شماره 37    |    16 شهريور 1390



تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا-16

بـررسي سبک زنـدگي

متن روايت شده، بوسيله ساختار پرسش‌ها، در يك چارچوب مورد موافقت مصاحبه‌كننده و مصاحبه‌شونده، بر سر همكاري در توليد يك روايت تاريخي قابل فهم [داراي ارتباط منطقي]، روش‌شناسي، دو منظور را دنبال مي‌كند؛ اولاً اين امكان را فراهم مي‌آورد كه تجربيات ذهني – رواني واكنش‌هاي تفسيري مصاحبه‌شونده مجال بروز پيدا كند و دوماً اين ملاقات باعث مي‌شود مركز تاريخ شفاهي به هدف گردآوري داده‌هاي اجتماعي و تاريخ فرهنگي برسد.

با نمايان شدن داده‌هاي ذهني، مي‌توان وجود تصورات را مورد ترديد قرار داد.

يك نكته ناگوار در اين مورد، «باور (...) سازگاري» - تطبيق جامعه مالايي با برنامه اسكان عمومي دوباره روستايي در سنگاپور است.

تاريخ شفاهي اما چشم‌انداز ديگري را پيش روي ما قرار مي‌دهد. درست است كه مجاورت فيزيكي خانه‌هاي Kampung امكان‌پذير شد، اما سازگاري با سبك زندگي جديد كه در برج‌هاي بلندمرتبه محقق شد، نشان داد كه پيوندهاي اجتماعي را بشدت از هم مي‌گسلد. پيوندهاي شخصي بواسطه سهولت همسايگي مذهبي، عملاً شدت گرفت و كميته‌هاي مجتمع در ساختمانهاي مربوط به Housing Development Board تمركز داده شدند؛ نيازهاي مربوط به برگزار كردن ميتينگ ساكنان، وظايف شبيه به وظيفه كميته‌هاي Kampung پيشين با سهولت بيشتري انجام شدند.

روايات متون تاريخ شفاهي داراي محدوديت هستند. حتي وقتي كه ساختار مصاحبه با پرسش‌هاي مصاحبه‌كننده تناسب داشته باشد. مصاحبه ممكن است بي‌سروته باشد. مصاحبه‌شونده بسا كه نخواهد به پرسش‌ها پاسخ دهد. و يا اطلاعات سانسور بشوند و يا در خاطره لغزش راه پيدا كند.

راويان ممكن است معتقد باشند بعضي از جنبه‌هاي تجربياتشان را كه احساس مي‌كنند مهم هستند، برجسته شوند در حالي كه هرگز نخواهند همه آنها را گردآوري كنند.

يك نمونه آمادگي و تمايل برخي مردم براي صحبت كردن از تجربيات روزانه‌شان در دوره اشغال ژاپن است كه در مصاحبه‌هاي پيشين بخوبي مورد استناد قرار گرفته است.

مصاحبه بدون ساختار مي‌تواند به گردآوري تعداد بي‌شماري نوارهاي ضبط شده با غير ضروري يا اطلاعات ناخواسته و نا لازم منجر شود و از طرف ديگر سبك مصاحبه انعطاف‌ناپذير ممكن است نتيجه‌اش سركوب كردن اطلاعات مفيد و قابل ملاحظه باشد.

عليرغم رنگ و بوي شخصي داشتن گزارش‌هاي گردآوري شده در مركز تاريخ شفاهي، تعميم دادن پروسه‌هاي تفكيك‌ناپذير اجتماعي بواسطه شرح حال فردي، آگاهي گمراه‌كننده‌اي است. جايي احتمال دارد مصاحبه ضمن بازبيني شدن مقابل منبع ديگري قرار بگيرد، يك نمونه، اطلاعات مربوط به هويت‌هاي گوناگون و موقعيت مطلوب مهاجران تازه‌وارد مجمع الجزاير [اسامي خاص] از مصاحبه‌شوندگان مختلف در ناحيه Kampong Glam و بازبيني آن با منبع ديگر بود. يك طبقه كارگر شهري، نامتجانس با جامعه مجمع الجزاير در اين ناحيه شكل گرفته است كه مشغول تجارت كردن، خريد و فروش اوراق بهادار و حمل و نقل است. رنج و مشقت ضروري جامعه، براي مطالبات بوروكراسي استعماري و اقتصاد شهري، پيك همه جا حاضر، راننده يا باغبان - گروههاي گوناگوني كه خاستگاه هاي اقليمي، زباني و فرهنگي بين‌شان تفرقه انداخته است.

از آن جايي كه جنبه ساختاري مصاحبه ممكن است پاسخ مشكلات را ارائه كند، من مايلم برخي دشواريهايي را كه در يك مصاحبه بدان دستم يافتم؛ براي پاسخ به پرسش‌هاي مربوط به شرح فيزيكي Kampung Glam برجسته كنم.

ـ مصاحبه كننده: نظرت راجع به خانه‌ها و خانه – مغازه‌ها چيست؟

ـ مصاحبه‌شونده: خانه – مغازه‌هايي مثل مال ما كه در خيابان «با سوراخ» بودند، و خانه‌هايي كه از آن نوع بودند، اغلب خوب تهويه نمي‌كردند.

و بعد وقتي كه (Rickshaws) – گاري كه در چين به جاي اسب انسان حمل مي‌كند – بوسيله زنان محلي مالايي كه سر تا پا پوشيده بودند مورد استفاده قرار مي‌گرفت، [ناگزير] پرده را بالا مي‌زدند. آنان بنابر محافظه كار بودن‌شان بايد حجاب مي‌داشتند. (انحراف از موضوع)

ـ مصاحبه كننده: موقعي كه شما در اطراف و اكناف قدم مي‌زديد بيشتر چيني مي‌ديديد يا مالايي؟ (تلاش در جهت بازآوردن مصاحبه به جاي نخست با پرسش‌هاي متفاوت).

ـ مصاحبه‌شونده: در حوالي نزديك به خيابان «سانگي» من چيني‌هايي را كه «ريكشاكش» آن ناحيه بودند، زياد مي‌ديدم. و زنان فاميل را، خيلي كم با زنان فاميل (...) بهم مي‌پيوستند، مگر فرد كوچكتر و آنان سپس خيلي تند راه مي‌رفتند.

چندي بعد اين اشخاص (...) با مالايي‌ها در خيابان عرب قاطي شدند و بعد در «روچور»، خيابان ساحل و چيزهاي جور واجور ديگر.

ـ مصاحبه كننده: بنابراين در خيابان‌«شان‌چي» غالباً چيني بودند؟

ـ مصاحبه‌شونده: بله

ـ مصاحبه‌كننده: و درطول خيابان سلطان بيشتر مالايي ديدي؟ (بي‌درنگ)

ـ مصاحبه‌شونده: در حول و حوش خيابان سلطان، مالايي‌ها، جوانان ملايي بودند.

ـ مصاحبه‌كننده: خوب وقتي چيني‌ها شروع مي‌كردند به آمدن، آنان تغيير محل مي‌دادند؟

(سئوال متفاوت براي بازآوردن مصاحبه شونده به سئوال اصلي)

ـ مصاحبه‌شونده: در «روچور» سابقاً، كار و كسب تحت كنترل مالايي‌ها و بعد از آن چيني‌ها بود. كاسبكاران جزء – تاجران كوچكتر به سمت خريد عمده كالا و بعد فروش جزيي آن، روي آوردند.

آنان شروع كردند به دايرنمودن مغازه و آموختن زبان مالايي. ابتدا مالايي‌ها از اوزان مالايي مانند Chupak gantang استفاده مي‌كردند، بعد وقتي چيني‌ها به تجارت رسيدند همه به Tahil, kati تبديل شدند. بنابراين تكه چوبي، يعني ترازوي چوبي Kati را ساختند كه مالايي‌ها نمي‌توانستند از آن سر دربياورند. (انحراف از موضوع)

با همه اين مشكلات در اجرايي كردن ساختار مصاحبه، اين درآمد در گردآوري كردن شرح حال براي ضبط مصاحبه در چندين طرح و برنامه تاريخ اجتماعي از گروه چيني زبان و جامعه سنگاپور مفيد بود.

ما دو مساله اصلي در تشخيص هويت و مهاجرت را در حركت مردمي مردم سنگاپور شناسايي كرديم.تشخيص هويت، حلقه پيوند قوميت، خويشاوندي، كار كه عبارت از، موقعيت مكاني، فعاليت‌هاي فرهنگي زندگي در سرزمين جديد و پيدايش ملت و دولت سنگاپور بود.

نوشته: دانيل جو ـ ترجمه: مهدی فهيمی

منبع: روزنامه اطلاعات، یکشنبه 11بهمن 1388 ــ شماره 24678


http://www.ohwm.ir/show.php?id=738
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.