شماره 40    |    6 مهر 1390



روایت مقاومت

■ مجاهدان مشروطه
■ سهراب یزدانی
■ تهران، نشر نی، چاپ اول، 1388، تعداد صفحات: 342

مقدمه
انقلاب مشروطه‌ي ایران یا به گفته‌ي برخی دیگر جنبش مشروطه‌ي ایران، پس از گذشت 104 سال خورشیدی از امضای فرمان آن توسط مظفرالدین شاه قاجار، بدون شک از مهم ترین و پرفراز و نشیب ترین رویدادهای معاصر تاریخ ایران است.
علل و زمینه های پیدایش مشروطه، تاریخ و روند مبارزه برای دست یابی به خواسته های طرح شده در آن انقلاب، قشرهای شرکت کننده در انقلاب، تک نگاری درباره‌ي موافقان و مخالفان مشروطه، ادبیات آن دوران، روزنامه نگاری و روزنامه نگاران آن زمان و ده ها موضوع در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، از موضوع هایی است که در این یکصد و چهار سالی که از آن انقلاب می گذرد نگاه های پژوهشگران را به خود جلب نموده و موضوع پژوهش های آنان قرار گرفته است.
در همین چهار سال گذشته ـ سال 1385 ـ یکصدمین سال این رویداد مهم و تأثیرگذار برگزار شد و برای بزرگداشت آن انقلاب و یاد و نام شرکت-کنندگان در آن که برای دگرگونی های بنیادی و برقراری آزادی و دموکراسی مبارزه نمودند ـ و بسیاری از آنان با گذشتن از جان خویش تاوان آزادیخواهی خود را پرداختند ـ همایش های گوناگونی در تهران و دیگر شهرهای کشور برگزار شد. روزنامه ها و مجله ها دست به انتشار ویژه نامه هایی زدند و بسیاری از نهادهای فرهنگی و سیاسی کشور ـ چه دولتی و چه غیر دولتی با برگزاری نشست هایی به بررسی ابعاد گوناگون مشروطه پرداختند و صد البته که فقط تعداد اندکی از گفته ها و نوشته ها در این باره از منظر علمی و تاریخی قابل توجه و اعتنا بود.
اما تازگی برخی از عنوان های مقاله ها و کتاب های نوشته شده پیرامون جنبه های مختلف انقلاب مشروطه، نشانگر این مسئله است که هنوز جا برای پژوهش های نو درباره‌ي مشروطه از زاویه‌ي دیدگاه های گوناگون وجود دارد و به عبارتی دیگر هنوز هم می توان سخنان نو و متفاوت با آنچه که پیشتر گفته شده درباره‌ي انقلاب مشروطه بر زبان جاری ساخت. و این موضوع فقط محدود به یکصدمین سالگرد آن انقلاب نمی شود و می توان همواره با جستجوگری، ذهنی نقاد و پرسشگر و از زاویه‌ي دیدی نوتر به این موضوع پرداخت. کاری که سهراب یزدانی در این کتاب و دیگر آثار خود پیرامون انقلاب مشروطیت ایران به آن دست زده است.

معرفی کتاب
مجاهدان مشروطه، همانگونه که از نام آن پیداست، درباره‌ي آن گروه از آزادیخواهان است که به عنوان بازوی نظامی مشروطه طلبان، جان بر کف پای به میدان نبرد گذاردند. آنان به همراه دیگر سازماندهندگان انقلاب رو در روی نیروهای دولتی، حاکمان ولایت ها و شهرها و سردمداران مستبد و خودرأی، نیروهای سرکوبگر و دیگر دشمنان آزادی و استقلال ایران و ایرانی ـ به ویژه روسیان دژخو، که حافظه‌ي تاریخی مردم ایران، به ویژه آذربایجانی های دلیر، هرگز جنایات آنان در آن دوران را فراموش نخواهند کرد ـ ایستادند.
کتاب در ده فصل تدوین شده و نویسنده در پیش گفتاری سه صفحه ای، به چگونگی شیوه‌ي پژوهش خود پیرامون این پدیده پرداخته و دلایل خویش در بررسی جوانب کار را گوشزد نموده است.
کتاب به نوشته‌ي نویسنده‌ي آن «پژوهشی تاریخی است» که با محور قرار دادن مجاهدان و نقش کلیدی آنان در انقلاب مشروطه، به روند تشکل مجاهدان و یکی از کانون های اصلی آنان یعنی شهر تبریز که به تعبیر نویسنده «کامل ترین صحنه‌ي اجتماعی برای بررسی پدیده‌ي مجاهدان مشروطه» است می پردازد. (ص 10، پیش گفتار) در کنار آن بررسی پدیده‌ي لوطیان در تبریز که به عنوان «ستون فقرات مجاهدان تبریز» دانسته شده اند (همانجا) و نیز نقش دیگر سازمان ها، مانند «فرقه‌ي اجتماعیون عامیون» و بختیاری ها ـ که آنان نیز سهم بسزایی در انقلاب مشروطه داشته اند ـ انجام گرفته است. اما توجه اصلی نویسنده بر روی جنبه‌ي اجتماعی مجاهدان است و نه جنبه های نظامی آنان.
در نخستین فصل کتاب، «تبریز پیش از مشروطیت» نویسنده در اندکی بیش از 20 صفحه به جایگاه شهر تبریز و اهمیت آن به عنوان شهری ولیعهدنشین در دوران قاجاریه اشاره کرده و با استفاده از چندین مأخذ فارسی و غیرفارسی، به پدیده های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و طبیعی این شهر، بسیار فشرده پرداخته است. روند رشد اقتصادی و نزول آن از میانه های سده‌ي سیزدهم هجری به این سو، فعالیت های تجاری و بازرگانی، صنایع این شهر مانند قالی بافی، شکل گیری قشر روشنفکران در این شهر و دلبستگی آنان به تجدد، اشاره به چند شخصیت تأثیرگذار در رویدادهای آینده‌ي این شهر و نیز پدیده‌ي لوطیان در شهر تبریز از مطالبی است که نویسنده به آن ها اشاره کرده است. هدف از طرح بحث پیرامون لوطیان به دلیل اهمیتی است که این قشر در روند شکل گیری پدیده‌ي مجاهدان داشته و رفتارهای آنان در دوره های مختلف انقلاب قابل ارزیابی و تحلیل است.
در فصل دوم کتاب، موضوع مهاجرت ایرانیان به خارج از ایران طرح گردیده و به ویژه به مهاجرت آذربایجانی ها به روسیه  پرداخته شده است. رشد نیافتن اقتصاد ایران در آن دوران و وجود بحران در این زمینه از دلایل عمده و اصلی مهاجرت ایرانیان بود. کار در کارگاه های باکو و صنایع نفتی آنجا، زمینه های رشد و آگاهی سیاسی کارگران ایرانی را که برای کار به آنجا رفته بودند ـ و تا پیش از این هیچ آگاهی طبقاتی نداشتند ـ فراهم آورد. تماس با سازمان های سیاسی مانند: «فرقه‌ي عدالت»، سازمان «همت» و «اجتماعیون عامیون» و چگونگی ارتباط این سازمان ها با حزب سوسیال دموکرات روسیه از دیگر مباحث مطرح شده‌ي این فصل از کتاب است.
فصل سوم کتاب به پدیده‌ي «پیدایش مجاهدان» می پردازد. نویسنده با بررسی پیشینه‌ي جنبش قانون خواهی در تهران به پیوستن تبریزی ها در نخستین روزهای شعبان 1324/ مهر 1285 به پیکار مشروطه خواهی اشاره کرده و به وجود آمدن سازمانها ، انجمن ها و تشکل هایی چون «مرکز غیبی»، «انجمن ایالتی آذربایجان» پرداخته و به نقش اجتماعیون عامیون در این دگرگونی ها پرداخته است. در این میان نویسنده به ایجاد نیروهای مسلح توسط آنان اشاره می کند که سپس به آنان «مجاهد» گفته می شود.
به گفته‌ي نویسنده «مجاهد» در این زمان به چند گروه گفته می شده و ابتدا عنوانی عام بوده که «همه‌ي مبارزان راه آزادی مشروطه» به این نام خوانده می شده اند و پس از آن اعضای فرقه‌ي اجتماعیون عامیون، و سپس در شهر هایی مانند رشت و قزوین انجمن هایی به نام مجاهدین خوانده می شده اند (ص 56).
گسترش تشکل مجاهدین، پیوستن لوطیان به آنان و مشکلات موجود در این راه که ناشی از ویژگی های فردی و اجتماعی لوطیان بوده، رویداد قره-چمن و تأثیر آن بر روند رویدادها، نقش محله های تبریز و مجاهدان هر کدام از آنان در پیشبرد مبارزه، اشاره به برخی زدوخوردها، دسته بندی ها در محله های تبریز از موضوع های اشاره شده در این فصل است.
در فصل چهارم نویسنده «سازمان نظامی مقاومت در تبریز» را بررسی نموده است. او زمان یازده ماهه‌ي مقاومت تبریزیان در برابر تهاجم نیروهای دولتی و سپس ورود سپاهیان روس به این شهر را به چهار دوره تقسیم کرده است. درگیری ها در محلات تبریز، نقش آزادیخواهان و مجاهدان به نامی چون ستارخان و باقرخان، میرهاشم خیابانی، یارمحمدخان، حاجی خان و محمدصادق خان و نیز از آن سو مستبدانی چون رحیم خان چلبیانلو، آمارهایی درباره‌ي تعداد واقعی مجاهدان که به نوشته منابع مختلفی که نویسنده از آن ها استفاده نموده دست کم از دو هزار تا بیست هزار نفر بوده اند (ص 83)، پایگاه اجتماعی و خاستگاه اجتماعی مجاهدان، حضور لوطیان در صفوف مجاهدان، نقش سوسیال دموکرات های قفقاز در نبردهای تبریز به ویژه مبارزان گرجی که «شیوه های نوین رزم را به مجاهدان آموختند» (ص 97)، مبارزان ارمنی، موضوع نبردهای تبریز، تشکل و سازماندهی مجاهدان و دستمزد آنان از مباحثی است که در این فصل به چشم می خورد.
در فصل پنجم نویسنده به بررسی «بازتاب های اجتماعی جنگ» پرداخته و به ویژه رفتار اجتماعی مجاهدان از نکاتی است که تمرکز بیشتری بر روی آن شده است. رفتارهای متناقض و متضاد مجاهدان، خلاف کاری پاره ای از آنان در دوران صلح مانند باج خواهی از توانگران، خشونت و ارعاب، زیاده روی در برخورد با مقصران که در کنار آن گاهی اوقات افراد بی گناه نیز صدمه می دیدند، گزارش های خبرنگاران خارجی دراین باره از عمده مطالب طرح شده در این فصل است. به باور نویسنده نداشتن درک و آگاهی درست از ماهیت مبارزه‌ي اجتماعی(ص 131) و ضعف فکری مجاهدان و نوع رابطه‌ي آنان با روشنفکران مشروطه که در سراسر دوران انقلاب بین آنان رابطه‌ي سازنده ای برقرار نشد (ص 132) از دلایل رفتار این گونه‌ي مجاهدان بوده است.
بختیاری ها و اردوی آنان از نکاتی است که نویسنده به فراخور نقش آنان در نبردهای مشروطه طلبی در فصل ششم به آنان اشاره کرده است. به باور نویسنده، پشتیبانی بختیاری ها از مشروطه پدیده‌ي پیچیده ای بود (ص 156). او ضمن اشاره‌ي کوتاهی به روند شکل گیری ساختار ایلی در نیمه‌ي دوم سده‌ي سیزدهم قمری، توسط حسین قلی خان بختیاری و تقسیم قدرت میان سه شاخه‌ي خانوادگی به شکل گذرا به شیوه‌ي زندگی و نوع اقتصاد آنان و نوع نگاه آنان به مشروطه و روند دگرگونی های فکری آنان در جریان انقلاب مشروطه اشاره کرده است.
در ادامه‌ي این فصل نویسنده به مناسبت به شورش رشت که در گرما گرم رویدادهای اصفهان رخ داد اشاره می کند. به باور نویسنده با آنکه جنبش اجتماعی گیلان در مقایسه با دیگر مناطق کشور ژرف تر بود، اما آزادیخواهان گیلانی در ایجاد و تشکیل نیروی نظامی با ارزشی، همسنگ مجاهدان تبریز کوتاهی کرده اند و همین باعث آن شده تا گیلان بدون ایستادگی چندانی در اختیار خودکامگان قرار گیرد (صص 165ـ 166).
اردوی شمال، کمیته ستار، یپرم خان ارمنی، علی قلی خان سردار اسعد بختیاری دخالت های روسیه و انگلیس و تأثیر آن بر عملکرد اجتماعی اردوی شمال از دیگر نکاتی است که نویسنده اشاره هایی به آن ها کرده است.
فصل هفتم کتاب که نویسنده بر آن نام «سیاست بازان و مجاهدان» گذارده، به دوره‌ي پس از فتح تهران اشاره دارد. در این بخش موقعیت مجاهدان در این دوره که به تعبیر نویسنده «دگرگونی چندانی در ساختارهای سیاسی و اجتماعی پدید نیاورد». (ص 190) بررسی شده است.
شکاف در صفوف مجاهدان و چند دسته شدن آن ها در این دوره و گرفتاری آنان در دام سیاست بازان جدید، حکومتگران قدیم و سیاست دو دولت روس و انگلیس، نداشتن درک و تصویر روشنی از مفهوم مشروطه، نبود سواد و آگاهی در میان مجاهدان بختیاری، عدم توانایی سران بختیاری در برقراری نظم و کشیده شدن پاره ای از افراد آنان به چپاول و غارت در تهران، نقش یپرم خان ارمنی در ایجاد نظمیه و گروه زیر دست او، گفته های مخالفان یپرم درباره‌ي او و ...، فعالیت احزاب سیاسی در این دوره، انتخابات و نگاه های متفاوت به پدیده‌ي مشروطه، انتصاب تربیت برای سرپرستی و اداره‌ي مجاهدان، نقش افراد در رأس احزاب و گروه های سیاسی در این دوره، کسانی مانند: تقی زاده، حیدرخان، سردار محی و ... تلاش های بازماندگان و هواداران محمدعلی شاه در برگرداندن او بر سر تاج و تخت از دست رفته از نکاتی است که به آن ها اشاره شده است.
«پدیده‌ي پارک اتابک» که یکی از رویدادهای ناخوشایند پس از فتح تهران است در فصل هشتم کتاب مورد توجه نویسنده قرار گرفته و او در این زمینه به بررسی همه جانبه‌ي موضوع پرداخته است. نویسنده با بررسی مواضع فکری و گرایش های سیاسی همه‌ي افراد و جریان های مؤثر و قدرتمند در این مرحله به ارزیابی این رویداد پرداخته. پاره ای از آراء که نویسنده به آن ها اشاره نموده در این زمینه بسیار جالب است. به عنوان نمونه او به مواضع آرشاویر چلنگریان، سوسیال دموکرات و همکار فکری حزب دموکرات اشاره کرده که معتقد بوده چون این نیرو [مجاهدان] از «لومپن پرولترها»یی تشکیل شده که فقط برای پول و مال جنگ کرده اند و حال نیز می خواهند برتری خود را اعمال کنند پس باید سرکوب شوند (ص 245). یا سردار اسعد که او نیز چون از نظر شخصی نسبت به ستارخان و محبوبیت او حسد می ورزید، خواهان رویارویی با او بود (ص 246). از سویی دیگر کسانی مانند عین الدوله و پاره ای دیگر از مستبدان و دولتیان از دیگر کسانی بودند که خواهان سرکوب ستارخان و دیگر مجاهدان بودند.
«رویارویی با ضد انقلاب» عنوان فصل نهم کتاب است در این فصل یزدانی به دگرگونی های پس از درگذشت عضدالملک در مهر 1289 او رقابت بر سر جانشینی او میان اعتدالیون طرفدار ناصرالملک قره گوزلو و دموکرات های طرفدار مستوفی الممالک می پردازد که سرانجام ناصرالملک به نیابت سلطنت برگزیده می شود.
نویسنده در این بخش به روند شکل گیری چند دستگی ها در عرصه‌ي سیاسی کشور، برخورد اعتدالیون با دموکرات ها به وسیله‌ي پاکسازی آنان از بخش های مختلف مانند، اخراج حیدرخان و محمدامین رسول زاده از ایران، فرستادن یارمحمدخان به عتبات و دیگر اقداماتی از این دست اشاره کرده و سپس به دخالت های بیگانگان و اولتیماتوم دولت روس می پردازد و مواضع مجلس و سیاستمداران در پذیرش یا عدم پذیرش اولتیماتوم را شرح می دهد.
فصل پایانی کتاب «مجاهدان شورشی» به رویدادهای شهر تبریز پس از اردیبهشت 1288 توجه دارد و تصرف نظامی این شهر توسط روسیان و قیام این شهر علیه روسیان دژخو و نبرد جانانه‌ي مجاهدان در برابر سپاهیان روس در سال 1290 خ/ 1330 ق که نقطه عطفی است در جنایات بی شمار روسیان در قبال مردمی آزاده، بردبار و دشمن بیگانه و پس از آن کشتارهای خونین صمدخان این مستبد نامی و نوکر روس ها از مجاهدان و دیگر اهالی تبریز و بازگشت ارتجاع و حاکمیت آن بر شهر. در ادامه نویسنده در این بخش به پاره ای نافرمانی ها و شورش های مجاهدان و علل آن اشاره کرده است و به دنبال چرایی بروز این شورش ها و نقش عوامل به وجود آورنده آن برآمده است.
در مجموع نویسنده‌ي کتاب با استفاده از مآخذ و منابع دست اول و به ویژه اسناد موجود در بایگانی ها و آرشیو های سازمان های مختلف کشور و پاره-ای اسناد چاپ شده در خارج از ایران و روزنامه های وقت بر غنای اثر خود افزوده است. نویسنده از داوری های جانبدارانه و مغرضانه پرهیز نموده و آنچه را که نوشته و به آن اشاره نموده بر اساس اسناد و مدارک و با ارجاع به مآخذ و منابع آن مطلب بوده است و نویسنده فارغ از گرفتاری در چنبره‌ي احساس و عواطف و یا غرور ملی کاذب به بررسی موضوع پژوهش خود پرداخته و از بازگویی حقایق تلخ نیز هیچ بیمی به دل خویش راه نداده است.
در بخش هایی از کتاب که به فعالیت های جریان های طرفدار سوسیال دموکراسی مربوط می شود و شکل گیری سازمان هایی چون همت و اجتماعیون عامیون کاستی ها و سهوهایی دیده می شود. مانند احتمال ریاست میرجعفر باقروف بر فرقه‌ي اجتماعیون عامیون در باکو (ص 45) که قطعاً نادرست است. چرا که میرجعفر باقروف در تاریخ گفته شده ـ 1905 ـ بیشتر از نه سال نداشته است، و یا سازمان یافتن فرقه‌ي اجتماعیون تبریز پس از صدور دستخط مشروطیت (ص 48)، که آن نیز در پیش از صدور دستخط و در سال 1323 ق/ 1905 بوده است و چند مورد دیگر.
اگر نویسنده به پاره ای منابع و مآخذ و آثار پژوهشی متأخر مانند «پیدایش حزب کمونیست ایران» ابراهیموف، «حیدرخان عمواوغلی» رائین، «گذر از طوفان ها» رحیم رئیس نیا، «پیشینه های اقتصادی ـ اجتماعی جنبش مشروطیت و ...» خسرو شاکری، و پژوهش های حمید احمدی در حوزه‌ي سازمان ها و گروه های سیاسی چپ و تعداد آثار دیگری در این زمینه مراجعه می کردند، به قطع به نتایج دقیق تری در زمینه‌ي موضوع مورد بحث دست می یافتند.
اما آنچه که گفته شده از ارزش اثر نمی کاهد و کتاب حاضر را می توان پژوهشی ارزنده دانست که تا این زمان نیز بدین گونه مورد توجه قرار نگرفته بود و در نوع خود پژوهش نو و تازه ای است پیرامون یکی از پایه های پیش برنده‌ي انقلاب مشروطه و بازوی نظامی آن یعنی مجاهدان.

مسعود عرفانیان

منبع: کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 147 مرداد 1389


http://www.ohwm.ir/show.php?id=787
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.