شماره 39    |    30 شهريور 1390



تأسیس اولین دبستان دخترانه مشهد در خاطرات عزیزالملوک آذرخشی

  حضور زنان در عرصه‌‌های مختلف اجتماعی سبب شده، بخشی از خاطرات آنها به نحوه برخورد و مشکلاتی که در جامعه داشته‌اند اختصاص پیدا کند. با ورود زنان به جریان‌‌های مختلف سیاسی- اجتماعی و اقتصادی شاهد رشد و شکوفایی توانایی‌‌‌های این گروه در ابعاد مختلف هستیم.  نوشتن خاطرات در بین بانوان، مسئله ‌‌جدید است. افرادی که در جریانات مختلف سیاسی-اجتماعی نقش داشته‌اند شروع به نگارش خاطرات و اقدام به نشر آن نموده‌اند، اندک‌ هستند. در بین خاطراتی که توسط زنان نگارش شده است کتاب"سرگذشت ما، فروغ زندگی حرکت در تندباد اجتماعی"به قلم عزیزالملوک آذرخشی (شیبانی) از جمله کتاب‌‌‌هایی است که به مسائل اجتماعی پیرامونش پرداخته و تفاوت عمده این کتاب با دیگر خاطرات منتشر شده توجه به اوضاع اجتماعی و فرهنگی جامعه است که نویسنده با آن درارتباط بوده است و تمام جریانات اجتماعی را نکته بینانه در نوشته‌‌‌هایش در قالب خاطرات آورده است.
  خاطرات بانوان از مواردی است که موجب می‌شود نقش و حضور زنان در اجتماع معرفی شود.  از جمله نقش‌‌‌هایی که زنان در اجتماع  ایفا می‌کنند، کسب علم و دانش و حضور در مدارس است.  با تأسیس مدارس دختران در ایران مخالفت‌‌‌هایی از سوی قشر سنتی رُخ داد. زیرا این گروه عقیده داشتند زنان فقط در امور مربوط به خانه‌داری می‌توانند قابلیت‌‌‌های خود را نشان دهند.
خاطرات عزیزالملوک آذرخشی روایتی از حضور زنان در عرصه علم و دانش در مشهد است.  نشر نامک این کتاب را در 1387 و 856صفحه منتشر کرده است. در این کتاب برای نخستین مرتبه روایت تأسیس اولین دبستان دخترانه در مشهد تشریح شده است و نویسنده تلاش کرده مشکلاتی که فرا روی مدرسه فروغ مشهد بوده، بازگو کند.  ناشر در مقدمه چنین می‌نویسد:
«تا به امروز کمتر رسم بوده است که بانوان "خاطره" آن هم از سنخ اجتماعی آن بنگارند و خانم عریزه شیبانی (آذرخشی) از این منظر، از معدود زنانی است که دست به این کار زده است. او مادری از تبار قاجار دارد و در شهر مقدس مشهد، بر خلاف رویه آن روزگار سنت شکنی کرده و در مقام تعلیم دختران بر آمده است و طبیعی است که فرزندان خود را نیز تشویق به آموختن کند.»
 خانم عزیزالملوک آذرخشی، نویسنده، در سال 1296 در یکی از محلات اعیان نشین و جدید شهرمشهد به نام محله ارگ متولد شده است. پدرش علی‌اکبرخان سرتیپ (سلطانف) اهل تفلیس روسیه و رئیس تلگرافخانه روسیه در شهر مشهد بوده و مادرش فروغ السلطنه آذرخشی مؤسس نخستین مدرسه دخترانه در شهر مشهد بود.
   عزیزالملوک آذرخشی دوران تحصیل ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه فروغ به اتمام رسانده ومدتی هم به شغل معلمی‌در آن مدرسه مشغول بود. درسال 1317با مهندس عزیزالله شیبانی از جمله تحصیل کردگان رشته برق در فرانسه ازدواج کرده است.
   خاطرات خانم شیبانی از بهمن ماه 1377شروع شده و در تیرماه 1382 به اتمام می‌رسد. این کتاب سرگذشت صدو پنجاه ساله یک خاندان و شرح هشتادو شش سال زندگی اوست. او در این کتاب به زندگینامه تک تک افراد خانواده‌اش پرداخته است و در واقع علاوه بر خاطرات، تاریخ خانوادگی او نیز است.

فروغ السلطنه آذرخشی دختر قهرمان میرزا قاجار در 1260 متولد شد. جد پدری‌اش شجاع السلطنه پسر فتحعلیشاه قاجار بود.  فروغ در 27خرداد دبستان فروغ را در مشهد تأسیس کرد.  او در شرایطی که تحصیل علم و رفتن به مدرسه برای دختران بسیار مشکل بود، تأسیس کرد. مسئولین آموزشی و فرهنگی آن سال‌‌‌ها از این دبستان به عنوان ریشه و مبنای معارف جدید مشهد یاد کرده‌اند. این مدرسه در سال 1296ش پنج کلاس و هفت آموزگار داشت. 
   خانم فروغ در مسیر راه‌اندازی و اداره مدرسه با مشکلات زیادی دست به گریبان بود.  بودجه مدرسه از شهریه و کمک ماهیانه 30تومان از شرکت فرهنگیان تأمین می‌شد. در کنار بودجه ناکامی‌ و مشکلات ناشی از آن بسیاری از متعصبین به وسایل گوناگون وی را تهدید می‌کردند و از ادامه کار می‌ترساندند. ولی او با پشتکار ادامه داد و در مقابل مخالفان ایستادگی کرد و برای جلوگیری از شورش و فتنه، از برپایی جشن افتتاحیه خوداری نمود. در ابتدا کلاس اول با سه دانش آموز و کلاس دوم با 4 دانش آموز دایر شد و با تمام مخالفت‌‌‌ها سرانجام در روز ولادت پیامبر اسلام(ص) جشن افتتاحیه‌ای با خطابه‌‌‌های دانش آموزان منعقد شد.
   پس از چندی کلاس‌‌‌های سوم، چهارم و پنجم دایر شدند و در اولین امتحانات نهایی سال پنجم عده داوطلبان 7نفر بودند که قبول شدند. سدر چهارمین سال تأسیس کلاس ششم نیز دایر شد و بعد از  3سال سیکل اول و دبستان با هم اداره می‌شدند.
   در 1304 مدرسه فروغ 145دانش‌آموز بود و مدرسه به‌صورت 6کلاسه اداره می‌شد.  خردادماه 1309 این مدرسه دارای 6کلاس ابتدایی و کلاس اول متوسطه بود.  آن سال‌‌‌ها، مدارس ملی (غیر دولتی) از لحاظ کیفیت موردبررسی و تایید اداره معارف  قرار می‌گرفتند، مدرسه فروغ نیز مورد تأئید وزارت معارف قرار گرفت و مجوز ادامه کارش را دریافت نمود.
در 1311 فروغ با کمک اداره معارف خراسان برای مجوز گشایش کلاس‌‌‌های کامل متوسطه تقاضا نمود. از سوی اداره معارف خراسان اجازه هفت کلاس صادر شد و از صدور مجوز برای کلاس‌‌‌های 8و9 ممانعت به‌ عمل آمد. در سال 1313 کلاس‌‌‌های دوم و سوم دبیرستان افزوده شدند و در 1317 دبستان فروغ با شش کلاس ابتدایی، دولتی شد و نام «فروغ» بر تابلوی آن نقش بست.
   مدرسه فروغ همواره تعدادی دانش‌آموز را به‌صورت شبانه‌روزی و با تحصیلات رایگان تعلیم می‌داد آنان دانش آموزان بی بضاعتی بودند که آستان قدس رضوی با جمعیت شیروخورشید سرخ شرق هزینه تحصیل و زندگی آنان را تأمین می‌کرد.
   خانم فروغ السلطنه آذرخشی در سال 1335 بعد از 42 سال خدمت فرهنگی بازنشسته شد و اداره فرهنگ خراسان طی مراسمی‌از خدمات ایشان تقدیر نمود. سرانجام مادر فرهنگ خراسان، مؤسس اولین دبستان و دبیرستان دخترانه مشهد در 15آذرماه  1342 در سن 82 سالگی دار فانی را وداع گفت و در حرم مطهر به خاک سپرده شد.
خاطرات عزیزالملوک آذرخشی در دوفصل نوشته شده است. فصل اول با عنوان «فروغ زندگی» نامه و خاطرات راوی تا 1330 شمسی را در بر دارد. در این فصل خواننده با روزمره‌ترین خاطرات نویسنده آشنا می‌شود. توجه نویسنده به زندگی مردم در گذشته جالب توجه است.  نویسنده به مواردی چون اوضاع اجتماعی مشهد، نحوه تأسیس اولین دبستان دخترانه در مشهد، مشکلات تأسیس مدرسه، نحوه برگزاری امتحان‌‌‌ها، آداب و رسوم، اعیاد، امکانات شهری در گذشته، حمل و نقل و مسافرت‌‌‌های برون شهری و. . .  پرداخته است. گاه، نویسنده به طور پراکنده وارد جریانات تاریخی شده و با نقل خاطراتی از مسائل تاریخی خواننده را با آن حوادث آشنا می‌کند.  قیام کلنل محمد تقی خان پسیان و حضور برادر احسان الله خان به‌عنوان سرباز در این قیام، موجب می‌شود تا اطلاعات مهمی‌درباره این قیام مورد اشاره قرار می‌گیرند. خاطرات نویسنده از کشف حجاب با توجه به حضورش در این رویداد از موضوعات مهم در این خاطرات است.
   نویسنده از کنار رویداد‌‌هایی چون قدرت‌گیری رضاشاه، حوادث شهریور 1320 و اشغال ایران و مسئله ملی شدن نفت بی تفاوت عبور نکرده و صفحاتی را به این مسائل اختصاص داده است.
   فصل دوم با عنوان «حرکت در مسیرتندباد اجتماعی» خاطرات سیاسی-اجتماعی نویسنده از حوادث بعد از سال 1330 را در بر دارد. با توجه به اینکه همسرنویسنده در صنعت نفت مشغول کار بوده است، این بخش دربرگیرنده مهمترین مسائل قبل از انقلاب است. وضع اجتماعی مردم بعداز انقلاب و در جنگ تحمیلی از دید نویسنده دور نمانده و به مشکلات زمان جنگ برای خانواده‌‌‌های بازنشسته اشاره می‌کند.
   این کتاب در عین سادگی در برخی از موارد با بیان جزئی‌ترین خاطرات، خواننده را با مواردی آشنا می‌کند که در حال حاضر کاملاً فراموش و منسوخ شد‌‌ه‌اند. زندگی دست‌جمعی و حضور چندین مستخدم در خانه مادری یادآوری خانه‌‌‌های قدیمی‌و صمیمیت مردمان در گذشته است. هرچند حجم 856صفحه ای خاطرات خانم آذرخشی قدری طولانی است؛ ولی بیان جزئی‌ترین مسائل موجب می‌شود اطلاعات خوبی در این کتاب باشد.

غلامرضا آذری خاکستر



http://www.ohwm.ir/show.php?id=770
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.