های خاصی است. برروی این سفره نوروزی (قرآن، آب، سیر، سمنو، سیب، سکه، سبزی، شیرینی و...) می‏چینند. این سفره معمولاً در اتاق پذیرایی توسط دختران جوان چیده می‏شود. هم زمان با سال تحویل تمام اعضای خانواده دورتا دور این سفره می‏نشینند و سال نو با خوبی و صمیمیت شروع می‏کنند.


6- روز نوروز
در این روزهمه شاد و خوشحالند، کوچکترها لباس نو می پوشند، بزرگترها، به دیدار یکدیگر می‏روند و به کوچکترها عیدی می‏دهند. همه سال نو را تبریک می‏گویند. همچنین دراین روز مردم به دیدارخانواده‏هایی می‏روند که عضوی از خانواده‏شان از بین رفته باشد، به آنها تسلیت گفته و آرزوی سالی خوب را برای آنان دارند. همچنین در ایّام نوروز، خانواده‏هایی که نوعروس دارند، برای عروسشان هدیه‏ای تهیه کرده وطی مراسم خاصی آن رابه خانواده عروس می‏برند.


اما در شب نوروز، نوجوانان هم بیکارنمانده و ریسمانی را تهیه می‏کنند و دستمالی رابه سرآن گره زده، خود را به روی بام خانه همسایه‏ها می‏رسانند. در خانه‏های قدیمی معمولاً سوراخی بر روی پشت بام تعبیه می‏شد که محل عبور دود از اجاق بود. ریسمان از سوراخ بخاری یا اجاق به داخل خانه انداخته می‏شد، صاحبخانه هم به رسم عیدی شیرینی یا هر چه در خانه داشت بر گوشه دستمال گره می‏زد و با تکانی فرد متوجه می‏شد که عیدی را بگیرد. این که چرا این کار در شب و به صورت ناشناس انجام می‏گرفت؟ احتمالاً به خاطر خجالتی و شرم افراد در گذشته است. در واقع فردی که درخواست عیدی می‏داد هیچ صحبتی نمی‏کرد. فقط ریسمان آویخته شده از دریچه خانه‏ها نشانه عیدی گرفتن بود.


روز عید یکی از شادترین روزهای سال بود. تمام بچه‏های روستا به صورت هماهنگ هر کدام نایلونی برداشته و برای عیدی گرفتن به درب خانه همسایه‏ها و گاهی تمام اهالی روستا می‏رفتند. عیدی‏ها معمولی تکه‏ای کیک یا شکلات و شیرینی و گاهی هم سکه بود. معمولاً فامیل‏های نزدیک مقداری پول عیدی می‏دادند و همسایه‏های دور هم نسبت به وضعیت اقتصادی از تنقلات محلی تا تخم مرغ و شیرینی به بچه‏ها هدیه می‏داند. عیدی گرفتن فقط مختص صبح روز اول عید بود و معمولاً ظهر‏ها وقتی بچه‏ها به خانه‏هایشان برمی‏گشتند انبوهی از انواع کیک و شکلات و انواع آجیل همراه داشتند. هر چند این خاطرات تکرارنشدنی دیگر فراموش شده‏اند ولی نوروز با تمام شور و هیجانش یادآور شادی، رستاخیز، مهر و عطوفت است.

غلامرضا آذری خاکستر



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

23 اسفند 1393
اسماعیل حسین پور
سلام و ارادت
از متن عالمانه و پر مغز شما بسیار بهره بردم.
درود!

24 اسفند 1393
رمضانعلي قديمي
خواندن هر سطر اين نوشته خاطرات گذشته رازنده کرد،الذت بردم.سپاس

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.