شماره 43    |    27 مهر 1390



مصاحبه با نویسنده تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی

بخش ابتدای مصاحبه را در شماره 42  خواندیم. بخش دوم و پایانی در ادامه می آید:

موسی‌خان ـ روش شما برای دسته‌بندی اسناد و مدارکی که جمع‌آوری کرده بودید، چگونه بود؟
ـ ما تصمیم گرفتیم که اسناد و مدارک را نشست به نشست تنظیم کنیم. یعنی به صورت گزارش از تأسیس اتحادیه در سال 1344. نشست اول، منابع و اسناد آن‌ تا نشست دوم؛ نشست دوم، منابع و اسناد تا نشست سوم. همین‌طور هر ساله بیاییم جلو بنابراین دسته‌بندی ما نسبت به اسناد و مدارک شد طبقه‌بندی نشست‌های اتحادیه. الآن در این دو جلد تا نشست یازدهم، سال 1354 اسناد و مدارک آورده شده است. آن‌هایی هم که شک داشتیم در کتاب چاپ نکردیم؛ مثلاً اطلاعیه‌ای را به خاطر می‌آورم که مهر انجمن پاریس روی آن خورده بود ولی به نام اتحادیه به چاپ رسیده بود. دیدم مواضع اطلاعیه با مواضع اتحادیه مطابقت ندارد. اصلاً این جمله‌ها در مجموعه اتحادیه به کار برده نمی‌شده. بنابراین در کتاب نیاوردم. از مدارکی که جمع شد، شاید 5 تا 6 درصد آن‌ها در کتاب نیامد.
سندهایی هم بود که از سوی اشخاصی، اتحادیه را متهم به مخفی‌کاری کرده بودند. به عنوان نمونه آقای حمید روحانی در کتاب خود (نهضت امام خمینی،‌ جلد دوم) عنوان کرده است که در یکی از پیام‌ها حضرت امام از اتحادیه گلایه کرده است و اتحادیه به عمد این پیام را پخش نکرده است. ما بعداً در اسناد اتحادیه پیدا کردیم که این پیام به مقدار وسیعی در زمان صدور آن از طرف اتحادیه توزیع شده است. که من در جلد دوم کتاب ذکر کرده‌ام که این پیام همان موقع تکثیر و پخش شده است و آقای روحانی به چه دلیل این ادعا را کرده است، نمی‌دانم. البته در رابطه با اتحادیه  اگر نگاهی گذرا به سه جلد کتاب قطور نهضت امام خمینی کنیم متوجه می شویم که نویسنده اصولاً نظر خوبی نسبت به افراد و فعالیت های اتحادیه ندارد و حتی لحن بیانی که نسبت به کنفدراسیون دارد به مراتب بهتر از اتحادیه است. البته باید باز خدا را شکر کنیم که همانند مرحوم دکتر شریعتی 200 صفحه اتحادیه را مورد لطف قرار نداده اند. در این راستا باید عرض کنم شاید ارتباط نزدیک امام موسی صدر با اتحادیه علت بعضی از موضع گیری ها علیه اتحادیه باشد که خود حدیث مفصلی است.

موسی‌خان - شما در آخر هر جلد عکس هایی را چاپ کرده اید.چرا تعداد زیادی از عکس ها به خصوص در جلد دوم مربوط به دوره تاریخی بحث شده در کتاب نیست؟ 
ـ درست می‌فرمایید. ما مشکل عکس داشتیم. به خاطر مسایل امنیتی اعضا نمی‌گذاشتند از یکدیگر عکس بگیرند. هر کسی هم که با دوربین وارد جمع می‌شد، به او مشکوک می‌شدند. به همین دلیل ما عکس زیادی نداریم. اگر در نشست یا سمیناری (اتحادیه سمینارهای فرهنگی منطقه‌ای و سالانه داشت) کسی با دوربین حاضر می‌شد همه به او شک می‌کردند که احتمالاً با ساواک در ارتباط است. عکس‌های دسته‌جمعی که می‌بینید در محافل خصوصی اعضا گرفته شده است. مثلاً جلساتی در شهر هانوفر(Hannover) برپا بود و آقای محمد مجتهد شبستری هم تشریف آورده بودند. چون خصوصی بود، خودشان عکس گرفته‌اند. در جمع عمومی مرسوم نبوده است. عکس‌هایی هم که از تظاهرات قبل از انقلاب موجود است اعضا با نقاب هستند و پارچه‌ای روی سرشان کشیده‌اند. تظاهرات عمومی که اعضا نقاب نداشتند، اجازه عکس‌برداری نمی‌دادند. به همین دلیل ما در مورد عکس بسیار در مضیقه بودیم. همان‌طور که اشاره کردید عکس‌های انتخاب شده مخلوط است و مربوط به دوره‌های قبل و بعد از انقلاب می‌باشد. ما فقط به خاطر آن‌ که کتاب از تنوعی برخوردار باشد این عکس‌ها را چاپ کردیم تا حداقل بعضی از اعضای اتحادیه معرفی شوند. در جلد دوم عکس‌های اعتصاب غذای پاریس را داریم ولی در جلد سوم به بحث اعتصاب غذا می‌رسیم. به خاطر نبود عکس این کار را کردیم. البته این عکس‌ها را اعضا در اختیار ما گذاشتند.
بقیة منابع به غیر از عکس‌ها، منابع اصل بوده، مثل اساسنامه‌ها و مصوبات که به تعداد انجمن‌ها تکثیر می‌شده نه به تعداد اعضا (اتحادیه در پروسه های زمانی مختلف بین 30 تا 50 انجمن عضو داشته و برای هر انجمن،‌ اساسنامه و مصوبات تکثیر و به دست مسئول روابط خارجی انجمن می‌رسیده است) چون تعدادی از دوستان جزو مسئولین انجمن‌های محلی بودند، اصل اساسنامه یا مصوبات را در اختیار داشتند.
متأسفانه یکی از نقص‌های کتاب، گزارش نشست‌های پنجم به بعد است که نداریم. آن گزارش‌هایی هم که پیدا کردیم، دست دوستانی بوده که جزو اعضای هیئت‌مدیره بودند. ناگفته نماند که گزارش نشست‌های سالانه برای مسئولین انجمن‌ها تکثیر می‌شده است ولی همانند اساسنامه و مصوبات در اختیار دوستان نبود.
 اما همان‌طور که گفتم همه شماره‌های «مکتب مبارز» پیدا شد. اصل اطلاعیه‌های اتحادیه را پیدا کردیم (چون تعداد تکثیرشان بالا بود). بعضی از اسناد نوشتاری را پیدا کردیم که خیلی زیاد نیست. بخشی دیگر از اسناد را از داخل شماره‌های مکتب مبارز بیرون کشیدیم و تصاویرشان را با کار فنی نرم‌افزاری در کتاب به چاپ رساندیم.

موسی‌خان ـ شما در کتابتان از سال 1346 یا 1347 که اتحادیه آمریکا و کانادا تأسیس می‌شود، خبرهایی از فعالیت‌های آن‌ها را هم آورده‌اید. برای به دست آوردن اسناد، به اعضای اتحادیه آمریکا و کانادا رجوع کردید؟
ـ ما یک سری از دوستان انجمن اسلامی دانشجویان در  آمریکا و کانادا را می‌شناختیم. با آن‌ها تماس گرفتیم. گفتیم یک چنین کاری در حال انجام شدن است. اگر شما هم مشارکتی داشته باشید بسیار خوب است. اسنادی دارید بدهید ما این مجموعه را یکپارچه کنیم که هم اتحادیه اروپا و هم انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا با هم چاپ شود. متأسفانه از بچه‌های آمریکا که در آن زمان بسیاریشان (هنگام تدوین جلد اول) مسئولیت دولتی داشتند (از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا بعد از انقلاب بیشتر مسئولین کشوری بودند تا بچه‌های اروپا)، نتوانستیم چیزی دریافت کنیم. آقای دکتر ابراهیم یزدی مدارک زیادی دارد. می‌دانید که مسئول انجمن آمریکا و کانادا و نماینده حضرت امام در آمریکا بود و حتی وجوهات حضرت امام در آمریکا را جمع می‌کردند. من در مصاحبه‌ای با آقای عبدالله توسلی شنیدم که آقای یزدی در حال تدوین کتابی در مورد شهید دکتر چمران است. فکر کردم که در این رابطه بحث اتحادیه و اعضای آمریکا و کانادا هست و ایشان حتماً مدارکی در اختیار دارد. ولی متأسفانه نتوانستیم به ایشان دسترسی پیدا کنیم تا منابعی را دریافت کنیم. آن بخش از کتاب که راجع به انجمن اسلامی آمریکا و کانادا است، داخل مدارک خودمان بود.

موسی‌خان ـ یعنی اعضای اروپا داشتند؟
ـ بله، چندی پس از تشکیل انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا وکانادا ، دو اتحادیه (اروپا و امریکا) با هم درباره اعلام مواضع هماهنگی داشتند، به خصوص در چاپ «مکتب مبارز» همکاری نزدیک و مشترک داشتند. در نشست‌های اروپا نماینده آن‌ها می‌آمد و در کنگره سالانه آن‌ها نماینده ما می‌رفت. بنابراین همکاری نزدیکی وجود داشت. به همین دلیل مدارکی که در کتاب از انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا وکانادا می‌بینید، داخل منابع خودمان بود. دیدیم حیف است که این اسناد وجود دارد و استفاده نکنیم. البته خیلی ناقص است. انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا وکانادا فعالیت های بسیار گسترده و زیادی انجام دادند. پیش از تشکیل، انجمن‌های پراکنده‌ای در آمریکا فعالیت می‌کردند. به همت افرادی مثل دکتر چمران انجمن‌ها یکی شد. اگر تاریخچة آن‌ها نوشته می‌شد خیلی خوب بود. البته ما هنوز در تلاش هستیم و مأیوس نشدیم.

موسی‌خان ـ یعنی اعضای اتحادیه آمریکا و کانادا در رابطه با اسنادشان کمکی به شما نکردند؟
ـ نه، شاید هم نداشتند. ما با یکی دو نفر از اعضای قدیمی‌شان در ارتباط بودیم. آن موقع همة آن‌ها مسئول بودند و ما به آن‌ها دسترسی نداشتیم.

گلشن ـ آقای محمد هاشمی و آقای نژاد حسینیان ارتباط برقرار نکردید؟
ـ در اوایل کار از طریق دکتر نواب برای آقای محمد هاشمی پیغام فرستادیم. متأسفانه ایشان سرشان شلوغ بود. شاید الآن وقت آزادی‌تری داشته باشند. البته هنوز ناامید نشده‌ام. تصمیم دارم که اگر کار نشست هفدهم به پایان رسید، دوباره به بازنگری و ویرایش جدید مطالب بپردازم. در مجموع حیف بود اگر مطالب انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا وکانادا به چاپ نمی‌رسید. اگرچه خلاصه است.

موسی‌خان ـ شما در کتابتان بعضی از حوادث بین نشست‌ها را پوشش داده‌اید. آیا فعالیت‌هایی بود که شما نتوانستید اسناد زیادی در رابطه با آن‌ها پیدا کنید؟
ـ یکی از نواقص مدارک همین است. مثلاً ما سمینارهای فرهنگی و تشکیلاتی زیادی اعم از سراسری و یا منطقه ای  در اتحادیه داشتیم که بعضاً سمینارهای فرهنگی آن بسیار غنی بود. سمینارهایی که اگر امروز مقالات آن به دست بیاید شاید یکی از شاهکارهای فرهنگی دوره خودش باشد.
بعضی از گزارشات آن سمینارها به دست آمد که در کتاب آورده‌ایم. برای نمونه چگونگی به دست آمدن گزارش یکی از سمینارها (سمینار فرهنگی و سراسری فرانکفورت) به این ترتیب بود که یک سری اسناد ساواک مربوط به انجمن شهر تورینو ایتالیا (همة انجمن‌ها در ساواک پرونده داشتند) به دستم رسید. جاسوس ساواک که گزارش را نوشته بود، توانسته بود به عنوان هوادار به انجمن اسلامی شهر تورینو و در منزل مسئول آن انجمن  رسوخ کند و در سمینار فوق الذکر شرکت کرده بود. در سمینار فرهنگی به غیر از اعضاء هوادارها هم اگر انجمن محلی تأییدشان می‌کرد می‌توانستند شرکت کنند. این شخص از طریق تأیید انجمن تورینو در سمینار شرکت می‌کند. گزارش بسیار مفصل راجع به کل سمینار تهیه کرده و به ادارة ساواک فرستاده بود. این مطلب را که به دست آوردیم شد سند سمینار فرهنگی تورینو. البته بعضی از مقالات مطرح شده در سمینارهای فرهنگی،‌ در «مکتب مبارزه» آمده است.

موسی‌خان ـ پس به اسناد ساواک هم  دسترسی پیدا کردید؟
ـ بله، ولی خیلی کم و بسیار محدود و در حد یکی دو انجمن.

موسی‌خان ـ آیا سندهای فرهنگی دیگری هم هست که شما در کتاب نیاورده باشید؟
ـ خیر، کلیه اسنادی که به دست ما رسید و اصالت آن تأیید شد، در کتاب درج گردید.

موسی‌خان ـ منابع مالی و چاپ کتاب چگونه صورت گرفت؟
ـ در اوایل کار، دو، سه میلیون تومان پول نیاز داشتیم. دوستان به هر مقدار کمک‌هایی کردند. هیچ ناشری حاضر به چاپ کتاب نشد. در حال مذاکره با دفتر تنظیم و نشر آثار امام خمینی بودیم که یکی از دوستان به ما گفت: چرا پیش آقای دعایی نمی‌روید؛ ما به شوخی گفتیم آقای دعایی اصلاً خودش در این ماجراها بوده و وظیفه‌اشان است که کار را چاپ کنند. می‌دانید که آقای دعایی رابط دفتر امام بودند و رابط اتحادیه آقای صادق طباطبایی. این دو نفر رابطة اتحادیه با حضرت امام را برقرار می‌کردند. جلسه‌ای خدمت ایشان گذاشتیم. گفتیم این کاری است که خودتان انجام دادید. خودتان هم چاپش کنید. همان جلسه که خدمتشان رفتیم تا گفتیم از بچه‌های اتحادیه هستیم، خیلی ما را تحویل گرفت. بعد ما را سپرد به مسئول انتشارات، آقای مرتضوی که ایشان هم بسیار زحمت کشیدند. و در اینجا لازم می دانم از زحمات بی دریغ ایشان سپاسگزاری کنم.

موسی‌خان ـ واکنش اعضای اتحادیه نسبت به چاپ کتاب چگونه بود؟
ـ اعضای قدیمی که بسیار خوشحال بودند که این کار به ثمر رسید. وقتی جلد اول را که در جلسة‌ ماهانه بردم، اعضاء بسیار خوشحال شدند. نظرات اعضای دیگر اتحادیه که وابستگی‌های فکری دیگری دارند، متفاوت بود. بعضی تأیید کردند و تبریک گفتند. بعضی هم انتقاد کردند که این کار خطی است. نمونه این ماجرا،‌ همان کتابی بود که آقای جواد اژه‌ای به چاپ رساند. در مقدمه کتاب می‌نویسد: "هر چند انتظار می رفت تمام مکتوبات مستند باشد، ولی یک مورد انتساب تعمدی، این دلهره را به جانم ریخت تا در استمرار چاپ جلدهای دیگر از این انتساب های من درآوردی و تفسیرهای گرایشی بیشتر شود." آقای اژه‌ای بارها در مصاحبه‌ها و کتاب خویش اصرار کرده اند که مؤسس اتحادیه شهید بهشتی بوده است. درمقاطع مختلف و همینطور در کتاب  اعلام کردیم که به استناد مدارک اتحادیه،  شهید بهشتی مؤسس اتحادیه نیست. آقای دکتر بهشتی نقش بسیار سازنده‌ای در اتحادیه داشتند که شکی نیست. ما هم در کتاب این مطلب را آورده‌ایم. شاید اگر دکتر بهشتی نبود، اتحادیه به این شکل قوام نمی‌گرفت. ولی ایشان مؤسس اتحادیه نیست وچه اصراری است که ما شهید بهشتی را مؤسس اتحادیه بدانیم؟ مؤسس بودن یا نبودن ایشان چیزی از ارزش‌های شخصی شهید بهشتی را کم نمی‌کند. ما آن‌چه که واقعیت بوده در کتاب آورده‌ایم.
لازم است بدانید که نشست اول اتحادیه که نشست هم نبوده، از به هم پیوستن سه، چهار انجمن محلی که به تنهایی فعالیت می‌کردند، به وجود آمد. پیش از آن این انجمن‌ها در انجمن اسلامی دانشجویان مسلمان (UMSO) فعالیت می‌کردند. در جلسات اومسو (UMSO) اعضا هم دیگر را پیدا می‌کنند و می‌فهمند که فارسی زبان و ایرانی هستند. می‌گویند ما که فارسی زبان هستیم، این انجمن (UMSO) مواضع سیاسی ندارد و ما می‌خواهیم علیه شاه فعالیت کنیم. بعد از چند سال افراد ایرانی انجمن اسلامی فارسی زبان را تشکیل می‌دهند. چون در آن انجمن نمی‌توانستند فعالیت سیاسی کنند؛ زیرا در آن زمان حاکمیت انجمن اسلامی دانشجویان مسلمان در دست اخوان‌المسلمین بود. حدود ده نفر از بچه‌ها در شهر گیسن حروف لاتین آلمان جمع می‌شوند و جلسه‌ای تشکیل می‌دهند. این جلسه، جلسه تأسیس اتحادیه می‌شود.

گلشن ـ چه سالی؟
ـ 1344 ـ در ابتدا یک اساسنامه می‌نویسند. در همان حال آقای بهشتی تازه به آلمان آمده بودند. قبل از ایشان آقای محققی فعالیت می‌کردند. البته به نظر من یکی از مؤثرترین  بنیانگذاران اصلی انجمن های اسلامی و حتی اومسو(UMSO) در اروپا و به خصوص در آلمان طبق شواهد و قرائن آقای مصطفی حقیقی است. که در این رابطه می توانید به پیوست شماره 11 از جلد اول تاریخچه مراجعه کنید. از طریق بچه‌های داخل ایران که کار سیاسی می‌کردند، آقای بهشتی به آقای عبدالله توسلی معرفی می‌شود. در ماجرای تأسیس، آقای توسلی خیلی زحمت کشیدند. از ایران به آقای توسلی، آقای بهشتی را به عنوان روحانی معتمد معرفی می‌کنند و توصیه می‌کنند هر کاری دارید با ایشان تماس بگیرید. به خصوص آن موقع انتشاراتی در ایران بود که با بچه‌ها همکاری می‌کرد. آنها ایشان رامعرفی کردند.

موسی‌خان ـ منظور شرکت سهامی انتشار است؟
ـ بله، آن‌ها شهید بهشتی را برای تماس تأیید می‌کنند. بچه‌ها هم پیش خود فکر می‌کنند که آقای بهشتی به هر حال یک روحانی است و دیدگاه بهتری نسبت به مسایل اسلامی دارد. بیایید با ایشان تماس بگیریم. اینجاست که بعد از نشست اول و نوشتن اساسنامه، سه نفر پیش آقای بهشتی می‌روند و می‌گویند ما یک چنین کاری کرده‌ایم و نمی‌توانیم در UMSO کار کنیم. آقای بهشتی استقبال می‌کنند و می‌گویند کار خوبی کردید اما از UMSO بیرون نیایید. بروید با هیئت‌مدیره UMSO به عنوان گروه فارسی زبان صحبت کنید. این کارها را آقای بهشتی خط دادند. ولی مؤسس نبوده است. آقای اژه‌ای شاید به این ایراد داشتند که ما در کتاب از آقای بهشتی به عنوان مؤسس نام نبرده‌ایم. از این دست موضع‌گیری‌ها داشته‌ایم. آن مواضع دیگر را هم قبلاً عرض کردم. ما نه خط نهضت آزادی را دنبال کردیم و نه گروه دیگر. آن چیزی که به عنوان واقعیت اتحادیه بوده سعی کردیم خداوکیلی آن را بیاوریم.

موسی‌خان ـ واکنش محققین و افراد غیر اعضاء اتحادیه بعد از چاپ کتاب شما چگونه بود؟
ـ اگر حقیقتش را بخواهید بدانید،‌ احساس می کنم که نگذاشتند در مورد این کتاب تبلیغ شود. اما در سایت‌هایی مثل روزنامه اطلاعات یا سایت 15 خرداد این کتاب را معرفی کردند که واکنش‌ها خوب بود. در سایت 15 خرداد وابسته به بنیاد 15 خرداد، بعداز چاپ جلد اول، مطلبی خلاصه نوشتند و از کتاب تعریف کردند. ولی فکر می‌کنم مجموعه‌هایی بودند که می‌خواستند به هر شکلی کتاب معرفی نشود. صدا و سیما هم توجهی به این کتاب نکرد. کتابی در مورد مسایل حاشیه‌ای جامعه منتشر می‌شود. در تلویزیون با چه سر و صدایی آن را معرفی می‌کنند، ورق به ورق آن را برای بینندگان می‌گویند. من در ماشینم رادیو قرآن روشن است. در رادیو قرآن بخشی به نام معرفی کتاب دارد. کتابی را معرفی می‌کند، با نویسنده مصاحبه می‌کند، مطالب آن را به طور خلاصه عرضه می کند و... حالا مطلب کتاب یک چیز پیش پا افتاده‌ای در جامعه است که اصلاً مشکل ما نیست. حالا چرا سراغ کتاب‌هایی مثل کتاب ما نمی‌روند، ‌نمی‌دانم. من واکنش زیادی ندیدم. به جز دو سه مؤسسه مثل بنیاد 15 خرداد که چون ما مطلبی راجع به 15 خرداد در ابتدای جلد اول آورده بودیم، کتاب را معرفی کرده بودند. البته آن تحلیل هم از من نبود بلکه تحلیل راجع به نیروهای خارج از کشور بود که از طرف اتحادیه تدوین و تنظیم و چاپ شده بود. که ابتدای آن راجع به وقایع 15 خرداد بود و با ویراستاری ما در ابتدای کتاب آمد. موسسه 15 خرداد بیشتر جنبه 15 خرداد کتاب را پوشش داده بود. من به غیر از این موارد، واکنش‌های زیادی ندیدم، ‌ولی آقای مرتضوی [مسئول انتشارات] روزنامه اطلاعات گفتند که تماس‌های مختلفی از جمله از وزارت ارشاد گرفته‌اند و پی‌گیر جلدهای بعدی کتاب بوده‌اند.

گلشن ـ تقریباً در راستة خیابان انقلاب که کتاب‌فروشی‌ها است، به غیر از کتاب‌فروشی اطلاعات، این کتاب در هیچ کتابفروشی دیگر نبود.
ـ بله متأسفانه این طور بود.

موسی‌خان ـ مطلبی که فرمودید راجع به واکنش مؤسسات بود. شما در جلد اول،‌ ایمیلتان را برای تماس چاپ کرده بودید.
ـ متأسفانه ایمیل من را در جلد اول اشتباه چاپ کرده بودند و واکنش افراد به آن صورت مشخص نشد. ولی اشتباه چاپ شده بود و نمی‌شد کاری کرد. ما در جلد دوم تصحیح کردیم.

موسی‌خان ـ آیا کسی کتاب شما را در نشریه یا سایتی نقد کرده است؟
ـ نه ندیدم. فقط یکی از روزنامه‌های سال 1386 که یادم نیست یک معرفی کوتاهی از کتاب چاپ کرده بود. تنها نقدی که به دست ما رسید و مفصل بود توسط آقای حمید بهشتی بود که از آلمان فرستاد، یکی هم از سوی آقای محمد جعفری.

موسی‌خان ـ جلد‌های بعدی کتاب به چه موضوعاتی و چه دوره‌هایی از فعالیت‌های اتحادیه خواهد پرداخت؟
ـ جلد سوم تقریباً سال1355 و 1356 را دربر می‌گیرد که اعتصاب غذای معروف پاریس در آن سال اتفاق افتاد. آن اعتصاب غذا بسیار سر و صدا کرد که از همکاری بین روحانیون مبارز خارج از کشور و اتحادیه صورت گرفت. مقطعی بود که داستان ترور آیت‌الله شمس‌آبادی به دست مهدی هاشمی اتفاق افتاد و آن موقع مهدی هاشمی، عزت‌الله سحابی، آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله منتظری و لطف‌الله میثمی در زندان بودند و اعتصاب غذا برای آزادی زندانیان سیاسی برپا شد. این اعتصاب غذا بازتاب وسیعی پیدا کرد طوری که روزنامه‌های رژیم مجبور شدند خبر و عکس آن را به عنوان «مارکسیست‌های اسلامی خارج از کشور» چاپ کنند. اطلاعیه‌هایی که توسط روحانیون و اتحادیه منتشر شد بسیار زیاد است که به صورت روزشمار تدوین شده است. خودش مجموعه 160 صفحه‌ای را دربر می‌گیرد. یکی از وقایعی که اسناد آن به طور کامل در دسترس ما قرار گرفت، همین اعتصاب غذای پاریس است.
بعد از اعتصاب غذای پاریس مسئله قم و تبریز است. اعلام مواضع اتحادیه در برابر وقایع داخل کشور و نشست سیزدهم مطالبی است که جلد سوم را تشکیل می‌دهد. بعد از سال 1356، به حوادث انقلاب و ورود حضرت امام به پاریس برمی‌خوریم. هنگام برگزاری نشست چهاردهم امام از عراق به پاریس می‌آیند. نشست را در روز اول خلاصه می‌کنند و تصمیم می‌گیرند نمایندگانی به پاریس بروند و اگر کاری آن‌جا وجود دارد انجام دهند. نشست به چند ماه بعد موکول می‌شود. این دوره مطالب جلد چهارم را تشکیل می‌دهد. متأسفانه منابع ما درباره حضور حضرت امام در پاریس به شدت ضعیف است؛ چرا که اعضا در آن موقع درگیر تدارکات کار بودند و کار فرهنگی چشم‌گیری صورت نگرفت. تنها کاری که انجام شد و به عنوان سند باقی است، مجموعه سخنرانی‌ها و دست‌نوشته‌های حضرت امام در مقطع حضور در فرانسه است که اتحادیه به چاپ رساند.
مستندات و جزئیات داخل حوادث پاریس وجود ندارد. اگر قرار باشد وارد تاریخ شفاهی شویم و با افراد مصاحبه کنیم، بله مطالب زیادی است. اما مجبوریم به همان اسناد اندکی که داریم بسنده کنیم و گذرا آن مقطع مهر تا بهمن 1357 را سپری کنیم. پس جلد چهارم حضور حضرت امام در پاریس تا پیروزی انقلاب و حوادث سال 1358 از جمله قضیه لانه جاسوسی را دربر می‌گیرد.
در زمان تسخیر لانه جاسوسی آقای محمد پایا مسئول دفاعی اتحادیه بودند. ایشان با داخل سفارت در ارتباط بودند و تمام اطلاعیه‌های تازة دانشجویان را که می‌گرفت (آن موقع من مسئول تایپ بودم) همان موقع تایپ و در خارج تکثیر می‌کردیم. بچه‌های تسخیرکننده سفارت بعدها دفتر تحکیم را تشکیل دادند که اساسنامه اولیه آن‌ها در اصل اساسنامه ما است. جلسه‌ای در تهران برپا شد. هیئت‌مدیره اتحادیه با اساسنامه آمدند. تغییراتی دادند، شد اساسنامه دفتر تحکیم و انجمن اسلامی داخل کشور. نشست شانزدهم و هفدهم و حوادثی که در سال 59 و 60 اتفاق افتاد مطالب جلد پنجم را دربرخواهند گرفت.

گلشن ـ جلد سوم زیر چاپ است؟
ـ خیر،   مطالب جلد سوم آماده است. ولی متأسفانه گرفتار کار شخصی شده‌ام و مدتی از فعالیت بازماندم.

موسی‌خان ـ در بین صحبتتان برای تهیه این کتاب، یک سری مشکلات را بیان فرمودید. حالا به عنوان یک سئوال مستقل،‌ به فرمایید برای تدوین و نوشتن این کتاب با چه مشکلاتی روبه‌رو بودید؟
ـ اول، همان مشکل جمع‌آوری مدارک و اسناد. ما اگر می‌توانستیم اسناد ساواک را به طور گسترده در رابطه با انجمن‌ها به دست بیاوریم، کتابمان خیلی غنی‌تر از الان می‌شد. خیلی تلاش کردیم که اسناد ساواک را بگیریم ولی متأسفانه از هر راهی وارد شدیم به در بسته خوردیم. علتش را نمی‌دانم. به هر حال اسناد بسیار کمی در اختیار ما قرار گرفت. دوم، مسئله مالی، سوم مسئله پیدا کردن انتشارات و از همه مهم‌تر وقت بود که کار و زندگی و خانواده مانع می‌شد تا وقت لازم برای این کتاب پیدا کنیم. اتفاق افتاد که من برای یک صفحة این کتاب سه روز وقت گذاشتم، مقدمه جلد اول نزدیک به یک ماه وقت من را گرفت. چند دفعه نوشته شد تا این که به این صورت درآمد. خدا شاهد است که در این راه سود مادی که نصیب ما نشد تازه از جیب هم گذاشتیم. دستمزد من از چاپ کتاب از انتشارات اطلاعات،‌260 جلد کتاب بود. البته به دنبال گرفتن چیزی از روزنامه اطلاعات نبودیم.

موسی‌خان ـ به عنوان آخرین سئوال، این دو جلد کتاب برای نسل امروز چه حرفی برای گفتن دارد؟
ـ سئول بسیار زیبایی است. نسل امروز باید بداند افرادی که در به وجود آوردن انقلاب اسلامی صادقانه نقش داشتند، تأکید می‌کنم صادقانه، چه کسانی بودند، چه اعتقاداتی داشتند و امروز چه کار می‌کنند. بفهمند نقش آدم‌های فرصت‌طلب در این دگرگونی‌ها چگونه پیدا می‌شود،‌ به راحتی می‌توان از این کتاب‌ها بیرون کشید، که آن‌هایی که پیش از انقلاب صادقانه زحمت کشیدند، بعد از انقلاب چه اتفاقی برایشان افتاد و آدم‌هایی که قبلاً در تضاد با این نوع مبارزات بودند،‌ بعد شکلشان عوض می‌شود. امروز جایگاه آن‌ها کجاست؟ این‌ها کجاهستند؟ نسل امروز این دست کتاب‌ها را بخواند متوجه این امر می‌شود. آ‌ن وقت خطبة 32  حضرت علی (ع) عینیت پیدا می کند که در ابتدای خطبه می‌فرمایند: «جایگاه خوبی،‌ جایگاه بدی شده است و جایگاه بدی، جایگاه خوبی، امر به معروف شده نهی از منکر و نهی از منکر شده امر به معروف.»

موسی‌خان ـ از این که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید، بسیار سپاسگزارم.

پایان

مصاحبه‌کنندگان: جعفر گلشن روغنی و محمدمهدی موسی‌خان



http://www.ohwm.ir/show.php?id=820
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.