هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 174    |    19 شهريور 1393

   


 



ناصر کاتوزیان و چهل سال فعالیت علمی و فرهنگی

صفحه نخست شماره 174

 «ناصر کاتوزیان» در سال 1310 درخیابان رى به دنیا آمد. خاندان کاتوزیان از خانواده‌هاى کهن تهران است. نام خانوادگى اصلى آنها تهرانى بوده است که در زمان رضاشاه وقتى مجبور به دریافت شناسنامه مى‌شوند به دلیل علاقه به زبان اصیل پارسى، لغت «کاتوزیان» را از شاهنامه براى نام خانوادگى خویش اقتباس مى‌کنند و کاتوزیان به معناى «پارسایان» است. کاتوزیان گروهى بودند که تقریباً روحانیون دربار ساسانى را تشکیل مى‌دادند و در واقع طبقه باسواد زمانه خود بوده و از نفوذ فراوانى برخوردار بودند.

تحصیلات ابتدایى‌اش را در دبستان اقبال و دوران دبیرستان را در دبیرستان علمیه طى مى‌کند. کاتوزیان با کلاس پنجم نظام قدیم رشته ادبی را دنبال و در همان رشته ادبى در ایران شاگرد اول مى‌شود و موفق به دریافت مدال درجه دو علمى براى اولین بار در ایران مى‌شود. همین دریافت مدال مشوق براى ادامه تحصیل او مى‌شود.


او با انتخاب رشته حقوق تحصیلات خود را در دانشگاه ادامه مى‌دهد و در این رشته موفق به کسب مدال درجه یک علمى این رشته مى‌شود. با فوت پدر در سال دوم دانشگاه ضربه بزرگى به دکتر کاتوزیان وارد مى‌شود و این ضربه باعث مى‌شود تا او از رفتن به وزارت امورخارجه پشیمان شود و رشته قضا را انتخاب کند. او در رشته حقوق در مقاطع مختلف تا دکترا همواره با عنوان شاگرد اولى فارغ التحصیل مى‌شود و رساله‌اش را در سال ۱۳۳۹ باعنوان «وصیت» به پایان مى‌رساند. پس از اتمام دوران دانشکده حقوق در مقطع لیسانس از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۵ در دادگسترى روزگار مى‌گذراند و مشاغل مختلفى را تجربه مى‌کند. به ریاست دادگاه اراک و مستشار دادگاه استان و معاون ادارى و حقوقى منصوب می‌شود، اما داشتن روحیه تحقیق و پژوهش از یک طرف و عشق و علاقه او به تدریس و همچنین مخالف خوانى‌هایش با دستگاه حاکم از طرف دیگر سبب شد تا کنج خلوت تحقیق و تفحص را به دنیاى پراضطراب و جنجال دادگسترى ترجیح دهد و به دنیاى علم و آرامش نقل مکان کند.


او به دفعات متعدد به کشورهاى فرانسه و انگلیس و آمریکا سفر مى‌کند و در آنجا به تحقیقات علمی خود ادامه می‌دهد. علاقه وافر او به فقه باعث مى‌شود تا مطالعات فراوانى را در این زمینه داشته باشد. همین امر باعث مى‌شود تا زبان عربى را به همان اندازه بداند که در زبان فرانسوى و انگلیسى متبحر شده بود. در سال ۱۳۳۲ اولین مقاله استاد در مجله کانون وکلاى آن زمان به چاپ مى‌رسد و سلسله مقالاتش در این باره ادامه پیدا مى‌کند تا اولین کتاب او تحت عنوان «وصیت» همزمان با اتمام دوره دکترى به چاپ برسد. کاتوزیان اولین دانشجوى ایرانى است که موفق به اخذ مدرک دکتراى حقوق در ایران و دانشگاه تهران شده است.


یکی از شاگردانش خاطره‌ خود را از کاتوزیان چنین نقل می‌کند: «او در زمان انقلاب سفید هم (در سال 42ـ41) سابقه مخالفت (به لحاظ حقوقی) با اصول انقلاب شاه و ملت را در پرونده‌اش داشت و در اطلاعیه‌ای که اسم او در رأس آن بود، اظهار شده بود كه شاه طبق قانون اساسی، حقِ طرح چنین اصولی را به نام خود ندارد. بعد از این که اطلاعیه به دست شاه رسیده بود، عصبانی شده و دکتر سید حسن امامی را احضار کرده بود (دكتر امامی در دانشکده حقوق استاد حقوق مدنی بود و دکتر کاتوزیان از شاگردان سابق وی محسوب می‌شد). شاه به دكتر امامی گفته بود؛ چند تا جوان کم سن و سال چه می‌گویند که در اطلاعیه‌شان برای من تعیین تکلیف کرده‌اند؟ دکتر امامی گفته بود؛ قربان! تقصیر ماست که این حرف‌ها را به این ها آموختیم! این ها مطالبی است که در علم حقوق وجود دارد و این افراد هم فکر می‌کنند قانون را باید اجرا کرد! دکتر امامی از جایگاه والای دکتر کاتوزیان و شخصیت علمی او برای شاه بسیار تعریف و تجلیل کرده بود، زیرا شاه تردیدهایی هم داشته که وی مبادا به گروه‌های سیاسی مخالف مانند حزب توده یا ملیون وابسته باشد. شاه گفته بود؛ پس چطور رئیس جمهور فرانسه حق داشت که اصولی را به رفراندم بگذارد؟ دکتر امامی هم پاسخ داده بود؛ دلیلش این است که آنها این حق را برای رئیس جمهور خود در قانون اساسی گنجانده‌اند! شاه پس از شنیدن صحبت‌های دکتر امامی ابراز تمایل کرده بود که ملاقاتی با کاتوزیان داشته باشد و دکتر امامی هم به استاد پیشنهاد می‌دهد که به این صورت یعنی ملاقات با شاه شاید بتوان بر وی تأثیر گذاشت اما کاتوزیان نمی‌پذیرد زیرا احتمال اثرپذیری شاه را ضعیف ارزیابی می‌کرده و بر این باور بوده که به طور کلی سیاستمداران از اهالی علم و اندیشه اثر نمی‌پذیرند. امامی هم قبول می‌کند و قضیه را پیگیری نمی‌کند.(1)


یکی از شاگردانش از روحیات کاتوزیان در تدریس چنین یاد می‌کند: «در کلاس درس بسیار منظم و منضبط عمل می‌کرد. رأس ساعت در کلاس حضور می‌یافت و درس را آغاز می‌کرد. بسیار آرام، متین، منطقی، سنجیده، مستدل و صمیمی حرف می‌زد. دکتر کاتوزیان از فروغلطیدن در دریای کلمات نامأنوس اجتناب می‌ورزید، بی‌آن که ذره‌ای از عمق علمی کلام بکاهد، ساده سخن می‌گفت و چنان صمیمی تدریس می‌کرد که انگار قصه می‌گوید. دانشجویان با تمام وجود به درس‌های او گوش می‌دادند و در عین حال که این صمیمیت در گفتار به قصه گفتن می‌مانست، اگر خوب می‌اندیشیدیم، در می‌یافتیم که سخنش چیزی جز علم، برهان و استدلال نیست. تسلط کم‌نظیری که بر کتب و متون، حوزه نجف و دانشگاه‌های اروپایی داشت، او را در تدریس یاری می‌کرد و شنونده مسحور و مجذوب می‌شد. همچنین در کلاس درس او فضا برای نقد و نظر و نقادی همواره گشوده بود. در کلاس تکرار می‌کرد: «برای من اهمیتی ندارد که شما مو به مو آنچه را در کتاب و جزوه آمده بر روی برگه امتحانی بنویسید یا ننویسید، حتی برای من مهم نیست که شما در پاسخ مسأله، همان جوابی را بنویسید که من صحیح می‌دانم، اگر شما جوابی را به پرسش بدهید که از نظر من غلط باشد اما ببینم شیوه استدلال شما علمی و حقوقی است و از قواعد حقوقی پیروی می‌کند، نمره آن سئوال را واقعاً به شما خواهم داد. آن زمان، این شیوه تدریس و آزمون در میان استادان رایج نبود».(2)


کاتوزیان دو دلیل را علت عقب ماندگى ما از کاروان تمدن و چسبندگى بیش از اندازه‌مان به قانون مى‌داند. عجز از شناخت معنای واقعی فقه: «حقوق ما نتوانسته است معناى واقعى فقه را بشناسد و همین ضعف عمده به قوانین ما سرایت کرده است و فکر مى‌کنیم همه چیز باید در قانون باشد و همه چیز را قانون به ما بگوید. در واقع ما فراموش کرده‏ایم که عرف و عادت و هنجارهاى اجتماعى و نیازهاى آن نیاز مبرم به مراجعه ما به قوانین فقهى و بررسى دوباره آنها دارد. ضمن آن که این عوامل خود نیازهایى را به وجود مى‌آورد که این نیازها موجب به وجود آمدن قواعدى مى‌شود که حتى دولت ها را مجبور به وضع قانونى آنها مى‌کند. او در این باره مى‌گوید: «درست است که دولت ها مقتدر هستند. اما این اقتدار کاملاً ظاهری است و دولت از اطراف تحت فشارهاى متعدد اجتماعى است که بخش عمده‌اى از آنها منبعث از نیازهاى اقتصادى و حتى سنت ها واخلاق و مذهب است و این‌ها در واقع در حال مبارزه با یکدیگرند. قانونى که وضع می‌شود نتیجه پیروزى یکى از این فشارها بر سایر نیروها است.»


ایشان همچنین تقلید کورکورانه ازغرب و عقب ماندگی را عامل مهمی دانسته و معتقد است: «ما از نظر نظام ادارى و حقوقى خیلى تحت تأثیر نظام حقوقى فرانسه قرار گرفتیم. آنها براى حقوق مدنى بعد از ناپلئون همین ارزش و تقدس را قائل بودند ولى حالا این طور نیست و آنها از این حیث خود را نو و مدرن کرده‌اند و ما همچنان و همان سر کلاه آى با کلاه مانده‌ایم. حقوقدانان حتماً باید با این شیوه‌هاى کهنه و منسوخ مبارزه کنند و نداى عدالت و نداى وجدان و آن عرفان حقوقى را که به هرکسى که حقوقدان هم نیست اما وقتى یک قضیه حقوقى پیش او مطرح مى‌شود مى‌تواند تشخیص دهد که عدالت کدام طرف است را بیشتر مد نظر قرار دهند و به آن توجه بیشترى بکنند».


دکتر کاتوزیان در باره آزادى معتقد بود: «آدمى اگر نتواند آنگونه که مى‌اندیشد افکارش را بیان بکند و اصلاً جرأت بیان فکرش را نداشته باشد در بحث آزادى و عدالت همچنان در خم اول این وادى باقى خواهیم ماند و این حاصل نمى‌شود مگر زمانى که هر کس هر آنچه مى‌اندیشد را بیان کند و برخورد اندیشه‌ها براثر همین اصل پیش پا افتاده میسر گردد. در همین حقوق، موانع فراوانى براى آزاد اندیشى وجود دارد و تا این موانع از سر راهش برداشته نشود پاى نظام حقوقى ما همچنان مى‌لنگد».


وقتی از او سئوال می‌شود: «آیا او به آرزویش رسیده؟» در پاسخ به این پرسش چیزى جز لبخند از دکتر ناصر کاتوزیان نخواهید شنید. او رسیدن به آرزو را به مثابه توقف مى‌داند و پاسخ می‌دهد: «وقتى میکل آنژ مجسمه «پتیا» را ساخت و در کلیسا خیلى مورد توجه قرار گرفت، خودش گریه مى‌کرد. وقتى از او پرسیدن چرا گریه مى‌کنى؟ گفت: براى این که این پایان کار من است. چون از این کار خوشم آمده».  او بزرگترین معضل نظام حقوقى ما را فراموش شدن جامعه از سوى حقوقدانان را عامل عمده نقصان مى‌داند و مى‌گوید: «آنها فکر مى‌کنند همه چیز در قانون باید گفته شود و منبعث از قانون است، درحالى که حقوق غیر از قانون است. قانون بخشى از حقوق رسمى است که توسط قوه مقننه و مجریه وضع مى‌شود، ولى این اندیشه‌ها هستند و جامعه و سازمان‏هاى اجتماعى که حقوق را مى‌سازد و زمینه‌هاى اصلى‌اش را فراهم مى‌کند.»


دکتر داوود هرمیداس باوند، استاد علوم سیاسی و یکی از همکاران ناصر کاتوزیان در دانشگاه تهران، اهمیت و تاثیرات سیاسی آثار حقوقی کاتوزیان و تأثیر بر فضا و گفتمان‌های سیاسی جامعه ایران در چند دهه اخیر را چنین شرح می‌دهد: «آقای دکتر کاتوزیان از پیشکسوتان حقوق بود و در توسعه مترقیانه حقوق در جامعه ایران نقش اساسی داشت. او به عنوان استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، نقش موثری در پرورش دانشجویان حقوق داشت و بسیاری از دانشجویان و استادان رشته حقوق و نیز وکلای دادگستری از دانش آکادمیک و نیز از منش و روش او بهره‌های فراوان برده‌اند. بسیاری از استادان دانشکده حقوق دانشگاه تهران و نیز بسیاری از وکلای دادگستری، جزو شاگردان او بوده‌اند. دکتر کاتوزیان گذشته از این‌که از حیث آکادمیک از جایگاه ویژه‌ و برجسته‌ای در جامعه ما برخوردار بود، از لحاظ اجتماعی و سیاسی هم واجد منش و روش خاص خود بود. او با گروه‌‌‌های سیاسی از دیرباز رابطه و همکاری داشت و به طور کلی در امور سیاسی و اجتماعی فعال بودند و چنان‌که می‌دانید در تدوین پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم نقش ویژه‌ای داشتند. دکتر کاتوزیان بدون تردید در عرصه آکادمیک و تا حدودی هم در عرصه فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی الهام‌بخش نسل آینده است. اشخاصی مثل آقای کاتوزیان، به صورت مستقیم و غیرمستقیم، در تقویت فضای اجتماعی آزادیخواهانه در ایران نقش داشته‌اند و چراغ دموکراسی‌خواهی را دست کم به صورت چراغی که سوسو می‌زند، روشن نگه داشته‌اند. به هر حال تأثیر آثار و تالیفات و شخصیت مرحوم کاتوزیان در دنیای سیاسی و اجتماعی و به‌ویژه در دنیای آکادمیک ما ایرانیان، تأثیر بسزا و عمیقی بود و باید یادآور شد که دموکراسی،گفتمان حاکم بر آثار و قلم او بود. شخصیتی نبود که برای کارهای مفید و سازنده‌اش هیاهو راه بیندازد. کاتوزیان انسانی بسیار متین و سنگین بود و در توسعه مترقی حقوق در جامعه ایران، کارهای واقعاً ارزنده‌ای انجام داد. از حیث دیدگاه‌های سیاسی هم با ملی‌گرایان و دموکراسی‌خواهان جامعه ایران همکاری بسیار سازنده‌ای داشت. من خودم شاهد بودم که بارها در جلسات گروه‌های سیاسی شرکت می‌کرد و دیدگاه‌های حقوقی مفید و سازنده‌اش را با عالمانه و بدون هیاهو، در اختیار دیگران قرار می‌داد.(3)


محقق دامادمجتهد، حقوقدان، استاد حوزه و دانشگاه معتقد است استاد فقید دکتر ناصر کاتوزیان شخصیتی بود که آثار علمی‌اش پشتوانه ادبیات حقوقی ایران است. کمتر مقاله حقوقی می‌توان دید که از ارجاعات مکرر به آثار ایشان خالی باشد. ایشان دارای ذهنی وقاد، نقاد و تحلیلگر بود. در روش حقوقی مدافع اصول و موازین در حقوق اسلامی بود. دکتر کاتوزیان علی‌رغم آنکه استاد حقوق مدنی بود دانش حقوقی وی اختصاص به یک حوزه خاص نداشت و بسیار وسیع بود. ایشان علاوه بر آثار زیادی که در حقوق مدنی به رشته تحریر درآوردند، در حقوق عمومی و ادله اثبات و از همه بالاتر سه مجلد در فلسفه حقوق تألیف کرده‌اند که به نظر این جانب اثر اخیر از آثار مستطاب ایشان است و در تاریخ تألیف این کتاب چنین اثری به زبان فارسی تألیف نشده است».(4)


مهدی محقق رئيس هيات مديره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی خاطره آشنایی با کاتوزیان را چنین توضیح می‌دهد: «يكی از پررونق‌ترين جلسه‌ها جلسه شب های جمعه مرحوم دكتر موسی عميد رئيس دانشكده حقوق بود كه درمنزل او برگزار می‌شد كه در آن مجلس علاوه بر دانشجويان دوره‌های عالی و دانشياران جوان، برخی از كسانی كه سابقه تحصيلات حوزوی داشتند، حضور می‌يافتند. آن مرحوم كه به برخی از امور سياسی از جمله نمايندگی مجلس شورای ملی آن زمان اشتغال داشت به علت سابقه طلبگی در نجف و تحصيلات عاليه در پاريس، همواره مايل بود كه با افرادی روبه رو شود تا با ياری آنان بتواند پلی ميان علم قديم و جديد برقرار نمايد. استاد با اشراف بر اين جلسات ميزان هوش و ذكاوت و نيروی اجتهاد و استنباط نسل جوان را با محك آزمايش می‌سنجيد و آينده درخشان علمی آنان را پيشبينی می‌كرد. از ميان حاضران آن مجلس بيشتر توجه و عنايت استاد به جوانی معطوف بود كه همچون من تازه سه دهه از عمر خود را سپری ساخته بود كه او را «ناصر كاتوزيان» می‌گفتند. استاد هرچند با من از جهت سابقه مشترك علوم حوزوی احساس سنخيت بيشتری می‌كرد، ولی او را به عنوان يك دانشجوی برجسته خود می‌شناخت و اميدوار بود كه او به مرحله‌ای رسدكه جای استاد را بگيرد و همين هم شد. همچنان كه او پيش‌بينی می‌كرد ناصر كاتوزيان مراحل علمی را تا دكتری حقوق و مراتب عملی را در مشاغل مختلف دادگستری سريعاً پيمود و در رشته خود فردی شاخص و شناخته گرديد تا بجايی كه رياست دانشكده حقوق به او محول شد.(5)


کاتوزیان در جریان انقلاب فرهنگی از دانشگاه تهران اخراج شد و یازده سال هم از تدریس محروم بودند. دکتر «باوند» دلیل این اخراج را چنین شرح می‌دهد: «دکتر کاتوزیان در زمان ریاست آقای نجفقلی حبیبی بر دانشکده حقوق و علوم سیاسی، از دانشگاه تهران اخراج شد. او به همراه یازده تن از استادان دانشگاه، به دلیل انتقاد، منفصل از خدمت شد ولی مجدداً از او تقاضا شد که به دانشگاه تهران برگردد. دکتر کاتوزیان در آن دوران که از تدریس محروم بود، هیچ گاه در مقام شکوه و شکایت برنیامد بلکه با بزرگ‌منشی و متانت، محرومیت از تدریس را تحمل کرد تا این‌که از او تقاضا شد که دوباره تدریس در دانشگاه را شروع کند. روش و منش دکتر کاتوزیان در کنار خدمات علمی او، چهره‌ شایسته‌ای از او به‌وجود آورده بود و به همین دلیل دکتر کاتوزیان همواره از احترام ویژه‌ای نزد دیگران برخوردار بود.(6)


کاتوزیان یکی از نویسندگان اصلی پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی بود. وی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ شرکت کرده و در فهرست کاندیداهای مورد حمایت جبهه ملی ایران، نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق قرار داشت که موفق به راهیابی به مجلس نشد. پس از آن در سال ۱۳۸۳ نشان درجه یک دانش، از سوی محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت، به آقای کاتوزیان اهدا شد. سال ۱۳۸۴ نیز در برنامه ویژه بزرگداشت شخصیت‌های علمی و فرهنگی ایران که توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران برگزار می‌شود، از چهل سال فعالیت علمی و فرهنگی ناصر کاتوزیان تجلیل شد. دکتر ناصر کاتوزیان ۴۳ جلد اثر تألیفى و تحقیقى دارد که برخى از آنها به ۹۰۰ صفحه مى‌رسد.(7) کاتوزیان در 11 شهریور 1393 در تهران درگذشت و روز 13 شهریور 1393 از محل دانشگاه تهران و با حضور هزاران نفر تشییع و در قطعه نام‏آوران بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.


خانم اقدس کاتوزیان همسر استاد ناصر کاتوزیان در مراسم تشییع مرحوم کاتوزیان در دانشگاه تهران همسرش را چنین توصیف کرد: «شاگردان استاد کاتوزیان برای ایشان عزیزترین افراد بودند و عاشقانه آنها را دوست داشت. حتی وقتی وی را بازنشسته‌اش کردند، گفت دانشکده حقوق مال پدر هیچ کس نیست برای دانشجوست. معتقد بود شاگردانش از کسانی هستند که در آینده مسئولیت‌های مختلفی را به دست خواهند گرفت». وی زندگی معمولی و فقیرانه خود در ابتدای دوران زندگی مشترک با استاد کاتوزیان را چنین یادآور شد: «در آن زندگی اگر کمبود مالی وجود داشت، اما عشق و امید در سراسر زندگی ما موج می‌زد و همین کمبودها را از بین می‌برد. استاد کاتوزیان هرگز در برابر کسی غیر از خدا تعظیم نکرد و دست هیچ کسی جز یکی از اساتید پیشکسوت خود را نبوسید و به افراد پایین‌تر از خود نیز احترام می‌گذاشت. تمام زندگی استاد کاتوزیان وقف درس، عشق و شاگردانش بود و اعلام می‌کرد برای من مهم نیست که چه کسی می‌خواهد من در دانشگاه باشم و یا نباشم، مهم برای من دانشجویان هستند».(8)



1-«دکتر ناصر کاتوزیان چنانکه من شناختم»، جلال رفیع، دایره‏المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از کتاب «گفت‌وگو با فرهنگ‌مداران» 12/6/93.
2-دکتر ناصر کاتوزیان، همان.
3- «بررسی تاثیر تالیفات دکتر ناصر کاتوزیان بر گفتمان‌های سیاسی جامعه ایران»، ایبنا، 12/6/93.
4- «در سوگ پشتوانه ادبیات حقوقی ایران»، محقق داماد، مرکز دایره‏المعارف بزرگ اسلامی، به نقل از روزنامه اعتماد، 12/6/93.
5- «اسوه شرافت، مناعت طبع و آزادگی»، مهدی محقق رئيس هيات مديره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، روزنامه اطلاعات، 13/6/93.
6- بررسی تأثیر تألیفات دکتر ناصر کاتوزیان، همان.
7- برای اطلاعات بیشتر به فهرست آثار مقالات دکتر کاتوزیان نگاه کنید به ناصر کاتوزیان، وب سایت حقوقی دیدار، http://didad.ir/fa/news-details/75.
8- «تمام زندگی استاد کاتوزیان وقف درس و شاگردانش بود»، خبرگزاری تسنیم، 13/6/93.

محمود فاضلی



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.