هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 130    |    13 شهريور 1392

   


 



شب های بی مهتاب

صفحه نخست شماره 130

شب های بی مهتاب
خاطرات آزاده شهاب الدین شهبازی
تدوین: محسن کاظمی
انتشارات سوره مهر

«شب های بی مهتاب» خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی سرهنگ شهاب الدین شهبازی است که کار مصاحبه و تدوین آن توسط پژوهشگر و نویسنده فعال عرصه تاریخ انقلاب، آقای محسن کاظمی انجام شده و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.
 این کتاب در ده فصل به بیان خاطراتی از شهاب الدین شهبازی از سال های آغازین انقلاب، شروع جنگ، سال های جنگ و دوره اسارت وی می پردازد.

سرهنگ شهبازی، افسر ژاندارم سال های آخر حکومت پهلوی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عهده دار فرماندهی پاسگاه مرزی در هویزه می شود. با شروع جنگ تحمیلی ایشان و گروهان تحت امرش در وضعیتی کاملاً نا برابر به دفاع در مقابل تهاجم دشمن بعثی اقدام می کنند. بعد از حدود دو ماه نبرد و مقاومت حماسه انگیز در حالی که زخمی شده, به اسارت دشمن در می آید که این اسارت ده سال طول می کشد.

فصل اول کتاب شب های بی مهتاب، خاطرات دوران کودکی و حضور در ژاندارمری و مبارزات پیش از انقلاب راوی است.
در فصل دوم ناآرامی های قبل از جنگ در نوار مرزی و آغاز جنگ و نیز نحوه اسارت سرهنگ شهبازی مطرح می شود.
 از فصل سوم کتاب، که «به رنگ زرد» نام دارد، خاطرات دوران اسارت ایشان شروع می شود. از این فصل به بعد در واقع خواننده با فضای کلی و بعضاً مصداقی دوران اسارت رزمندگان اسلام آشنا می شود.

مباحثی درباره نحوه برگزاری عزارداری عاشورا، شخصیت روحانی بزرگوار، حاج آقای ابوترابی، مقابله اسرا با پخش فیلم موهن حضرت امام، توصیفاتی از اردوگاه شماره ۵ تکریت، روال روزمره یک روز در اردوگاه، گروه بندی هایی که بعثی ها بین رزمندگان ایجا می کردند، جنگ رسانه ای بعثی ها، آسیب ها و فشارهای روحی، پایداری اسرا بر موضع انقلابی و اعتقادات و باورهای خودشان و مطالبی از این دست در فصل های 3 تا 10 مطرح می شود که برای مخاطب بخصوص نسل جوان جالب و قابل تامل است.

در فصل دهم و پایانی با عنوان «پایان شب سیه» اتفاقات پیرامون پذیرش قطعنامه ۵۹۸، رحلت حضرت امام و دوران پایانی اسارت مطرح شده است.
 ۵ تصویر از مکاتبات و ۴ عکس از دوران اسارت این آزاده زینت بخش صفحات پایانی این کتاب است.

وجه بارز خاطرات شهبازی در این کتاب، در جریان شناسی سیاسی- ایدئولوژیک دوران اسارت است که مرزبندی ها و دسته بندی های بخشی از اسراء را به دست می دهد. شاید این ویژگی را به ندرت در سایر کتاب هایی ببینیم که موضوع آنها خاطرات آزادگان و وضعیت اسارت رزمندگان در عراق باشد.

ویژگی بارز دیگر این کتاب این است که برخلاف رویه ثابت کتاب های خاطرات آزادگان، صرفاً به بیان شکنجه ها و اذیت و آزارهای بعثی ها نپرداخته و حتی این مباحث قسمت کمی از این خاطرات را در بر می گیرد. شهبازی بیشتر بر مسائل سیاسی، معنوی، نفوذهای بعثی ها و ... تاکید دارد تا ترسیم صحنه های دهشتناک شکنجه عراقی ها.
این نوع نگاه از آن جهت ارزشمند است که تاکنون اطلاعاتی که نسل من یعنی جوانان جنگ ندیده، از وضعیت اسارت رزمندگان در عراق دارد، به برخی ابزارها و شیوه های ناجوانمردانه شکنجه بعثی ها بوده و کمتر درباره جریانات و اتفاقات فرهنگی و سیاسی و معنوی اسارت شنیده و خوانده ایم.
اگر سایر آزادگان عزیز نیز در کنار بیان خاطرات و خطرات شکنجه محور خود در زمان اسارت، نگاهی هم به این مسائل داشته باشند، هنر خود را کامل کرده اند.

 در بخشي از کتاب آمده است: «در آن لحظه غرور خود را خرد شده مي‌ديدم. باور کردني نبود، من، شهبازي گرفتار دشمن شده باشم. آن لحظه تلخ‌ترين و ناراحت کننده ترين لحظه عمرم بود، بيست و پنج آبان ماه هوا گرگ و ميش بود، صداي جر و بحث عراقي‌ها مرا از شوک در مي‌آورد، آن‌ها با هم اختلاف پيدا کرده بودند که ما را با خود ببرند يا بکُشند و خلاص شوند. بالاخره تصميم خود را گرفتند و ما را به داخل نفربر انداختند و به دب حردان بردند، دب حرداني که به اشغال عراقي‌ها درآمده بود، آن منطقه مرکز فرماندهي‌شان بود. در دب حردان ساعت مچي‌ام را گرفتند. دست‌ها و چشم‌هايم را بستند و همراه آن سرباز داخل يک سنگر انداختند و...»

احسان عابدی

منبع: وبلاگ خاکریزهای کاغذی


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.