هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 187    |    26 آذر 1393

   


 

«تاریخ از پایین» و «جنبش زنان»


نگاهی به جنبش دانشجویی مشهد(بخش 2 و پایانی)


هدایت سوم- خاطرات سردار محمد جعفر اسدی


چکیده ای از کتاب تاريخ شفاهي آموزش عالي ايران


گزارش مراسم رونمایی پروژه تاریخ شفاهی ایران در عصر پهلوی دوم


تحولات ایران وآذربایجان پس از جنگ جهانی دوم؛46-1945 ‏ ‏ ‏


تاریخ شفاهی و تاریخ طبقة کارگر: اتحادی ثمربخش (۲)


دعوت شهردار از سربازان برای طرح تاریخ شفاهی


تاریخ شفاهی برای دبستانی‏ها‏


پنجمین نشست «تاریخ شفاهی کتاب»


بدنامی طولانی مدت کهنه‏سربازان آسیب‏دیده


جوآن‏همفریز درگذشت


تاریخ شفاهی برای حفظ میراث یک روستا


 



جوآن‏همفریز درگذشت

صفحه نخست شماره 187

جوآن همفریز Joan Humphreys، بانویی که به طور منظم در صفحه نوستالژی مجله وستمورلند گازاته The Westmorland Gazatte انگلستان اشتراک داشت و عضو کلیدی گروه تاریخ شفاهی کندل Kendal بود در 80 سالگی درگذشت.
جوآن همفریز همکار نویسنده کتاب سال 2005 یعنی "مانند این بود، من دختر جوان"‘It Were Like This, Me Lass’ که بسیاری از مصاحبه‏های گردآوری شده توسط گروه تاریخ شفاهی کندل را کنار هم آورد.

خانم‏همفریز در 29 آوریل 1934 در پرستون پاتریک Preston Patrick بدنیا آمد. او قبل از رفتن به مدرسه کوئین الیزابت Queen Elizabeth در کیرکبی لانسدیل KirkbyLonsdale مدرسه ابتدایی روستا در پرستون پاتریک می‏رفت.
او تمام زندگی‏اش در بیمه پراوینشال Provincial در کندل کار می‏کرد و یک مشاور خصوصی شد.
او با آخرین همسر خود، کولینColin، در سال 1960 ازدواج کرد و با سه پسرش، دیوید David، جان John و مایکل Michael در کندل زندگی کرد.


خانم‏همفریز از ابتدا عضو کلیدی گروه تاریخ شفاهی کندل شد. این گروه از سال 1987 خاطرات افراد از رویدادهای زندگی شان را بر روی نوار گرد آوری نموده است. او به دقت مصاحبه‏های ضبط‏شده بر روی نوار را گوش می‏داد و به زحمت آنها را کلمه به کلمه پیاده‏سازی می‏کرد تا این که برای استفاده نسل آینده حفظ و نگهداری شود. این مدارک هنوز در کتابخانه کندل وجود دارند. تنها در سال‏های اخیر بود که او کناره‏گیری کرد.
وقتی پدرش بیانیی اش را از دست داد، خانم‏همفریز در روزنامه‏های گویا نیز فعال شد و اکنون نیز گزیده‏ای از مجله وستمورلند برای نابینایان و نیمه نابینایان فرستاده می‏شود.
در چند سال گذشته او برای تحویل کتاب‏های کتابخانه به خانه نشینان کمک می‏کرد.


او به یک گروه خلاق نویسنده نیز پیوست و زمانی که آنها جایی برای ملاقات همدیگر نداشتند او آنها را در خانه خود پذیرا شد. او گزیده‏ای از داستان‏ها و شعرهایی که به دوستانش تقدیم کرده بود یعنی، داستان‏هایی از قلمی بی قرار‘Tales from a Restless Pen’ نوشت و چاپ کرده بود. او مقاله‏هایی که مبتنی بر خاطرات کودکی‏اش بود در بخش نوستالژی مجله وست مورلند منتشر کرد.


او در مصاحبه‏ای در سال 2005 زمانی که "مانند این بود، من دختر جوان" منتشر شد، اظهار داشت: «داستانهای کوتاهی مانند این هستند که حفظ آنها بر روی کاغذ چاپ شده مهم است. می‏شود گفت این کتاب پر از شخصیت‏های واقعی است. اما نکات کوچکی است که موجب ویژه شدن این کتاب می‏شود.
رویدادهای بزرگ همیشه جایی ثبت می‏شوند اما قسمت‏های کوچکی از آن گم می‏شوند و به همین علت هست که گروه تاریخ شفاهی ثبت و ضبط کردن آنها را تا این حد مهم می‏داند.»
خانم‏هام فریز در آرامش و در خواب پس از یک بیماری کوتاه در درمانگاه رویال لنکستر Royal Lancaster چشم از جهان فرو بست.


اندرو تامس
Andrew Thomas
ترجمه: عطیه اسعد 

منبع: وستمورلند گازاته


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.