شماره 39    |    30 شهريور 1390



نگاهی به آغاز اختلافات ایران و عراق‌ - از پیروزی انقلاب اسلامی‌ تا آغاز جنگ

انعقاد قرار داد الجزایر در سال 1975، آرامش نسبی در روابط دوجانبه ایران و عراق ایجاد کرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی‌روابط مسالمت آمیزی میان آن دو برقرارساخت. موضع دولت عراق در برابر ناآرامی‌های داخلی ایران که در نهایت منجر به وقوع انقلاب اسلامی‌شد، در آغاز مثبت بود به طوری که وزیر امور خارجه وقت عراق اعلام کرد «جریان‌هایی که در ایران می‌گذرد مسئله داخلی است که در قبال آنها ما به خواست مردم ایران احترام می‌گذاریم و می‌کوشیم تا با هر قدرتی در ایران همکاری کنیم».(1)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌و هم زمان با تشکیل دولت موقت، دولت عراق نظام جدید ایران را به رسمیت شناخت اما به تدریج با متشنج دیدن مناسبات ایران و آمریکا، ضعف نیروهای مسلح ایران و احساس خطر از تاثیر انقلاب اسلامی‌ایران بر شیعیان عراق، موضع خود را تغییر داد و رهبر این کشور طی مصاحبه ای اعلام کرد «هشت ماه پیش از روی کار آمدن حکومت اسلامی‌گمان می‌کردم فرزند شاه، حکومت ایران را در دست خواهد گرفت و شاه کنار خواهد رفت و مجلس قدرتمند ایران نخست وزیر جدیدی را روی کار خواهد آورد و آخوندها نقش خود را به گونه‌ای ایفا خواهند کرد که عراق به دردسر نیفتد».(2)
به مرور زمان و با گسترش دامنه اختلافات داخلی در ایران و نیز وقایعی که به انزوای سیاسی ایران در صحنه روابط بین المللی منجر شد، رژیم عراق درصدد برآمد تا حساب‌های خود را با ایران تسویه کند. این رژیم، علاوه بر تحریکات سیاسی‌ای که در سطح منطقه و کشورهای عربی و نیز در داخل ایران اعمال می‌کرد، درگیری‌های مرزی را نیز شدت بخشید . دولت ایران در 13 فروردین 1358 در پی نقض حریم هوایی ایران از سوی رژیم بعث و در هفتم همین ماه با حمله توپخانه‌ای ارتش عراق به قصر شیرین یادداشت‌های اعتراض آمیزی به سفارت عراق تسلیم کرد. با آغاز ریاست جمهوری صدام در خرداد 1358 بی ثباتی روابط ایران و عراق شدت یافت. پس از حملات توپخانه ای و هوایی عراق به مهران درگیری‌های مرزی دو کشور به نحو بارزی افزایش یافت و بیش از 560 مورد درگیری به وسیله نیروهای عراقی گزارش شد.
دولت عراق به هیچ یک از اقدامات دولت ایران که در چارچوب قرارداد 1975 الجزایر و برای تعیین دقیق مرزها و نیز مسائل کنترل مرزها انجام می‌شد، اهمیت نمی‌داد و معمولاً مکاتبات اعتراض‌آمیزمقامات ایرانی را بی پاسخ می‌گذاشت.با به قدرت رسیدن صدام موقعیت لازم برای جاه طلبی وی فراهم شد. وی شخصاً امضای قرارداد الجزایر را دلیل کاهش میزان محبوبیتش در نزد مردم عراق می‌دانست، از این رو در پی آن بود تا در فرصت مناسبی این مسئله را جبران کند و در آن زمان، انقراض حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی‌فرصت لازم را برای وی فراهم آورد چرا که پیش از این شاه ایران به دلیل موقعیت مستحکمی‌که در صحنه روابط بین الملل به ویژه نزد آمریکائیان داشت مانع عمده ای در مقابل جاه طلبی‌های او شمرده می‌شد.
 وقوع انقلاب اسلامی‌ در ایران آرایش نیروی‌های دو بلوک شرق و غرب را در منطقه خلیج فارس برهم زد و باعث شد آمریکا پایگاه مطمئنی که شاه ایران برای آنها فراهم کرده بود از دست بدهد. تسخیر سفارت آمریکا در تهران و تهدید تدوام صدور نفت خلیج فارس به غرب، سبب شد واشنگتن اقدامات گسترده‌ای برای ضربه زدن به ایران آغاز نماید. هرچند پیروزی انقلاب اسلامی، خیال شوروی را تا حدی از تهدید‌های یکی از حامیان آمریکا آسوده کرده بود، اما ماهیت انقلابی– اسلامی حکومت تازه در ‌ایران و تلاش‌های آن برای صدور انقلاب به دیگر کشورهای تحت سلطه و نیز موضع گیری آن علیه اشغال افغانستان توسط شوروی سبب شده بود تا این کشور نیز دیدگاه مثبتی در مورد نظام سیاسی جدید ایران نداشته باشد.
انزوای سیاسی ایران در عرصه روابط بین المللی موجب شد صدام به این نتیجه برسد که برای اجرای نقشه‌های جاه طلبانه اش، حتی اگر از پشتیبانی قدرت بزرگ برخوردار نباشد، سکوت آنها را همراه خواهد داشت . دولت عراق برای زمینه سازی تهاجم به ایران ضمن اجرای تحریکاتی در داخل ایران مانند حمایت از مخالفان انقلاب و ایجاد مشکلاتی قومیتی در کشور، دعاوی ارضی مختلفی را علیه ایران مطرح کرد. عراق در نخستین گام کوشید تا مشروعیت قرارداد 1975 الجزایر را زیر سئوال ببرد و دولت ایران را به تجدید نظر در قرارداد وادار سازد. در این راستا، لطیف جاسم وزیر اطلاعات وقت عراق طی مصاحبه ای با مجله المستقبل از ایران خواست تجدید نظر در قرارداد الجزایر میان شاه و صدام را در سال 1975 به امضا رسیده بود، بپذیرد. به ادعای وی «قرارداد مزبور برای عراق احجاف آمیز است زیرا ما ایمان قطعی داریم که شط العرب رودخانه ای عراقی است».(3)
عراق همچنین برای جلب همکاری کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و نیز به منزله دستاویزی جدید برای تشدید اختلافات دو کشور تصرف جزایر سه گانه را به وسیله ایران محکوم و از دولت ایران خواست تا هرچه سریعتر نیروهای خود را از این جزایر خارج کند. همزمان با این امر، دولت عراق ادعاهای مختلفی را مبنی بر دخالت ایران در مسائل داخلی آن کشور مطرح کرد. عراق سوء قصدی را که در تاریخ 14 فروردین 1359 به طارق عزیز در بغداد روی داد و طی آن دو نفر کشته شدند به دولت ایران نسبت داد و صدام سوگند یاد کرد که از ایران انتقام خواهد گرفت . به دنبال این رویداد موج گسترده ای از اخراج ایرانیان مقیم عراق آغاز شد.
همچنین عراق، ایران را به حمایت از مخالفان کرد آن کشور متهم کردند . بزعم آنها ایران ادریس و مسعود بارزانی، رهبران دموکرات کردستان را از آمریکا به ایران دعوت کرده و مصمم بوده تا منطقه کردستان عراق را ناآرام کند . ادعای عراق در حالی بود که مقامات عراقی از جمله طه یاسین رمضان در اول اردیبهشت 1359 پایبندی کشورش بر گرفتن حق ملت عرب عربستان (خوزستان) تاکید کرده بود و صدام در مجمع شورای ملی عراق اعلام داشته بود «هیچ گاه رسالت خود و مفهوم آن را از یاد نبرده ایم . ما به فریاد برادران عربی که در عربستان (خوزستان) به سر می‌برند بی تفاوت نخواهیم بود».(4) 
روابط دیپلماتیک دو کشور با اقدامات کنسولگری‌های دو کشور به شدت تیره شد و گفته می‌شود کنسولگری عراق دخالت‌هایی در ناآرامی‌های خوزستان داشته است و دولت ایران از عراق خواست این کنسولگری‌ها در خرمشهر و کرمانشاه تعطیل شوند و عراق متقابلاً خواستار بسته شدن کنسولگری‌های ایران در بصره و کربلا گردید . در این مدت کنسولگری عراق در خرمشهر اشغال شد و متقابلاً کنسولگری ایران در بصره به اشغال عراق درآمد. سطح روابط دو کشور از سطح سفارت به کاردار کاهش یافت و سفرای دو کشور به کشورشان بازگشتند. بمباران قصر شیرین در 13 شهریور 59 و اشغال دو پاسگاه مرزی ایران دو اقدام دیگر عراق بود. دلیل ارائه شده عراق این بود این مناطق طبق قرارداد الجزایر باید به عراق مسترد شود! پس از این اقدامات عزت ابراهیم الدوری معاون ریاست شورای انقلاب در نشستی مطبوعاتی در رم اعلام کرد «عملیات جنگی این کشور برای باز پس گیری 1300 کیلومتر مربع خاک متعلق به عراق تا یک هفته دیگر پایان خواهد یافت».(5) 
در 26 شهریور 1359 صدام طی نطقی قرارداد الجزایر را در مقابل دوربین‌های تلویزیونی پاره کرد و در همان روز طی یادداشت وزارت خارجه به عراق موضوع به اطلاع کاردار ایران در عراق رسید . در بخشی از یادداشت عراق آمده است «دولت جمهوری عراق قرارداد الجزایر را که در 6 مارس سال 1975 میلادی منعقد شده است و عهدنامه مرزهای دولتی و حسن همجواری بین دولت عراق و دولت ایران و سه پروتکل ضمیمه در بغداد به امضا رسید و چهار موافقت‌نامه بعد از عهدنامه یاد شده را ... بی اعتبار اعلام می‌کند . دولت عراق دولت ایران را به پذیرش وضع جدید و اتخاذ روشی مبتنی بر عقل و منطق در قبال اعمال حاکمیت و حقوق مشروع مردم عراق دعوت می‌کند».(6)
به دنبال این یادداشت، دولت عراق اعلام کرد که از تمامی‌کشتی‌ها و نفتکش‌هایی که قصد عبور از اروند رود را دارند، خواسته می‌شود تا پرچم عراق را بر عرشه خود نصب کنند و مالیات عبور را نیز که مبلغ آن در بغداد تعیین خواهد شد، بپردازند. با این اقدام عراق حق کشتیرانی در اروندرود را برای خود انحصاری اعلام کرد و بالاخره در تاریخ 31 شهریور 1359 به طور رسمی‌ با یک لشگر پیاده و زرهی از مرزهای غربی به ایران وارد شد و همزمان هواپیماهای عراق فرودگاه‌های تهران، اهواز و تبریز را بمباران کردند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشتها:
۱- کیهان 14/11/1357.
2- ستیز با صلح، ستاد تبلیغات جنگ، 1366ص 31 و 32.
3- ریشه‌های تهاجم، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1378، ص  138.
4- اهداف عراق از تجاوز به ایران، جعفری ولدانی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه 1367، ص 68.
5- تحرکات سیاسی و نظامی‌عراق علیه ایران، حسین یکتا، سازمان تبلیغات، 1376، ص 32.
6- ستیز با صلح، ستاد تبلیغات جنگ، 1366، ص 74.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع :
- جنگ ایران و عراق، ریشه و علل وقوع، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1388 .
- ریشه‌های تهاجم، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1378 .
- ستیز با صلح، ستاد تبلیغات جنگ، 1366 .

محمود فاضلی



http://www.ohwm.ir/show.php?id=771
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.