هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 187    |    26 آذر 1393

   


 

«تاریخ از پایین» و «جنبش زنان»


نگاهی به جنبش دانشجویی مشهد(بخش 2 و پایانی)


هدایت سوم- خاطرات سردار محمد جعفر اسدی


چکیده ای از کتاب تاريخ شفاهي آموزش عالي ايران


گزارش مراسم رونمایی پروژه تاریخ شفاهی ایران در عصر پهلوی دوم


تحولات ایران وآذربایجان پس از جنگ جهانی دوم؛46-1945 ‏ ‏ ‏


تاریخ شفاهی و تاریخ طبقة کارگر: اتحادی ثمربخش (۲)


دعوت شهردار از سربازان برای طرح تاریخ شفاهی


تاریخ شفاهی برای دبستانی‏ها‏


پنجمین نشست «تاریخ شفاهی کتاب»


بدنامی طولانی مدت کهنه‏سربازان آسیب‏دیده


جوآن‏همفریز درگذشت


تاریخ شفاهی برای حفظ میراث یک روستا


 



بدنامی طولانی مدت کهنه‏سربازان آسیب‏دیده

صفحه نخست شماره 187

این عکس که در 18 ژوئن 1965 در جنگ ویتنام گرفته شده، سربازی آمریکایی را نشان می‏دهد که روی کلاهش این شعار نوشته شده است: "جنگ، جهنم است". او در یک مأموریت دفاعی در باند موقت پوک وینه Phouc vinh واقع درجنوب ویتنام، صد وهفتاد و سومین گردان هوابرد را همراهی می‏کرد.

 


 

 

 

 

ایالت گوآنگ گای، جنوب ویتنام، سپتامبر 1966: بیسیمچی نیروی دریایی در حین انجام وظیفه در عملیات "گلدن فلیس Golden Fleece، پایش را در آب قرار داده است.
هنگ هفتم و چهارم ارتش ویتنام جنوبی برای حفاظت از برداشت محصول برنج در منطقه ی "ویت کونگ "حضور داشتند. این دو هنگ حدود 90% از محصول محلی را در تمام 4 سال گذشته مصادره کرده اند.

 

 

سربازان در حالی که رو از دنیا برگردانده بودند و بار سنگین خاطرات کشته‏شدگان را به دوش می‏کشیدند، بدون عصبانیت و افسردگی ویتنام را ترک کردند و به خانه بازگشتند.
آنها با نیت از سرگرفتن دوباره زندگی‏شان - که با وجود تغییرات همچنان بهبودپذیر بود - و بازگشت به محل کار و مدرسه و سوق به سمت آرزوهایی برای آینده به خانه بازگشتند.
دسته اول، اکثر کهنه‏سربازان ویتنام را آن طور که در حافظه آمریکا ثبت شده و در فیلم‏های‏هالیوودی آن دوره به تصویر کشیده شده نشان می‏دهد. دسته دوم واقعیتی معمول را نشان می‏دهد که اکثر کهنه‏سربازان با آن زندگی می‏کنند.
با وجود این، تصور کلیشه‏ای "کهنه‏سرباز مشوش و مضطرب" گرچه ریشه در واقعیت دارد، بر روی اکثریت آرام سربازهای بازگشته از جنگ که دوباره لباس‏های غیرنظامی خود را پوشیدند، سایه سنگینی انداخت.
برداشت لجوجانه در مورد کهنه‏سربازان، چگونگی رفتار دیگران با آنها و نحوه بهبودی‏شان از آن زخم‏های جسمانی را تحت تاثیر قرار داد. زخم‏هایی که آن قدر شدت نداشت تا باعث خودکشی و آوارگی شان شود، اما نیاز به درمان داشت.
"فیلیپ ناپلی Philip Napoli" نویسنده کتاب " آوردن تمام آنها به وطن" BRINGING IT ALL BACK HOME  که در مورد تاریخ شفاهی کهنه‏سربازان نیویورکی جنگ ویتنام است و سال گذشته انتشار یافته، می‏گوید: "مردم اغلب با کهنه‏سربازان همچون افراد آشفته و درمانده برخورد می‏کنند."
زمانی که "ناپلی" با صدها نفر از اعضای سابق ارتش مصاحبه کرد، آنها گفتند که چگونه کارفرمایان، دوستان و اعضای خانواده‏هایشان هنگامی که با تلاش کهنه‏سربازان برای جذب دوباره به ارتش مواجه شدند، آنها را از خود راندند.
او با بررسی روی مردان و زنانی که با اعتیاد و لطمه روحی - ذهنی دست به گریبان بودند، متوجه شد که تعداد زیادی با خدمت در ارتش احساس بدنامی و‏ بی‏آبرویی می‏کردند.
او می‏گوید: "این افسانه که همه سربازان آسیب دیده اند، در حقیقت نشان می‏دهد که کهنه‏سربازان از نسل دیگری بودند و به بیش از 3.4 میلیون سربازی اشاره دارد که در آسیای جنوب شرقی خدمت کردند.
آنها مجبور به زندگی در آن افسانه بودند چرا که مسیر کلی زندگی آنها را شکل داده و روی آن تاثیر گذاشته بود."
تضاد و اختلاف عمومی زمانی افزایش یافت که درگیری‏ها در آسیای جنوب شرقی طولانی شد و سربازان بازگشته از جنگ با کشوری مواجه شدند که گرفتار جنگ فرهنگی بود.
کهنه‏سربازان جنگ ویتنام که که مخالف جنگ بودند، در سال 1971 دست به اعتراض زدند و در این اعتراض بیش از 800 عضو سابق ارتش پله‏های عمارت کنگره آمریکا را با مدال‏های دوره خدمتشان پوشاندند.
جنبش پر جوش و خروش صلح، با همراهی بازیگر زن سینما، جین فوندا  Jane Fonda، که نقش اصلی را به عهده داشت، تعدادی از کهنه‏سربازان برجسته از جمله سناتور آتی و وزیر امور خارجه امریکا، جان کری John Kerry ، و ران کویک  Ron Kovicنویسنده کتاب "متولد ماه جولای Born on the Fourth of July " را جذب کرد.

 

دیگر کهنه‏سربازان تصمیم گرفتند با عوض کردن یونیفرم‏ها و مدل موی کوتاهشان با لباس‏های دانشگاهی مثل جین و موی بلند، گذشته نظامی‏شان را پنهان کنند.

 


کارل مارلنتز Karl Marlantes، سرباز سابق نیروی دریایی و نویسنده ی خاطرات فکورانه همچون "رفتن به جنگ چگونه است؟ What It Is Like to Go to War" و رمان "ماترهورن Matterhorn" است که هر دو با اقبال مواجه شدند، می‏گوید: لمن تمام تلاشم را کردم تا ظاهری متناسب داشته باشم.»
هر دو کتاب او به بررسی و کند و کاو تجربه‏های او در جنگ ویتنام، یعنی جایی که او ستاره برنز و نشان صلیب نیروی دریایی را کسب کرده بود، و نیز پس از این جنگ میپردازد.
سال‏ها بعد از این که دوره مأموریت او در سال 1969 پایان یافت، او مدال‏هایش را در کشوی دراور پنهان کرد و ندرتاً به این موضوع اشاره کرد که مدت کمی قبل از انفصالش از خدمت، خدماتی را برای تأثیرات تدریجی یک اتفاق انجام داده است.
او در طول دوره کوتاه مقام اجرایی‏اش در شهر واشنگتن، به طور اتفاقی با تظاهرات ضدجنگ کوچکی در نزدیکی کاخ سفید مواجه شد. گروهی از تظاهرات‏کنندگان که در سوی دیگر خیابان ایستاده بودند وقتی متوجه یونیفرم او شدند، فریادزنان حرف‏های رکیکی به او زدند.
مارلنتز که دانشگاه آکسفورد را رها کرده بود تا داوطلبانه وارد نیروی دریایی شود می‏گوید: "این طرز برخورد مردم مرا عصبانی نکرد اما احساساتم را جریحه دار کرد. دنیا خبر نداشت که تو مجبور خواهی شد چه چیزهایی را پشت سر بگذاری و تحمل کنی و درست در همان زمان، تو نگرشی را داشتی که پیش تر تو را سرد و‏ بی‏اعتنا کرده بود و آن نگرش این بود که: 'تو هیچ چیز نمیدانی'."
بعدها داستان‏هایی پخش شد از معترضانی که بر روی سربازان از جنگ بازگشته تف انداخته و به آنها ناسزا گفته بودند و لقب "قاتلان کودکان" به آنها داده بودند.
صحت چنین ادعاهایی با اختلاف نظر همراه است. جری لمکه Jerry Lembcke در کتاب "تصویر تف انداختن بر صورت کهنه‏سربازان: اسطوره، خاطره و میراث ویتنام The Spitting Image: Myth, Memory, and the Legacy of Vietnam"، صدها گزارش از رسانه‏ها در مورد این ماجرا را مورد بررسی قرار داد و شواهدی که مؤید این اتفاق باشد را پیدا نکرد.
او می‏گوید که دولت "ریچارد نیکسون " این داستان را به عنوان بخشی از تلاشش به منظور تضعیف جنبش صلح جعل کرد و سپس در صدد برآمد تا با رد کردن و غیر قابل مطرح دانستن روایت‏های کهنه‏سربازان در مورد فجایع آمریکا و استراتژی‏های شکست خورده ارتش، کهنه‏سربازان ضدجنگ را کم اهمیت و حقیر نشان دهد.
لمکه که خودش همراه با ارتش به عنوان دستیار کشیش به جنگ با ویتنام رفته بود، می‏گوید: "برای بدنام کردن کهنه‏سربازانی که علناً اعتراض کردند آنها را مورد ‏آسیب‏شناسی قرار دادند و به آنها انگ "آسیب دیده" زدند. در نتیجه بعضی از این کهنه‏سربازان مهر سکوت بر دهان خود زدند.
فیلم‏هایی اواخر جنگ پخش شد و طولی نکشید که تصویری آسیب‏دیده و درمانده از کهنه‏سربازان در ذهن مردم جای گرفت. فیلم‏هایی همچون "بازگشت به خانه Coming Home"، " شکارچی آهو The Deer Hunter " و " راننده تاکسی Taxi Driver " به سربازان بازگشته از جنگ، انگ قربانیان روحی-روانی زد. کهنه‏سربازانی که احساس نادیده گرفته شدن و‏ بی‏اعتبار شدن داشتند، متوجه شدند که بازیگران‏هالی وودی نقش آنها را به عنوان قربانیانی که قادر نبودند شخصیت خود را انسجام بخشند و فقط به درد منفجر شدن می‏خورند، بازی کردند.
نشان دادن این چهره از آنها،‏ بی‏میلیشان از صحبت درباره ویتنام و آنچه بر آنها گذشته بود و آنها توانسته بودند در برابرش تحمل و ایستادگی کنند را شدت بخشید.
مارلتز می‏گوید: "اکثر ما افرادی‏ بی‏خانمان و یا پرتاب شده از برجهای ناقوس نبودیم،" او در ادامه می‏گوید: "اکثر درگیری‏ها به همان آرامی که شما زندگی می‏کنید اتفاق افتاد."
در مورد مارلتز باید بگوییم او متاهل و دارای 4 فرزند بود و با وجود این که با عصبانیت، نگرانی، یادآوری خاطرات گذشته و کابوس‏ها دست و پنجه نرم می‏کرد برای گذران زندگی‏اش کسب و کاری راه انداخت اما شرایط خاص او زندگی زناشویی‏اش را تحت تاثیر قرار داد و زندگی‏اش از هم پاشید. او بعد‏ها متوجه شد که از اختلال فشار روحی پس از آسیب رنج میبرد.
بیماری اختلال روحی پس از آسیب PTSD تشخیصی بالینی بود که توسط انجمن روان پزشکی امریکا در سال 1980 یعنی 5 سال بعد از این که آخرین گروه از سربازان امریکا ویتنام را ترک کردند، داده شد.
این نام یعنی اختلال روحی پس از آسیب، آگاهی در حال شکل گیری در میان ارایه کنندگان برنامه سلامت رفتاری در زمینه آسیب روحی کهنه‏سربازان جنگی را نشان می‏داد.
 

 

در سال 1978، فرد گاسمن Fred Gusman، مددکار اجتماعی در سازمان امور مربوط به کهنه‏سربازان در شهر منلو پارک  Menlo Park ایالت کالیفرنیا، نخستین برنامه آسیب‏شناسی اقامتی را در کشور برای سربازانی که از ویتنام بازگشته بودند، طراحی کرد.

 


او مطلع شده بود که آنها به مواد مخدر و الکل روی آورده بودند تا خشم، افسردگی و‏ بی‏خوابی خود را از بین ببرند.
فرد هفته‏ای یک بار آنها را دور هم جمع می‏کرد تا با گفتگو در مورد آسیب‏های دیده نشده جنگ آنها را ترغیب کند نگرش دیگری را نسبت به جنگ امتحان کنند.
سازمان امور کهنه‏سربازان VA، برنامه‏های متنوعی از گاسمن را دهه‏های بعد در سرتاسر کشور ارایه داد. اما گسترش خدمات سلامت رفتاری برای از بین بردن بدنامی طولانی مدت "کهنه‏سربازان آشفته و درمانده" با شکست مواجه شد.
او می‏گوید مردم باید درک کنند که اکثریت کهنه‏سربازان دارای اختلال فشار روحی پس از آسیب، قادر به کنترل و مهار آن هستند.
او در ادامه می‏گوید: «درخواست برای کمک خوب است و اصلاً به این معنی نیست که شما برای همیشه آسیب دیده هستید».
گاسمن سازمان امور کهنه‏سربازان را در سال 2007 ترک کرد تا در شهر ناپای ایالت کالیفرنیا  «کانون اقامتی ‏آسیب‏شناسیPATHWAY HOME» را تأسیس کند.
برنامه غیرانتفاعی درمانی - اقامتی روی کهنه‏سربازان جنگ افغانستان و عراق کار می‏کند. او نگران این موضوع است که پشت جمله "ممنون از خدمات شما"، که آمریکایی‏ها به کهنه‏سربازان بازگشته از جنگ می‏گویند، این واقعیت نهفته باشد که کشور درس‏های جنگ ویتنام و متعاقب آن، نسل جدید کهنه‏سربازان را به فراموشی سپرده است.
گاسمن می‏گوید: «همه بر این باورند که سربازان باید به خاطر آنچه در طول جنگ ویتنام بر آنها گذشته، حمایت شوند، با این وجود ما شاهد بوده‏ایم که مدت زیادی طول کشیده تا این سربازان بهبود یابند و تعداد زیادی از آنها هم هنوز شفا پیدا نکرده‏اند پس اگر ما نمی‏خواهیم چنین چیزی دوباره تکرار شود باید کاری بیشتر از تشکر برای آنها انجام دهیم.»
نیکسون در سال 1973 اکثر سربازان باقیمانده را از آسیای جنوب شرق خارج کرد و دو سال بعد شهر سایگون به دست نیرو‏های ارتش ویتنام شمالی سرنگون شد.
برای آمریکا این جنگ نشانی از شکست نظامی، خفت سیاسی و تراژدی ملی بود.
در سال 1982 مراسم یادبود کهنه‏سربازان ویتنام در واشنگتن که در واقع طرحی تفرقه فکانانه برای جنگی منافقانه بود، برگزار شد.
منتقدان طرح "مایا لینMaya Lin"، هنرمند آمریکایی، را به مسخره "زخم سیاه شرمندگیA BLACK GASH OF SHAME" نامیدند.
تحقیر و تمسخر آنها زمانی که بازدیدکنندگان چون سیلی خروشان به مراسم یادبود آمدند رنگ باخت و آنها خاموش شدند. افرادی که از برگزاری این مراسم خرسند بودند با اظهار لطف و هوشمندی خود از آن به عنوان "نیرویی همیشگی و مستدام" یاد کردند.
"به رنگ سیاه نقش بستهETCHED INTO THE BLACK" و " دیوار سه گوشWEDGED SHAPED WALL" عناوینی است برای 58300 سرباز امریکایی که در جنگ کشته شدند. افرادی که کنار دیوار می‏ایستند می‏توانند انعکاس تصویر خود را در آن ببینند که نشانه ایست برای یادآوری کهنه‏سربازان زنده در زمانی که به کهنه‏سربازان کشته شده ادای احترام می‏کنند.
گاسمن می‏گوید: «این مراسم یادبود کمکی برای پایان دادن آسیب‏ها و باز کردن باب گفتگو برای نسل جنگ ویتنام، و مکانی برای شفا و بهبودی آنها بوده است.»

مارتین کاز
kuz.martin@stripes.com
ترجمه: فرحناز پازوکی 

منبع: استارز اند اترایپز


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.