هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 63    |    17 اسفند 1390

   


 

رونمایی از «آرامش بعد از توفان» در نمایشگاه 25 كتاب تهران


ضرورت شرح ریشه‌های انقلاب اسلامی از دیدگاه نظریه‌پردازانه


«از سوادكوه تا لندن و دریاهای دور» با دریادار ارتش


تماشای یك عملیات آبی- خاکی از آسمان


تازه ترین کتاب‌ها درباره شهیدان «عملیات بدر»


دوست نداشتم به کربلا سفر کنم


آیت الله کاشانی در آینه خاطرات آیت الله صادقی تهرانی


چیستی مسأله و اهمیت آن در تاریخ شفاهی-2


نقد و بررسی سرباز سال‏های‏ ابری


نمایشگاه عکس تاریخ شفاهی از زنان حرفه ای تئاتر


دیده‏ها و شنیده‏ها: دوران حقوق مدنی مریلند در عکس‏ها و تاریخ شفاهی


راه اندازی وب سایت تاریخ شفاهی برای مردم بلک داون


زنده نگه داشتن تاریخ محلی توسط شرکت داستان ما


درک یک اتفاق تلخ


تلاش براي سري ماندن مصاحبه هاي ارتش ايرلند


واترز در جستجوي اصل و نسب سياهان آمريکا در شهر لنوار Lenoir


تاریخ شفاهی جنوب شرق‌آسیا ـ42


 



نقد و بررسی سرباز سال‏های‏ ابری

صفحه نخست شماره 63

مقدمه
کتاب سربازسال‏های‏ ابری، خاطرات شفاهی عبدالحسین بنادری، گفتگو و تدوین سید قاسم یاحسینی، از جمله آثاری است که با شیوه متفاوتی تدوین و نگاشته شده است. چاپ نخست این کتاب در 1389 توسط انتشارات فاتحان در 400صفحه مصور منتشر شد.
سید قاسم یاحسینی از جمله نویسندگان فعالان عرصه جنگ و مصاحبه‏کننده و همچنین تدوینگر این کتاب است. سربازسال‏های‏ ابری حاصل 30 ساعت مصاحبه در روزهای 15تا22 اسفند 1385 و 21 و 22فروردین 1386است.
شیوه نگارش کتاب بر اساس ضبط خاطرات شفاهی است. مصاحبه‏کننده با پرسش به سراغ راوی کتاب رفته است و براساس سئوالاتی که داشته است به تدوین کتاب پرداخته است. کتاب سرباز سال‏های‏ ابری از معدود آثار داخل کشور است که تدوینگر پرسش مصاحبه را هم در نسخه تدوین شده آورده است. هرچند که این شیوه در کتاب‏های طرح تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد سابقه داشته است، تنها تفاوت کتاب سرباز سال‏های‏ ابری با آن آثار در فضای مصاحبه است. در کتاب‏هایی که در طرح تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد تدوین شده، خواننده احساس می‏کند جملات تدوین شده همان مصاحبه‏های ضبط شده است، یعنی دخل و تصرف چندان محسوس نیست و تدوین به گونه‏ای است که حتی فضای مصاحبه هم مجسم می‏شود. ولی کتاب سرباز سال‏های‏ ابری بیشتر حاصل تدوین است تا مصاحبه، و وقتی خواننده کتاب را می‏خواند چندان فضای مصاحبه برایش تداعی نمی‏شود.

راوی کیست؟
عبدالحسین بنادری در 6 خرداد 1335در شهرآبادان به دنیا آمده است. پدرش اصالتاً دشتستانی و از کارگران شرکت نفت در قسمت تعمیر موتور لنج و کشتی‏های شرکت نفت بوده است. وی تحصیلات ابتدایی را از 1342 در مدرسه جامی آبادان شروع کرده، سپس دوران متوسطه را در دبیرستان اروند و فرخی به پایان رسانده و در 1354 دیپلم رشته طبیعی گرفته است.
عبدالحسین بنادری از تیرماه 1355 به خدمت سربازی اعزام می‏شود و دوران آموزشی در منجیل سپس در تیپ شانزده زرهی قزوین در رسته دیده بانی خمپاره‏انداز مشغول خدمت سربازی می‏شود.
با شروع فعالیت‏های انقلابی و حضور همگانی مردم در اجتماعات و راهپیمایی‏ها در کنار مردم در مبارزه با رژیم پهلوی حضور فعال دارد، به طوری که با پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نگهبان و گشت شهری در کنار انقلابیون آبادان حضور دارد. مبارزه با مفاسد اجتماعی و مواد مخدر از جمله فعالیت‏های وی در این دوران محسوب می‏شوند. سپس از آبان 1358 به عنوان عضو سپاه پاسداران ماموریت مبارزه با عناصر ضد انقلاب در جزیره مینو شروع نموده و از اواخر 1358 به عنوان مسئول سپاه در جزیره مینو مشغول خدمت می‏شود.
با شروع جنگ تحمیلی، فعالیت‏های او به عنوان مسئول عملیات سپاه آبادان در جنگ شروع می‏شود. حضور مستمر در جنگ تحمیلی به عنوان فرمانده تیپ و عملیات موجب شده تا او تجربیات منحصر به فردی در تحلیل جنگ داشته باشد.
کتاب سرباز سال‏های‏ ابری روایت نقش عبدالحسین بنادری در جنگ تحمیلی بخصوص حضور در عملیات‏ها و تجزیه و تحلیل مسائل جنگ است. در این کتاب خواننده با جنگ در مناطق عملیاتی چون جزیره مینو، خرمشهر و آبادان آشنا می‏شود.

محتوای کتاب
سرباز سال‏های‏ ابری در سیزده فصل و بیشتر درباره جنگ تدوین شده است. در فصل اول خواننده با کودکی و دوران نوجوانی بنادری با عنوان سال‏های‏ خوش آشنا می‏شود. فصل دوم کتاب، سال‏های‏ تجربه است؛ در واقع تدوینگر از دوران سربازی به نام تجربه یاد کرده است. در فصل سوم و چهارم خواننده با انقلاب اسلامی در آبادان آشنا می‏شود؛ دورانی که از آن به طوفان انقلاب یاد شده است. فصل پنجم به جزیره مینو و فعالیت عبدالحسین بنادری در سپاه آنجا پرداخته ست. در واقع از فصل ششم موضوع اصلی کتاب نمود پیدا می‏کند و با شروع جنگ تحمیلی دیگر فصول کتاب در محور جنگ تحمیلی هستند، طوری که در فصل هفتم آبادان در محاصره دشمن و فصل هشتم چنگ در چنگ دشمن نامگذاری شده است. فصل نهم کتاب به موضوع شکست حصر آبادان و فصل دهم فتح الفتوح نامگذاری شده است. فصل یازدهم سال‏های‏ امتداد جنگ و فصل دوازدهم حاوی خاطرات بنادری در لشکر انصارالحسین(ع) است.
آخرین فصل با پذیرش قطعنامه به پایان می‏رسد و در واقع پایان جنگ، انتهای خاطرات بنادری است.
اهتمام تدوینگر این بوده است که با نگاه تحلیلی به مقوله جنگ تحمیلی بپردازد، هرچند در برخی از موارد راوی خاطرات بنا به مصلحت نخواسته است به موضوعاتی اشاره کند. در واقع نقطه عطف اینگونه آثار رمزگشایی و تحلیل موضوعات متنوع جنگ است که می‏تواند متمایز از دیگر آثار شوند. وقتی این گونه آثار را بادقت مطالعه می‏کنیم هنوز در برخی از موارد مصلحت‏اندیشی‏ها‏ باعث شده است روای پاسخ‏های مناسبی برای مصاحبه نداشته باشد. در جریان استعفای آقای بنادری از سپاه و استخدام در شرکت نفت، هرچند مصاحبه‏کننده درصدد کنکاش این موضوع است، ولی راوی مایل به طرح موضوع نیست.

نقد و بررسی
برخی تدوینگران کتاب‏های جنگ بدون توجه به موضوع مستندسازی، اقدام به انتشار کتاب‏هایی با عنوان تاریخ شفاهی یا خاطرات شفاهی می‏نمایند. سرباز سال‏های‏ ابری نمونه ایی از این دست است که روی جلد آن عبارت «تاریخ شفاهی» نوشته شده است.
 هرچند کتاب نقاط قوتی دارد ولی در مواردی از ضعف هم برخوردار است. در مقدمه کتاب مصاحبه‏کننده یاتدوینگر ادعا نموده است هیچ شناختی از مصاحبه‏کننده ندارد. وقتی مصاحبه‏کننده، شناختی از مصاحبه‏شونده ندارد، چگونه می‏توان اقدام به مصاحبه کرد؟  و بخشی از تاریخ جنگ را بدون شناخت جایگاه راوی ثبت نمود؟ اگر به سئوالاتی که در این کتاب از آقای بنادری پرسیده شده‏اند دقت شود برداشت‏های متفاوتی به ذهن می‏رسد. تعدادی از سئوالاتی که در این کتاب وجود دارد، اضافه است، زیرا برحسب جریان مصاحبه قطعاً راوی به آن سئوال‏ها جواب می‏داده است، حتی اگر سئوال طرح نمی‏شد.
چنین به نظر می‏رسد کتاب حاضر نمی‏تواند الگویی باشد برای کسانی که بخواهند نمونه سئوالات تاریخ شفاهی جنگ را یاد بگیرند. در این کتاب انگار جلسه امتحان است که معلم از شاگرد سئوال می‏پرسد. نحوه سئوالات نشان دهنده بازجویی یک طرفه است، هرچند در بازجویی چراهایی وجود دارد.
چنین برداشت می‏شود برخی از سئوالات سرباز سال‏های‏ ابری در حین مصاحبه نبوده بلکه در زمان تدوین اضافه شده‏اند.
شروع کتاب با سئوالات متعدد مصاحبه‏کننده و جواب‏های کوتاه راوی شروع می‏شود. تنوع سئوالات نشان دهنده عدم ارتباط مصاحبه‏کننده با مصاحبه‏شونده‏ است، طوری که در صفحه اول کتاب ده سئوال مطرح شده است.
در طرح سئوالات دقت نشده و برخی از سئوالات نامفهوم است. مثلاً در صفحه 45 سئوالی درباره آیت‏الله جمی آمده است، بدین نحو: «جایگاه آیت‏الله جمی قبل از انقلاب در آبادان چه جایگاهی بود؟»
همچنین ورود مصاحبه‏کننده به موضوعات جانبی می‏تواند ارزش این آثار بکاهد. چه لزومی دارد در کتابی که به تاریخ شفاهی جنگ پرداخته می‏شود از رنگ قابلمه پرسید؟  و یا در قسمتی از کتاب به کلیسای آبادان و حضور بسیجیان در آن پرداخته شده است. مصاحبه‏کننده خود اینکه بسیجیان کلیسا را مرکز قرار داده‏اند، متعجب است و با وجود تردیدهای خود به این موضوع نپرداخته است.  تدوینگر در این بخش نتوانسته هم برای سئوالات و تردیدهای خود و خواننده پاسخی فراهم کرده باشد. در یکی دو موردی که  تدوینگر درصدد مستند کردن اسامی برآمده، مثلاً در توضیح شهید مدنی، به جمله‏ای کوتاه بسنده کرده است: «شهید مدنی از جمله شهدای محراب بود که توسط منافقین به شهادت رسید.»
در یکی از سئوالات طولانی مصاحبه‏کننده درباره فعالیت کمونیست‏ها در آبادان، مطالبی درباره حزب توده آمده است؛ با وجود آنکه مصاحبه‏شونده‏ اطلاعاتی در این خصوص نداشته و سئوال هم برای خوانندگان مبهم است. مصاحبه‏کننده در این سئوال نقل نموده است که در آبادان چندین نفر نویسنده مارکسیست هم زندگی می‏کردند که یکی دونفرشان در سطح ایران معروف بودند. چنین به نظر می‏رسد اگر مصاحبه‏کننده اسامی نویسنده‏ها‏ را عنوان می‏کرد، احتمالاً مطالب بیشتری به ذهن مصاحبه‏شونده‏ می‏آمد و بهتر می‏توانست پاسخگو باشد، ولی این سئوال پاسخی نداشته است.
درباره حادثه سینما رکس آبادان، راوی با بیان خاطره‏ای به این حادثه اشاره دارد، و مصاحبه‏کننده کمک نموده تا روند خاطرات با نظم ادامه داشته باشد. نگاه تدوینگر فقط ثبت خاطرات بوده است و به تحلیل این موضوع و علل آن نپرداخته است و دیدگاه راوی نسبت به علت حادثه مورد بررسی قرار نگرفته است.
در این کتاب مصاحبه‏کننده چنان به دنبال ثبت تاریخ و ایام است که حساسیت مصاحبه‏شونده‏ هم برانگیخته می‏شود  سراسر این کتاب اسامی شهدا و فرماندهان و اصطلاحاتی به چشم می‏خورند که مستند نشده‏اند و این بزرگترین نقص این کتاب است؛ خواننده با تعدادی از اسامی برخورد می‏کند که هیچ شناختی از آنها ندارد.
در قسمتی از خاطرات آقای بنادری به مصاحبه‏ای با روزنامه اطلاعات در بهمن یا اسفند 1359 اشاره شده است. تدوینگر بدون بررسی این که این مصاحبه در چه تاریخی و با چه موضوعی انجام شده است، اقدام به ثبت آن نموده است. سئوالی که مطرح است این است که آیا چنین مصاحبه‏ای در روزنامه اطلاعات منتشر شده است؟ وقتی صفحات روزنامه را در بهمن و اسفند 1359را مرورکنیم چنین مصاحبه‏ای وجود ندارد.
از نقاط قوت سربازسال‏های‏ ابری، نگاه تحلیلی مصاحبه‏کننده و تسلط ایشان به تاریخ جنگ بوده است. او  در بخش‏هایی به خوبی مصاحبه را هدایت کرده است. همچنین استفاده از مطالب کتاب‏های متفاوت در طرح سئولات موجب شده تا در مرحله تدوین، خواننده به تسلط تدوینگر در موضوع جنگ پی ببرد. استفاده از کتاب‏هایی چون نخل‏ها‏ی ایثار، عبدالرضا سالمی نژاد، خرمشهر در اسناد ارتش عراق، اصغر کاظمی(ص287)، درس‏ها‏یی از جنگ مدرن، آبراهام واگنر(ص240)، ناگفته‏ها‏ی جنگ، احمد دهقان(ص279)، و آبادان من، نعمت الله سلیمانی(ص140)، موجب شده است تا برخی از سئوالات مطرح شده دارای اطلاعات خوبی باشند.

نتیجه گیری
انتشار خاطرات جنگ تحمیلی را می‏توان راهی برای انتقال و حفظ ارزش‏ها و تاریخ جنگ دانست. ولی عدم مستندسازی مطالب بیان‏شده و عدم مقایسه تطبیقی این گونه خاطرات با دیگر روایت‏های منتشر شده درباره جنگ می‏تواند موجب تضادهایی شود که خواننده را با تردید مواجه می‏کند. چنین به نظر می‏رسد اگر تدوینگران بر پایه مستندسازی و استفاده از اسناد و روایت‏های گوناگون تاریخ شفاهی، اقدام به تدوین خاطرات جنگ تحمیلی نمایند، بار علمی این گونه آثار افزایش یافته و در تحقیقات تاریخ جنگ بهتر می‏توان به آنها استناد نمود.

غلامرضا آذری خاکستر



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.