هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 129    |    6 شهريور 1392

   


 

حمزه‌زاده: جاده جنگ، یک دوره تاریخی را به خوبی شرح می‌دهد


جاده جنگ؛ در بوته نقد تاریخی


خاطرات سیاسی قوام‌السلطنه


آیت‌الله بروجردی، پهلوی‌ها و غربی‌ها


نقد کتاب جدید دکتر یرواند آبراهامیان


بازخوانی سیاست‌های متاثر از انقلاب اسلامی در «بهشتی از زبان بهشتی»


آرشیوهای روسیه اطلاعات باارزشی درباره تاریخ ایران دارند


تاریخ نویسی جز با تکیه بر آگاهی ملی امکان پذیر نیست-6


نخست وزیرِ پیژامه پوش -2


ثبت و ضبط تاریخ مینوت در داکوتای شمالی


بنیانگذار طرح تاریخ شفاهیِ دانشگاه ویرجینیا، جیمز استرلینگ یانگ درگذشت


 



نقد کتاب جدید دکتر یرواند آبراهامیان

صفحه نخست شماره 129

۲۸ مرداد 1332، نقش سیا و ریشه‌های روابط معاصر ایران و آمریکا به روایت ارواند آبراهامیان

در آستانه شصتمین سالگرد رویداد تاریخی 28 مرداد 1332، بحث درباره ریشه‌ها، چگونگی وقوع، تبعات و آسیب شناسی آن همچنان ادامه دارد. با وجود نگارش و انتشار صدها مقاله و کتاب و برگزاری چندین نشست و همایش در این موضوع در سراسر جهان، هنوز پس از گذشت شش دهه نه تنها در میان افکار عمومی و رسانه‌ها، که بین جامعه پژوهشگر و تاریخ‌ نگار ایرانی و غیرایرانی بحث در این باره ادامه دارد. کمتر رخدادی در تاریخ معاصر ایران همانند ماجرای 28 مرداد 1332 است که از عنوان آن گرفته تا جزییات و دامنه و تبعات آن، این گونه محل اختلاف جدی دیدگاه‌های بوده و در طول زمان نیز گذشت زمان، نظرها را نسبت به آن را تشدید و یا ترمیم کرده است.

از نظر عده‌ بسیاری، 28 مرداد یک کودتای نظامی غیرقانونی با کمک سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا برای سرنگونی دولت ملی و استقرار حکومت خودکامه و از نظر عده‌ای دیگر یک قیام ملی برای اعاده حکومت قانونی سلطنت مشروطه و خلع ید از نخست وزیر برکنار شده یاغی است.

کمتر رویدادی این گونه در خاطره جمعی و وجدان عمومی تاثیر گذاشته و به جا مانده است. در عین حال 28 مرداد و تبعات آن تاثیر شگرف و غیرقابل انکاری در ابعاد مختلف در سیاست خارجی ایران با جهان، به خصوص با کشورهای عربی و به ویژه با آمریکا، نه تنها در ربع قرن منتهی به انقلاب اسلامی که بعد از انقلاب و شاید تا همین اکنون داشته است. عده‌ای از محققان داخلی و خارجی، حتی حادثه اشغال 444 روزه سفارت آمریکا وبه گروگان گرفته شدن دیپلماتهای آن کشور توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تهران از 13 آبان 1358 و تبعات دنباله‌دار آن و چالش کنونی ایران و عرب را نیز به نوعی در ادامه همان دامنه گسترده و تبعات واقعه 28 مرداد 1332 ارزیابی می‌کنند.

 

قبل از ورود به کتاب اصلی مورد بحث لازم است تا به برخی از شاخص‌ترین آثار انگلیسی زبان از دیدگاه‌های مختلف و مشخصا مربوط به حوادث دوره پایانی نهضت ملی شدن نفت و سقوط دولت مصدق در ایران را که در پنج سال اخیر منتشر شده مرور کنیم.

"ایران و سیا، بازنگری در سقوط مصدق/Iran and the CIA: The Fall of Mosaddeq Revisited" نوشته داریوش بایندر، (منتشر شده در سال 2010) پژوهشی است که با رویکرد انتقاد از کودتا خواندن حوادث مرداد 1332 و سرنگونی مصدق نوشته شده و تاکید بر نقش سازمان‌های امنیتی خارجی در این ماجرا را اغراق آمیز و تا حدی خلاف واقعیت ارزیابی کرده است.

کتاب دیگر، "محمد مصدق و کودتای 1953 در ایران/Mohammad Mosaddeq and the 1953 Coup in Iran" است که در سال 2004 به کوشش مارک گازیوروفسکی و مالکم بیرن منتشر شده است. این کتاب در واقع مجموعه مقالات سخنرانان شرکت کننده در همایش پنجاهمین سالگرد 28 مرداد در دانشگاه آکسفورد (به جز متن مقاله و سخنرانی دکتر محمود کاشانی که برخلاف آداب و اخلاق آکادمیک و با وجود ارایه متن کامل انگلیسی برای انتشار، گردآورندگان از انتشار آن خودداری کردند) است.

"همه مردان شاه، یک کودتای آمریکایی و ریشه های تروریسم در خاورمیانه/All the Shah's Men: An American Coup and the Roots of Middle East Terror" نوشتن استیون کینزر، گزارشگر سابق نیویورک تایمز و استاد فعلی علوم سیاسی در دانشگاه بوستون، کتابی مشهور و پرطرفدار است که ویرایش دوم آن در سال 2008 منتشر شد و تاکنون دست کم سه ترجمه مختلف از آن نیز از آن در ایران منتشر شده است. نویسنده دخالت آمریکا در سرنگونی مصدق را سنگ بنای آمریکاستیزی کنونی در جهان معاصر و خاورمیانه می‌داند. به گفته نویسنده کینزر به راقم این سطور، وی هم اکنون در حال تکمیل اثری تازه و تکمیلی درباره مصدق، 28 مرداد و تبعات آن است.

"میهن پرست ایرانی، محمد مصدق و یک کودتای خیلی بریتانیایی/ Patriot of Persia: Muhammad Mossadegh and a Very British Coup" نوشته کریستوفر دوبلاگ روزنامه نگار و نویسنده بریتانیایی و منتشر شده در سال 2012 است که در قالب تاریخ و زندگینامه به بررسی زندگی، زمانه و کارنامه مصدق و سقوط او پرداخته است.

در یک تقسیم بندی کلی، روایت‌های تاریخی جهت‌دار سیاسی از 28 مرداد را می‌توان به چهار دسته تقسیم کرد: تاریخ نگاری چپ و مارکسیستی، تاریخ نگاری سلطنت طلب یا مشوطه خواه، تاریخ نگاری مذهبی اسلامی و تاریخ نگاری ناسیونالیست ملی گرا. هر یک از این چهار نحله روایت متفاوتی از آن چه که در دوران ملی شدن صنعت نفت، حکومت مصدق و ماجرای 28 مرداد 1332 ارایه می‎کنند.

در این میان البته باید به سه نکته مهم توجه داشت. اول آن که برخی از دیدگاه‌ها درباره حوادث یاد شده، در واقع ترکیبی از دو دیدگاه از مواضع فوق است و لزوما نمی‌توان آن‌ها را در یک گونه از تاریخ نگاری حوادث سال‌های 30 تا 32 جا داد. دوم آن که همین دیدگاه‌های چهارگانه، خود دارای زیرمجموعه‌هایی هستند که تا حدی با روایت غالب آن نحله تاریخ نگاری تفاوت‌هایی دارد. چهارمین نکته آن است که هر یک از این دیدگاه‌ها، در طول شش دهه اخیر به تدریج دچار دگردیسی‌هایی شده‌ و بنا به ضرورت زمانه تغییراتی در نگاه خود داده‌اند.

در مقایسه تاریخ نگاری داخلی و. خارجی درباره 28 مرداد، اگر بخواهیم به مهم‌ترین وجه تفاوت در زاویه دید و نوع نگاه محققان بپردازیم، باید به توجه مفصل مورخان داخلی و توجه پژوهشگران خارجی به تحولات بین‌المللی اشاره کنیم.

در روایت داخلی به تحولات درون کشوری، از نقش مصدق و جبهه ملی، دربار و شاه، حزب توده و شوروی و آیت‌الله ابوالقاسم کاشانی و روحانیت و همچنین حوادث پس از سی تیر 1331 به ویژه اختیارات مصدق، تقابل مجلس و دولت، نقش گروه‌های خیابانی، نهم اسفند 1331، همه‌ پرسی انحلال جهت مجلس هفدهم، برکناری مصدق توسط شاه و حوادث 25 تا 28 مرداد 1332 بیشتر توجه شده است. حال آن که روایت‌های خارجی بیشتر به موضوع نفت و سلطه جهانی، جنگ سرد ابرقدرت‌ها بر سر ایران و جایگاه سیاستگران و احزاب آمریکا، بریتانیا و شوروی و جا به جایی قدرت در این کشورها در تحولات ایران به خصوص ماجرای ملی شدن نفت و سقوط مصدق پرداخته شده است.

ارواند آبراهامیان (که در روایت شخصی و غیررسمی او "اروند" و در گویش ارمنی "یروان" نیز خوانده می‌شود)، در سال 1940 در خانواده‌ای ارمنی در ایران متولد شده و دوران کودکی و جوانی خود را در بریتانیا سپری کرده است. آبراهامیان پس از تحصیل در دانشگاه آکسفورد و اخذ مدرک فوق لیسانس از آن دانشگاه، راهی آمریکا شد و دکترای خود را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد. او پس از پایان تحصیل در کالج باروک دانشگاه نیویورک استخدام شد و همچنان در آن جا به تدریس و تحقیق در باره خاورمیانه و به ویژه ایران مشغول است. او همچنین سابقه تدریس در دانشگاه‌های آکسفورد و پرینستون را در کارنامه خود دارد و در سال 2010 نیز به عضویت در فرهنگستان هنرها و علوم آمریکا برگزیده شده است.

از آبراهامیان تاکنون به ترتیب این آثار منتشر شده است: "ایران میان دو انقلاب (1982)"، "اسلام رادیکال، مجاهدین ایرانی" (1989)، خمینی گرایی، مقالاتی درباره جمهوری اسلامی" (1993)، "اعترافات مبتنی بر شکنجه، زندانیان و اظهار ندامت عمومی در ایران" (1999)، "خلق محور شرارت، حقیقت درباره، کره شمالی، ایران و سوریه" (کار مشترک با بروس کامینگز و موشه موئز(2004) "تاریخ ایران مدرن (2008) و "کودتا: 1953، سیا و ریشه‌های روابط معاصر آمریکا و ایران" (2013).

بیشتر اثار آبراهامیان در ایران و یا خارج از کشور به فارسی برگردانده شده است. علاوه بر آن، کتاب اسلام رادیکال او موجب خشم رهبری سازمان مجاهدین خلق و انتشار جزوه‌ای حاوی تهمت، توهین و ناسزا علیه آبراهامیان به دو زبان فارسی و انگلیسی شد.

علاوه بر کتابهای منتشر شده، آبراهامیان مقالات متعدد کوتاه و بلندی در مسایل مختلف خاورمیانه داشته که معمولا مورد توجه جامعه دانشگاهی و محققان مطالعات خاورمیانه در غرب قرار می‌گیرد. برای نمونه می‌توان به مقاله نسبتا بلند "رسانه‌های آمریکا، هانتینگتون و 11 سپتامبر" اشاره کرد که در سال 2003 در فصلنامه "ورلد کوارترلی" منتشر شده است. آبراهامیان که از منتقدان جدی سیاست‌های خاورمیانه‌ای دولت آمریکا است، معمولا در ارایه دیدگاه‌های خود در رسانه‌های مکتوب و تصویری منتقد و یا چپ‌گرا در سطح جهان مشغول است.

تازه‌ترین کتاب آبراهامیان در 302 صفحه، با جلد سخت و در آغاز سال 2013 منتشر شده است. این کتاب شامل دیباچه، گاه‌شمار، معرفی چهره‌های اصلی تاریخی کتاب، مقدمه، چهار فصل اصلی، یادداشت‌ها، کتاب شناسی و فهرست‌ها است. فصل‌های اصلی کتاب به ترتیب چنین نام گذاری شده‌اند: ملی کردن نفت، مذاکرات انگلیس و ایران، کودتا و میراث.

آبراهامیان در مقدمه کتاب توضیح داده که برای تسهیل در کار، از شیوه رایج و یک‌ سان شناخته شده‌ای برای حرف‌نگاری (transliteration) کلمات و عبارات فارسی و عربی استفاده نکرده و از شیوه ترکیبی مطابق سلیقه خود بهره جسته است. این اقدام البته با انگیزه ساده کردن کار صورت گرفته، ولی فقدان یک روش مشخص در حرف‌نگاری عبارات شرقی به لاتین در عمل موجب شده تا گاهی سردرگمی در ثبت و ضبط کلمات فارسی و عربی شده است. شاید بهتر بود که نویسنده به جای ابداع سبکی شخصی و عیراستاندارد، از یکی شیوه های رایج و ساده این فن (مثلا شیوه نامه فصلنامه مطالعات ایرانی) استفاده کند. این مساله موجب بروز اشکالات اساسی در نقل کلمات فارسی به انگلیسی شده است. مثلا در ذکر کتاب تاریخ بیست ساله به جای"saleh   bist"، نویسنده بی دلیل ترجیح داده تا " best saleh " (ص 16) و یا Khalel Maleki به جای Khalil Maleki (ص 54) بنویسد که با هر معیاری نادرست و دردسر آفرین است.

بخش‌های مقدماتی کتاب، شامل گاه شمار مختصر حوادث مرتبط با موضوع کتاب (از 1901 تا 1954 در چهار صفحه) و بیوگرافی مختصر شخصیت‌های اصلی مطرح شده (شامل 33 نفر در 9 صفحه) ممکن است در نگاه اول، برای مخاطب حرفه‌ای و مطلع با تاریخ معاصر ایران یا خواننده فارسی زبان کمی غیرضروری به نظر برسد، ولی در واقع برای یک تاریخ غیرفارسی بسیار ضروری بوده به طور جدی به مخاطبان عمومی غیرایرانی برای فهم موضوعات مطرح شده کمک خواهد کرد.

آبراهامیان در مقدمه هشت صفحه‌ای خود با اشاره به برخی از تحولات سی سال اخیر، روابط ایران و آمریکا در این دوره را "تلخ و حتی دشمنی ابدی" خطاب کرده و نوشته است: "بیشتر این دشمنی ریشه در کودتای 1953 که سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) با آن اقدام دولت بسیار مردمی محمد مصدق را سرنگون و موجب پایه گذاری حکومت خودکامه و سلطه محمد رضا شاه پهلوی شد، دارد." (صص 1و 2)

نویسنده در ادامه این سوال را مطرح می‌کند که با وجود این همه نوشته درباره کودتای 28 مرداد، چه نیازی به یک کتاب جدید در این موضوع است؟ او در پاسخ می‌نویسد: "هدف این کتاب به چالش کشیدن دو موضوع جداگانه مطرح شده در آثار قبلی در این باره است. یکی ادعای حسن نیت بریتانیا در مذاکرات نفتی با دولت مصدق و پیش از آن و ادعای تلاش آمریکا برای ایفای نقش به عنوان یک میانجی صادق صلح و تلاش برای ناتوان نشان دادن مصدق از رسیدن به یک مصالحه به دلیل لجاجت شخصی او و دیگری به چالش کشیدن این تعبیر است که کودتا صرفا در مقوله جنگ سرد بود و ربط چندانی به منافع نفتی ایران و تسلط بر آن توسط قدرتهای بزرگ غربی نداشت. صص 2-4)

آبراهامیان در ادامه تاکید می‌کند: این کتاب برخلاف ادعاهای دیگران، "تلاش می‌کند تا جایگاه کودتا را مشخصا و در درون مناقشه میان امپریالیسم و ملی گرایی، بین جهان اول و جهان سوم، بین شمال و جنوب و میان اقتصادهای صنعتی توسعه یافته و کشورهای توسعه نیافته متکی به صادرات مواد خام شناسایی کند." نویسنده تاکید دارد که با وجود به کار بردن زبان جنگ سرد و ادعای تلاش برای کنترل نفوذ کمونیسم در منطقه خاورمیانه، این موضوع هرگز نمی توانست توجیهی برای اقدام نظامی و انجام کودتا در ایران تلقی شود. (صص 4-5)

آبراهامیان در اشاره به منابع سندی مورد استفاده خود به اسناد شرکت بریتیش پترولیوم در دانشگاه واریک، درباره مذاکرات نفتی و مناسبات درونی شرکت نفت انگلیس و ایران، اسناد دولتی بریتانیا در آرشیو ملی آن کشور و اسناد دولتی آمریکا اشاره کرده و یادآوری می کند که اسناد سازمان امنیت خارجی بریتانیا و آمریکا هنوز از دسترس عمومی خارج بوده و اسناد آزاد یا منتشر شده دولتی آمریکایی نیز دارای نقایص، وقفه‌ها و پرش‌های موضوعی و زمانی است. استفاده جدی و دقیق از اسناد بریتیش پترولیوم یکی از نقاط قوت این کتاب به شمار می‌رود. (ص 5-6) او در ادامه به استفاده از دیگر منابع منتشر نشده در غرب، از جمله آرشیو پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد (به مدیریت حبیب لاجوردی) و آرشیو شفاهی جنبش چپ در برلین (به مدیریت حمید احمدی) اشاره کرده است. (ص 8)

نکته‌ای که از این بخش و همچنین مطالعه متن کتاب و مروری بر فهرست منابع پایانی کتاب به دست می‌آید، بی‌توجهی، عدم آشنایی و حتی غفلت قابل ملاحظه آبراهامیان نسبت به منابع منتشر نشده مکتوب (کتابها، مقالات و پایان نامه‌ها) و همچنین اسناد آرشیوی داخل آزاد شده و موجود در داخل ایران است. امری که به شدت به کیفیت، وسعت و عمق زاویه دید کتاب و تحلیل‌های نویسنده لطمه زده است. این عدم توجه چه آگاهانه و خواسته و چه ناگزیر و به دلیل مشکلات دسترسی یا استفاده از این منابع بوده، نهایتا کتاب را از نظر اطلاع رسانی و تحلیل دچار نقصان کرده است.

فصل نخست کتاب که ملی شدن نفت نام دارد (صص 9-79) با مروری تاریخی بر سابقه نفت ایران از ابتدا تا ملی شدن آن، آغاز شده است. در این بخش آمار رسمی از میزان استخراج نفت ایران از 1913 تا 1950 (از آستانه جنگ جهانی اول تا ملی شدن صنعت نفت ایران) ارایه شده است. بر اساس این آمار، میزان استخراج نفت خام ایران از پنج هزار بشکه در روز در سال 1913 به تدریج به 664 هزار بشکه در روز در سال 1950 رسیده بود. (صص14-15)

در بخشی از این فصل (ص36) ضمن اشاره به اختلافات و مشاجرات مصدق و سید ضیاءالدین طباطبایی در مجلس چهاردهم، با استناد به یک مقاله منتشر نشده در دانشگاه نیویورک به قلم "ورونیکا هورواث" عنوان شده که سید ضیاء در دوران تبعیدش در فلسطین در دوره سلطنت رضا شاه و جنگ جهانی دوم، هم با حکومت فاشیست ایتالیای بنیتو موسولینی در ارتباط بوده و هم از قرارداد نفت در شمال ایران بهره‌ای شخصی داشته است.

یکی از اشتباهات و تحریف‌های آشکار آبراهامیان، تقسیم‌بندی بی اساس اعضای اولیه تشکیل دهنده جبهه ملی در آستانه انتخابات مجلس شانزدهم به افراد نزدیک و حلقه اطرافیان مصدق و "سیاستمداران برجسته خرمگس[/ بهانه‌جو]" است. این تقسیم‌بندی ارزشی و غیرتاریخی توسط نویسنده و صرفا بر اساس شکل‌گیری و تغییرات مواضع این عده در سال‌های بعد و وفاداری یا جدایی از رهبری دکتر مصدق خلق شده و به نظر نمی‌رسد که مبنای واقعی و دقیقی در آن زمان مشخص داشته باشد. ضمنا در این بخش نیز نویسنده مانند چند مورد دیگر دچار اشتباه در نقل اسامی فارسی شده و نام کوچک ابوالحسن حائری زاده را به غلط عبدالحسین ذکر کرده است. (ص55)

در واقع این فصل کتاب صرفا روایتی است از ماجراهای ایران در سالهای منتهی به آغاز نخست وزیری مصدق. هرچند که استفاده از اسناد آرشیوی غربی به نوعی به غنای این بخش از کتاب کمک کرده، ولی جنبه تحلیلی آن برخلاف بقیه آثار آبراهامیان بسیار کم رنگ شده و عمدتا به روایت محض و بعضا قضاوت‌های بعضا عجیب و حاوی حب و بغض نسبت به بدها و خوب‌های معرکه، از نظر نویسنده، بسنده شده است.

فصل دوم کتاب که به مذاکرات نفتی ایران و بریتانیا اختصاص دارد (صص 81- 147) از بخش‌های جذاب و خواندنی کتاب است. آبراهامیان در این بخش سعی دارد تا نشان دهد که برخلاف دیدگاه رایج غربی که مصدق را فردی یک دنده و سیاست‌گری فاقد حس مصالحه و بده بستان ارزیابی می کردند، بیشتر این مسئولان شرکت نفت و مقامات بریتانیایی بئدند که قلبا اعتقاد جدی به مصالحه با مصدق نداشته و به فکر بازگرداندن مناقع خود از طریق به بن بست کشیدن مذاکرات و سرنگونی حکومت مصدق بودند.

به اعتقاد آبراهامیان، ملی کردن صنعت نفت ایران بر سر "کنترل" بود و شرایط "مناقشه بر سر همه یا هیچ" برای طرفین ایجاد کرد. به باور نویسنده، برای مصدق و ایران مساله حاکمیت و استقلال ملی مطرح بود و برای شرکت نفت و بریتانیا ملی شدن نفت ایران درست برعکس و علیه منافع ملی و حاکمیت و کنترل بریتانیا بر منطقه ارزیابی می‌شد و از این جهت قدرت مانوور طرفین ماجرا بسیار محدود بود.

در این قسمت آبراهامیان نظرات مختلفی که درباره امکان رسیدن به مصالحه را افزایش می دادند، از قبیل پیشنهاد بانک جهانی و پیشنهادهای دیگر واسطه‌های اروپایی و آمریکایی را مردود اعلام کرده و هیچ یک از طرفین را در پذیرش این پیشنهادها جدی نمی‌داند. این قسمت به دلیل تلفیق به جا و ماهرانه روایت دست اول اسناد بریتانیایی و آمریکایی و تحلیل و واکاوی نویسنده از تلاش‌های واسطه‌های غربی برای پیشبرد مذاکرات، از بخش‌های خواندنی کتاب است.

نویسنده در این فصل به تخریب و توهین مداوم شخصیتی مصدق در مکاتبات رسمی و رسانه‌های بریتانیایی و تلاش برای جا انداختن موضوع غیرقابل مذاکره بودن مصدق و به سوی خودکشی روانه کردن کشور توسط سیاست‌های او تاکید و اشاره دقیق و مبسوطی دارد. (صص99-102) در آن زمان سیاست استعماری و ضد ایرانی بریتانیا تا جایی پیش رفته بود که حتی مقامات سابق و شخصیت‌های مطرح بریتانیایی نیز در صورت ابراز همفکری و همدردی با نهضت ملی شدن نفت در ایران، دچار محدودیت می‌شدند.

برای نمونه، وزارت خارجه بریتانیا به مدیریت رادیوی بی‌بی‌سی دستور داده بود که از نظرات و همکاری پروفسور "الول ساتن"، وابسته مطبوعاتی سابق سفارت بریتانیا در تهران در دوران جنگ و استاد آن هنگام زابن فارسی در دانشگاه ادینبورو، به دلیل انتقاد از سیاست‌های نفتی لندن، (برخلاف مواضع تند و عمیقا ضد ایرانی پروفسور آن لمبتون) مطلقا استفاده نکرده و او را بایکوت خبری کنند. (ص 103) این در حالی بود که در آن هنگام الول ساتن سرآمد محققان مطالعات و مسایل جاری ایران به شمار می‌رفت.

قسمت‌های دیگر از فصل دوم کتاب به مذاکرات و مناقشات حقوقی تهران و لندن در دادگاه لاهه و همچنین ماموریت چهل روزه آوریل هریمن، فرستاده رسمی دولت آمریکا به تهران اختصاص دارد. هریمن در گزارش پایانی این ماموریت نوشت که در دیدارهایش با مصدق تاکید کرده که آمریکا ملی شدن نفت ایران را به رسمیت می شناسد، ولی اجرای عملیات نفت ایران باید توسط یک شرکت خارجی به نمایندگی از سوی بریتیش پترولیوم صورت گیرد. (صص 113-117)

در ادامه همین بخش آبراهامیان به بیان ماجراهای ماموریت سر ریچارد استوکس مهردار سلطنتی (وزیر تشریفات) بریتانیا که به همراه هیاتی شامل یک سرهنگ عضو سازمان امنیت خارجی بریتانیا (ام.آی.سیکس) و مترجمش و یک متخصص نفتی برای مذاکره به تهران آمده بود به تفصیل پرداخته و ماموریت او را نیز با وجود دیدار با شاه و مصدق (هر یک دو بار) چون ماموریت هریمن شکست خورده ارزیابی می‌کند. از نظر نویسنده کتاب، استوکس برای توفیق در جهت رسیدن به یک توافق به تهران نیامده بود و قصدش بیشتر اتمام حجت با ایران و ارزیابی گزینه های موجود برای جایگزینی مصدق بود. (صص 117-125)

آبراهامیان در بخش دیگری از این فصل مهم به ماموریت هیات ایرانی به رهبری شخص مصدق در سازمان ملل متحد در نیویورک در ماه‌های اکتبر تا نوامبر 1952) و شرح دقیق مذاکرات آشکار و نهان و نشست‌های شورای امنیت و دیدارهای مقامات تهران و واشنگتن پرداخته شده است. (صص125-131)

دو قسمت پایانی این فصل کتاب به واکاوی آغاز به کار مجلس هفدهم (صص 131-138) و ماجرای قیام سی تیر 1331 (138-147) اختصاص دارد. آبراهامیان در این بخش با نگاه رایج و سنتی، به مجلس هفدهم و نقاط شعف آن پرداخته و ضمن اذعان به فاسد بودن ساز و کار انتخابات در ایران، این مجلس را که از قضا خود دولت مصدق برگزار کننده انتخابات آن بود را از علل ناکامی نهضت ملی می‌داند.

معمولا در این قبیل موارد تاریخ نویسان چند نکته را از یاد می‌برند. نخست آن که ساز و کار انتخابات در ایران همواره دارای مشکلات بنیادی بوده و علت اصلی این امر هم انجام نشدن انتخابات توسط یک سازمان مستقل غیردولتی و برگزاری آن توسط دولت‌ها به عنوان یکی از عناصر ذی نفع در نتیجه انتخابات است. دوم آن که اگر انتخابات مجلس هفدهم دارای مشکلات اساسی بود، همین مشکلات در مجلس شانزدهم که به نخست وزیری مصدق رای تمایل و بعدا اعتماد داد نیز وجود داشت، با این فرق که انتخابات مجلس شانزدهم را دولتهای قبل از مصدق برگزار کرده بودند و لابد باید از درجه فساد بیشتری نسبت به مورد دوران نهضت ملی برخوردار می‌بود. آبراهامیان همچنین از انگلیسی و وابسته بودن برخی از نمایندگان مجلس یاد می کند، حال آن که این روند در دوره‌های قبلی مجلس نیز کاملا وجود داشته است.

یکی از داوری‌های نادرست ابراهامیان در این کتاب کم رنگ کردن نقش محوری کاشانی در قیام سی تیر است که حتی اغلب محققان وابسته به جبهه ملی نیز به آن اذعان کرده‌اند. نویسنده ادعا کرده که در این قیام کاشانی براساس مصالحی خود را با جبهه ملی پیوند زد. این در حالی است که دست کم تا آن زمان رهبری معنوی و سنتی جبهه ملی به شدت تحت تاثیر و مورد حمایت کاشانی بود نه برعکس. همچنین آبراهامیان در مقابل و به شیوه پیشین خود در برخی آثار دیگرش، نقش حزب توده را در این ماجرا اصلی و پررنگ جلوه داده است.

فصل سوم و اصلی کتاب "کودتا" نام دارد. (صص 149-205) در این فصل آبراهامیان به زمینه سازی کودتا پرداخت. زمینه سازی که با روی کار آمدن دولت محافظه کار وینستون چرچیل در بریتانیا و دولت جمهوری خواه دوایت آیزنهاور در آمریکا توام شد. بخش‌هایی از روایت آبراهامیان در این فصل برگرفته مستقیم از کتاب ضدکودتا نوشته کرمیت روزولت و گزارش دونالد ویلبر از براندازی مصدق است که هر دو قبلا منتشر و در دسترس همگان بوده‌اند. با این همه، نویسنده این کتاب، با استفاده از منابع سندی تکمیلی دیگر توانسته روایت منقحتر و منسجم‌تری از حوادث ماههای پایانی دولت مصدق را ارایه کند.

در این بخش برخلاف دیگر بخشهای کتاب، آبراهامیان به حوادث داخلی توجه بیشتری نشان داده و درباره تشکلهای جنوب شهر تهران با کارگردانی برادران رشیدیان و به رهبری شعبان جعفری (معروف به شعبان بی مخ) سخن می‌گوید. البته در این جا نیز نویسنده در تلفظ اسانس دچار اشتباهات اسف انگیزی شده و مثلا بی مخ را بمرخ (Bemorkh) نوشته است.

به روایت آبراهامیان چهار عنصر: اول، ماموران زبده امنیتی بریتانیایی متخصص ایران که اغلب در لباس دیپلمات در ایران خدمت کرده بودند، دوم، شبکه مخفی نظامیان حامی بریتانیا در ایران، (در این جا هم نویسنده نام ژنرال محمد شاه بختی را به اشتباه شاه بخت آورده)، سوم، شبکه ماموران و حامیان غیرنظامی بریتانیا به سرکردگی برادران رشیدیان و جیره خواران جاهل مسلک آنان در جنوب تهران و چهارم، ژنرال زاهدی و یارانش را به عنوان ستونهای کودتا نام می‌برد.

در قسمت دیگری از این فصل نویسنده به ارزیابی نقش فشارهای اقتصادی داخلی و تحریم‌های خارجی از جمله جلوگیری بریتانیا از فروش نفت ایران در بازارهای بین‌المللی بر تسریع روند سقوط دولت مصدق پرداخته (صص 161-170) و آن را اقدامی موازی با نقشه‌های لندن و واشنگتن برای سرنگونی آن دولت می‌داند.

آبراهامیان در بخش دیگری از این فصل به شرح عملیات کودتا از زبان عوامل خارجی و به خصوص ویلبر می‌پردازد. به نظر می‌رسد که آبراهامیان نیز همچون بسیاری دیگر بر این باور است که با وجود اقتدار نسبی حزب توده، سیا و اینتلیجنس سرویس در میزان تعامل آن حزب با مصدق در روزهای پایانی قبل از کودتا اغراق و بزرگ نمایی کرده تا عملیات براندازی مشروعیت و مقبولیت بیشتری کسب کند.

نویسنده پس از ارایه روایت مفصلی از عملیات براندازی به پوشش خبری و رسانه‌ای غربی ماجراهای 25 تا 28 مرداد پرداخته که اهمیت این قسمت کمتر از دیگر بخشهای کتاب نیست. (صص 199- 205)

فصل چهارم و قسمت پایانی کتاب، میراث نام دارد (صص 205-226). آبراهامیان در این فصل به اثرات سیاسی و تبعات جهانی 28 مرداد و تحلیل روند سیاسی ایران و منطقه پس ازط آن اختصاص دارد. در واقع برخلاف بسیاری از قسمتهای قبلی، ما مجددا با آبراهامیان تحلیل گر و نه قصه گو مواجه هستیم که سعی در تبیین تاثیرات 28 مرداد و تبعات آن از ابعاد مختلف در ایران، منطقه و جهان و حتی بر شکل گیری سیاست خارجی و روابط بین المللی لندن و واشنگتن داشته و همچنان دارد.

چنان که گفته شد، مهمترین جنبه قوت کتاب آبراهامیان توجه دقیق به اسناد منتشر نشده خارجی و ضعف اصلی آن نیز غفلت منابع و اسناد مهم داخلی مربوط به آن روزگار است. تلفیق این دو نوع منبع برای هر محققی میتواند شرایط آرمانی برای ارایه یک پژوهش کامل و منصفانه را پدید آورد.

از حیث تلفظ اسامی خاص نیز کتاب دارای مشکلات جدی است و عدم توجه ناشر و مئلف و ویراستار به این امر جای تعجب جدی دارد.

 

مشخصات کتاب شناختی کتاب:

The Coup, The CIA, and the roots of Modern U.S- Iranian Relations

Ervand Abrahamian

The New Press, New York, 2013, 302pp, Hardback
/* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin:0cm; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}

 

دکتر مجید تفرشی(تاریخ نگار و سند پژوه)



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.