هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 119    |    29 خرداد 1392

   


 



تاريخ شفاهي بشارات عهدين

صفحه نخست شماره 119

چکیده: از زماني كه پيامبر اسلام (ص) حدود سال 609 ميلادي به رسالت مبعوث گرديد، تاكنون علماي اديان و مذاهب بزرگ دنيا مطالبي را له وعليه آخرين فرستاده‌ي الهي مطرح مي نمايند و حتي بارها و بارها بر سر مواضع ديني جنگ هاي متعددي اتفاق افتاده است. از سوي ديگر برخي روساي ديني به دنبال ايجاد يك فضاي اثباتي و اصلاحي براي توسعه زندگي مسالمت آميز ميان پيروان اديان هستند. در نيم قرن گذشته يكي از مراجع بزرگ شيعيان مرحوم حضرت آيت الله عظمي بروجردي(ره) از برخي شاگردان خود خواستند در اثبات رسالت رسول اسلام(ص) با استفاده از كتب ديگر اديان همت نمايند. يكي از اين منابع «بشارات عهدين» تأليف دكتر محمد صادقي تهراني است كه در همان زمان توسط انتشارات اسلاميه منتشر شد و در اختيار بزرگان اديان قرار گرفت. بعدها اين منبع توسط دانشجويان مسلمان در خارج از كشور به صورت جزوه اي ترجمه شد و در اختيار مجامع علمي قرار گرفت. هدف از ارائه اين مقاله بررسي شيوه جمع آوري وتأليف و توزيع اين منبع به وسیله مصاحبه تاریخ شفاهی حسین روحانی صدر با احمد و مسعود صادقی است.
(اين اثر در سال 1392 توسط انتشارات شكرانه تجديدچاپ گرديد.)

كليد واژه : تقريب اديان، آيت الله بروجردي، عهدين.

در آن دوران مباحثی در رابطه با تولد و زندگی پیامبر (ص ) مطرح و کتاب هایی نیز در این زمینه چاپ گردید که بنده مقابل آنها سکوت ننموده و سعی کردم حق کلام را ادا کرده باشم. از این رو شروع به نگارش کتاب بشارات عهدین نمودم اما برای چاپ آن توان مالی مناسبی نداشتم. ملکی در نزدیکی منزلم واقع در سرپولک و نزدیکی مدرسه محمدیه داشتم. تصمیم گرفتم با فروش آن کتاب را به چاپ برسانم. در اول فروردین ماه 36 شمسی چاپ اول بشارات عهدین منتشر شد. نخست مجلداتی چند برای علمای طراز اول اسلام فرستادم که در طلیعه آنها حضرت استاد الاعظم آیت الله العظمی آقای بروجردی(ره) بود. معظم له توسط نماینده روحانی خود در اروپا که برای ملاقات و کسب تکلیف از ایشان آمده بود، بنده را احضار فرمودند، چند مجلد همراه خود به خدمتشان بردم. به اتاق مخصوص که جلسه خصوصی معظم له در اندرون منزل بود، راهنمایی شدم. پس از تقدیم سلام و اخلاص و قبل از معرفی مجلدات بشارات را تقدیم داشتم. آیت الله فرمودند: «من با کمال معذرت از مطالعه کتاب های متفرقه معذورم و به طور دائم مؤلفین و غیره هم برای من کتاب های زیادی می فرستند.» حضار مجلس مرا معرفی کردند. آیت الله از جا برخاستند و با کمال احترام و عذر خواهی فرمودند: «من شما را نشناختم. این کتاب شما استثنایی است. کتاب بی سابقه و منحصر به فرد است. من وحی کودکش را مطالعه کردم و خیلی مانوس شدم به یاد دارم مرحوم ملا محمد صادق جدید الاسلام مولف «انیس الاعلام» نیز تبلیغات زبانی و قلمی زیاد علیه مسیحیت داشت. خدا شما را حفظ کند و توفیقات زیادتری عنایت فرماید. وجود امثال جناب عالی برای تبلیغات اسلامی در ممالک مسیحی ضروریست. اگر بشود زبان انگلیسی را تکمیل کنید تا شما را به واشنگتن برای تبلیغات اسلامی بفرستم.» سپس اضافه فرمودند: «حوصله ای که در تالیف این کتاب مصرف شده حاکی از این بود که مولف مردی بین 50 – 60 ساله باشد ولی اکنون که شما را دیدم تعجب کردم. چه طور یک جوان 30 ساله این همه پشت کار در تالیف یک کتاب از خود نشان می دهد. شما حتما هر چه زودتر زبان را تکمیل کنید و به من اطلاع دهید تا تصمیم خود را عملی کنم.» در خاتمه نیز بسیار مرا در حضور جمع تشویق فرمودند و مجلدات بشارات را که تقدیم کرده بودم، هر یک هزار ریال از بنده خریداری فرمودند و از حضورشان مرخص شدم. همزمان با این جریان، حجت الاسلام آقای حاج شیخ عباس تهرانی در مدرسه آقای حجت در جلسه اخلاق جریان را برای طلاب گزارش دادند و در سایر مجتمعات روحانی نیز، تشویق حضرت آیت الله تأثیری بس عمیق نمود و از جمله آثار ظاهری این بود که تعداد زیادی از نسخه های بشارات در قم به سرعت خریداری شد. در تکمیل زبان انگلیسی کوشیدم و در ضمن کاوش به یک نفر استاد زبان به نام آقای دکتر ارشادی برخورد نمودم و مشغول ادامه تکمیل زبان انگلیسی شدم و پس از چند جلسه یک جلد بشارات به ایشان دادم. دو روز بعد که موعد مقرر درس زبان بود به خانه ایشان رفتم. بر خلاف گذشته خیلی از من استقبال کرد و در مقابل سایر شاگردان خصوصی، همچون طفل دبستانی به من احترام گذاشت و گفت: «کتاب بشارات را دیشب تا نزدیک صبح مطالعه کردم و حقاً برخورد با این مطالب درخشان مرا به تجدید نظر در عقاید گذشته ام وادار کرد. زیرا شما بدون هیچ گونه تعصب و عناد و ناسزا گویی که مرسوم ردیه نویسان است تمام مطالب کتاب را از کتب مقدسه جمع آوری نموده اید و با کمال انصاف قضاوت کرده اید.» سپس ادامه داد: «زنم چون دید دیشب بر خلاف سایر شب ها خواب به چشمم نمی رود و همچنان مجذوب کتاب بشارات هستم، گفت: مگر می خواهی مسلمان شوی؟ تو، این اندازه که با این کتاب اسلامی انس گرفته ای، هرگز با کتاب های مسیحی تا کنون انس نداشته ای. گفتم: چنان چه حق باشد چرا آن را نپذیرم.... و  250 صفحه از کتاب را دیشب به دقت تمام مطالعه کردم و اکنون خود را در زندگی و افکار نوینی می یابم.» پیش از صحبت های دکتر ارشادی من نمی دانستم که وی مسیحی است و چون دیدم خیلی اصرار دارد پس از ساعات درس با من مذاکره کند، حدود 7 – 8 جلسه مذاکرات به طول انجامید و در طول سخنانی که رد و بدل می شد، سعی من در همه گفتگو ها روشن نمودن ذهن وی برای گرویدن به اسلام بود تا آنجا که به تصریح اعلام کرد: «من اکنون 90 درصد مسلمانم. لطف فرمایید و یک نسخه مرحمت کنید که برای پروفسور آلن، سرپرست کلیسای آلن بفرستم، ببینم نظرش چیست.» کتاب را فرستاد ولی هر چه او انتظار جواب سریع تری داشت آقای پروفسور مصلحت بر تأخیر و سکوت را بیشتر می دید، تا پس از 11 ماه پاسخی از پروفسور دریافت شد، بدین مضمون که «هنوز مشغول بررسی کتاب بشارات هستم تا چه پیش آید.» دکتر ارشادی گفت: «چیزی پیش نخواهد آمد جز  اینکه مطالب این کتاب آن چنان محکم و استوار است که نمی توان انتقادی نمود و پاسخی برای آن نوشت....»


شاگردان کلاس خصوصی انگلیسی که عقاید مختلف یهودی و مسیحی و زردشتی و .... داشتند. همگی در اثر این حادثه متزلزل گشتند و در کاوش و تکاپو افتادند. جریان را به آیت الله بروجردی نوشتم که از رهگذر انجام امر حضرت عالی یک نفر دکتر مسیحی مسلمان شد. در جواب پس از تکریم و تشویق زیاد مرقوم داشتند: «اگر یک نفر هدایت شود، از هر چه آفتاب بر او می تابد، پر ارزش‏تر است. هدف خود را ادامه دهید.» پس از چندی با نامه ای آمادگی خود را برای رفتن به آمریکا جهت تبلیغات اسلامی به محضر ایشان ابلاغ نمودم. معظم له نیز در پاسخ موافقت فرمودند ولی طولی نیانجامید که بدرود زندگی فرمودند و این کار برای همیشه نا تمام ماند.


به لحاظ اینکه در آغاز نشر بشارات حدود 70 نسخه برای کلیسا ها و سفارت خانه های مهم مسیحی و... فرستاده بودم، راه مناظرات و گفتگوهای بسیاری برایم گشوده شد. از جمله مذاکراتی که با مدیر کلیسای (انجیلی) خیابان قوام السلطنه داشتم و به تدریج این کتاب در کلیسا مطرح شد و من چندین جلسه برای بحث به دعوت رئیس آن کلیسا رفتم و بعد ها مجموعه مباحثات من با مردان کلیسا در چند مقاله مستقل تنظیم شد و مجله اسلام نجف اشرف آن را چاپ کرد.


البته من به ارسال این مجموعه کتاب ها اهتمام خاصی داشتم و آنها را به عموم کشورهای مسیحی و یهودی نشین فرستادم تا نظرات و پیشنهادات و انتقاداتشان را برای چاپ بعدی استفاده کنم، اما به جز نامه برخی افراد، مطلب دیگری به دستم نرسید. نامه پروفسور آلن برای دکتر ارشادی خود گواهی بزرگ بر عدم انتقاد است و در نظر داشتم در چاپ دوم مطالبی دیگر نیز بر کتاب بیافزایم ولی کثرت کارهای تالیفی مانع از این هدف شد. از لحاظ این که نسخه های بشارات به کلی تمام شده به طوری که بنده نیز به جز یک نسخه که برای افست آماده کردم در دست نداشتم و اشخاص بسیاری هم برای تهیه آن مراجعه می کردند لذا تقاضای تجدید نشر آن را اجابت نمودم و امید است به لطف الهی آثاری عمیق در افکار بگذارد.


ترجمه بشارات با حفظ تمامی نکات و ذکر مدارک به زبان های دیگر را آزاد گذاشتم مشروط بر اینکه قبل از طبع به نظر مؤلف نیز برسد.(2)


پانوشت ها:
1- بعد ها همه آنها را در کتاب «البشارات و المقارنات» به زبان عربی منتشر ساختم.
2- محمد صادقی، بشارات  عهدین، دارالکتب الاسلامیه مرتضی آخوندی، طهران، بازار سلطانی، 1364.

مصاحبه و تدوین: حسين روحاني صدر
كارشناس ارشد تاريخ ايران دوره اسلامي و پژوهشگر
پژوهشكده اسناد سازمان اسناد وكتابخانه ملي



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.