شماره 33    |    29 تير 1390



جمعه سرخ رمضان -1

تاریخ شفاهی دفاع مقدس مملو از خاطرات حوادث تلخ و شیرین است که هر کدام از این رویدادها تاثیرات عمیقی را بر اجتماع، سیاست و فرهنگ گذاشته است و برخی از آنها ابعاد ملی و بعضی نیز جهانی یافته‌اند، یکی از این وقایع بمباران شهر همدان در 25تیر ماه 1361 توسط جنگنده‌های عراق در راهپیمایی روز جهانی قدس است، در این روز نماز جمعه شهر همدان در استادیوم آزادی این شهر بمباران شد و شهدای زیادی به همراه داشت.
رزمندگان اسلام با اجراي عمليات رمضان (23/04/1361) براي اولين بار دفاع را به خاك عراق کشيدند و همزمان بسياري از شهرهاي ايران توسط جنگنده‌هاي عراقي بمباران شدند، ازجمله همدان؛ دركتاب عبور از مرز، يكي از علل اين حملات چنين آمده است:

«در پي اجراي عمليات رمضان دشمن براي كاهش فشار رزمندگان ايراني امروز 25/4/1361 علاوه بر حمله زميني به قصر شيرين ومنطقه دهلران، نماز جمعه همدان و تأسيسات خارك را نيز بمباران كرده است.»(1)

علي اصغر صمیمی، يكي از رزمندگان استان در عمليات رمضان، دراين باره مي گويد:

«در مراحل اول عمليات رمضان عراق واقعاً صدمات زيادي خورده بود، ستون پنجم به آنها خبر داده بود كه چه يگان‌هایی از چه استان‌هايي در عمليات حضور دارند، آنها براي تضعيف روحيه رزمندگان اقدام به بمباران شهرهاي ايران کردند از جمله شهر همدان در روز قدس، كه خبر آن به رزمندگان و برادر مظاهري (فرمانده گردان خندق) در خط رسید؛ برادر مظاهري گفت: «معلوم است كه براثر فشاري كه به آنها وارد شده، براي تضعيف روحيه رزمندگان همدان را بمباران كرده‌اند اين نشانة ضعف آنهاست، نه قدرت!»(2)

خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران نیز درتأييداين مطلب در گزارش خود نوشت:
«يكي از علل حمله هواپيماهاي دشمن زبون بعثي به مردم بي گناه همدان گرفتن انتقام از مردمي بود كه جوانان آنها اولين گروهي بودند كه از مرز گذشته و وارد خاك عراق شدند»(3)

محمد صالح مدرسه اي، استاندار وقت همدان، نیز در مصاحبه خود چنین می‌گوید:
«وقتي دشمن بعثي توان مقابله و رويارويي را با سپاه اسلام را نداشت، به خيال خام خود از راه‌هاي ديگري وارد عمل شد و قصد داشت با بمباران‌هاي هوايي مردم را به وحشت بياندازد تا صحنه را خالي كنند وميدان را براي تاخت و تاز جيره خواران داخليش باز گذارند ...اصولاً جنگ دو بعد دارد يا الهي است يا حيواني. وقتي جنگ با اهداف الهي دنبال شود بايد مردانه جنگيد، ولي به روش صدام عمل كردن و مراكز اجتماع مردم را هدف قرار دادن، آن‌هم در روز قدس، چيزي جز حيواني جنگيدن نيست و عراقي كه خود را ضد آمريكا و صهيونيسم مي دانست، مي بينيم در جهت اهداف اسرائيل راهپيمايي روز قدس را به خاك و خون مي كشد. با اين وجود نمي توان او را دوست دانايي براي اسرائيل، دانست زيرا در اين صورت، باید مراكز نظامي را هدف قرار مي داد، ولي مي بينيم كه ازاين كار عاجز مانده و مردم بي دفاع و مستضعف را هدف قرار مي دهد ...»(4)

عراق سعي كرد، به مردم و جمهوري اسلامي فشار آورد، تا وضعيت را به سود خود تغيير دهد، اما آنچه حاصل شد دقيقاً عكس هدف آنها بود.
با نزديك شدن روز قدس، عراق اعلام كرده بود، راهپيمايي روز قدس را بمباران خواهد کرد و هر کسی که شركت نمايد،كشته خواهد شد. احمد بي كينه، از رزمندگان استان، دراين باره مي گويد:
«.... قبل از فرار رسيدن روز قدس، عراق اعلام كرد كه هر كسي درراهپيمايي روز قدس شركت نمايد، بمباران خواهد شد، عراق دو روز قبل چند پرواز شناسايي بر فراز همدان انجام داده بود.»(5)

با تهديد عراق به بمباران راهپيمايي روز قدس، ارگانهاي انقلابي و شخصيت‌هاي محلي و كشوري مردم را به شركت در راهپيمايي فرا خواندند، در واقع جنگ رواني آغاز شده و اين مردم بودند كه با حضور خود جواب تهديد عراقي‌ها را می‌دادند، از جمله فراخوان‌ها مذكور مي توان به مورد ذيل اشاره كرد : سيد كاظم اكرمي نماينده بخش بهار كبودر آهنگ استان همدان در مجلس شوراي ملي در سخنراني خود در مجلس مردم را دعوت به راهپيمايي كرد:

«... هر ايراني متعهد ي كه مي داند قدس (روز) اساس حركت تمامي مردم مسلمان جهان برعليه كفر و اشغالگران صهيونيستي است بايد در مراسم راه پيمايي عظيم روز قدس شركت كند.»(6)
درچنين اوضاع و شرايطي راهپيمايي روز قدس برگزار گرديد، و در زمان راهپيمايي، همدان درسه نوبت مورد حمله هوايي قرار گرفت و خسارات زيادي به بار آمد،

روزنامه جمهوري اسلامي دراين باره چنين گزارش داد:

«... صبح جمعه خونين قدس در همدان درخيابان‌ها گروه روستائيان را مشاهده مي كرديم كه سوار به كاميون‌ها و تراكتورها و با شعارهاي كوبنده «مرگ براسرائيل» «مرگ بر آمريكا» به منظور شركت در راهپيمايي روز قدس وارد شهر مي شدند، دقايقي بعد از آغاز راهپيمايي و در حالي كه مردم روزه دار و انقلابي درنيمه راه مسير خود به حوالي ميدان بوعلي رسيده بودند (ساعت 35/9)، ناگهان دو انفجار مهيب و پي در پي شهر را لرزاند و در پي آن گرد و غبار عظيمي از دونقطه شهر به هوا برخواست . مردم كه براي چند لحظه مبهوت بودند به سختي مي توانستند آنچه را كه ديده باوركنند، برافروخته و باشتاب با هر وسيله ممكن و اكثراً دوان دوان براي حضور در محل‌هاي انفجار و كمك به مجروحان و آسيب ديدگان به حركت در آمدند : و اين در حالي بود كه آمبولانس‌ها نيز آژير كشان خود را به محل حادثه مي رسانند ...»(7)

خبرنگار روزنامه جمهوري با مصاحبه بايكي ازشاهدان حادثه،آن را چنين به تصوير مي‌كشد:
«... بيست دقيقه طول كشيد تا توانستيم پياده و سواره خود را به محل برسانيم، شيشه‌هاي خرده شده و در و پنجره‌هاي از جاكنده شده و درب مغازه‌هايي كه انگار به‌وسيله اهرم‌هاي قوي از چارچوب جداشده اند از شعاع نزدیک به 700 – 800 متري به محل انفجار جلب نظر مي كرد. اولين نقطه‌اي كه خود را رسانديم، ششصد دستگاه بود. حجم جمعيت بيش از حد انتظار بود و مردم يا حسين گويان با هر وسيله اي دردسترس خود سرگرم به كنارزدن آوارها بودند. بمب درست در سه راهي ابتدايي ششصد دستگاه به خانه‌هاي سازماني دانشگاه بوعلي كه آجري بود اصابت كرده و كاملاً آنها را ويران کرده بود ... راكت در محل برخورد با زمين گودال بزرگي به قطر 7 متر و عمق 2 متر ايجاد كرده بود و خروارها خاك و سيمان و آجر و تيرآهن در هم پيچيده بود و تا فاصله چند صد متري تيرهاي سيمان برق شكسته و همه كابل‌ها پاره شده بودند. شاخ و برگ درختان شكسته شده در هم ريخته شده بود. دو چند دستگاه اتومبيل براثر تركش بمب خسارت ديده بودند. مردم، نقاط فروريخته را كه احتمال مي دادند كسي يا كساني زير آوار مانده باشند به يكديگر نشان مي دادند و گروهي نيزبدن‌های تكه‌تكه شده را جمع‌آوري مي‌كردند و در کیسه می‌ریختند. در چند مورد که ما از مشاهدات عکس می‌گرفتیم، اعتراض کردند كه: «برادر! عكس مي خواهد چه كار؟ كمك كنيد! ... به محل بمباران دوم شتافتيم كه معروف به محله سبد بافان است و راكت‌ها درست در وسط خانه‌هاي گِلي فرود آمده و در منطقه اي به شعاع 200 متر، تل‌هايي از خاك و ديوارهاي درهم ريخته مشاهده مي شد. زيلوها و مختصر اثاثيه منازل در قسمت‌هاي تخريب شده خود نمايي مي كرد و در فاصله دورتري دو اتومبيل زير آوار مانده و له شده بودند تلاش مردم با دست خالي براي بيرون آوردن اجساد اززير آوار مداوم بود وآه و ناله ماتم زادگان سنگدل‌ترين افراد را متأثر مي كرد.»(8)

سيد علي مساواتي ازنيروهاي بسيجي استان، دراين باره مي‌گويد:
«... روز قدس درخيابان بوعلي در حال راهپيمايي بوديم كه يك مرتبه صداي مهيبي به گوش رسيد، متوجه شديم كه راسته ي سبد بافان و امامزاده عبداله و خانه‌هاي اطرافش بمباران شده، ما به سرعت به آن طرف دويديم و رفتيم كه كمك كنيم. ديديم آنقدر جمعيت زياد است كه احتياج به كمك ما نيست ...»(9)

خبرگزاري جمهوري اسلامي در مورد تعداد شهداء و مجروحين محله سبد بافان در گزارشی 5 شهید و 141 مجروح اعلام كرد؛
علی رغم این حوادث، گروه کثیری از مردم بویژه روستائیان به راهپیمایی خود ادامه دادند و در محل استادیوم آزادی تجمع کردند دوباره در ساعت 30/11 جنگنده‌های عراقی ضلع شمالی استادیوم و میدان باباطاهر ( قلعه سبزی) را بمباران کردند.
يكي از مجروحين بستري در بيمارستان اكباتان در تشريح اين بمباران گفت: «براي گرفتن وضو به سوي شيرهاي آب در ضلع شمالي استاديوم درحركت بودم كه ناگهان به دنبال شنيدن صداي انفجار بسيار مهيب شعله عظيمي از آتش به سوي من هجوم آورد، خود را به زمين انداختم و سپس بعد از لحظاتي، در حالي كه بازويم ترکش خورده بود و پشت بدنم سوخته بود سعي کردم به ديگر مجروحان كمك كنم. بدن‌هاي تكه تكه شده خواهران تا چندين متر محل حادثه را پوشانده بود ...»(11)

براثر اصابت بمب گودال عظيمي در استاديوم ايجاد شده بود و ساختمان‌هاي اطراف استاديوم كه داراي اسكلت فلزي بودند، متلاشي شده بودند، با اين قدرت انفجار مي توان حدس زد كه برسرزنان و كودكان معصوم چه بلايي آمده بود در ميان نمازگزاران عده زيادي كودك بود كه همگي يا شهيد و يا مجروح شدند. به گفته يكي از شاهدان بيش از 50 تن نماز گزار دراين فاجعه با وضع دلخراش به شهادت رسيدند. پس از جمع‌آوري اجساد متلاشي شدۀ نمازگزاران و روزه داران شهيد، فقط جانمازهاي به جا مانده و تكه پاره‌هاي لباس‌هاي مردم كه درسراسر استاديوم پراكنده بود‌، جلب نظر مي‌كرد.(12)

همچنان که گفته شد، بسياري از شهداي روز قدس همدان در استاديوم آزادي، خانم‌ها بودند.
مادر زهرا قهرماني، دوشيزه 17 ساله اي كه از روستاي دينگله كهريز در این راهپيمايي بر اثر بمباران به شهادت رسيد‌، دراين باره مي گويد:
«زهرا قرار بود چند ماه ديگر نو عروس خاله اش شود. آن روز به همراه من چادر سفيد و كفش‌هاي نرم و راحت پوشيد و همراه خيل جمعيت، از ميدان امام (ره) تا استاديوم قدس را پاي پياده و با سر دادن شعارهايي عليه آمريكا و اسرائيل،طی نمود و وقتي كه به نمازگزاران پيوستيم، وضويي تازه ساخت و در صفوف نمازگزاران قرار گرفت. ناگهان صداي مهيب انفجار همه جا را فرا گرفت. همه منتظرين نماز جمعه باشنيدن صداي انفجار سرها را به طرف زمين فرود مي آوردند، لحظه‌اي که پس از انفجار سرمان را برداشتيم، چيزي جز چادر‌هاي پراكنده، مهرها و تسبيح‌هاي خونين، جسم‌هاي بي جان و پيكرهاي تكه‌تكه شده و فرياد و دود و آتش نديدم. زهرا از ناحيه كتف راست تركش خورده بود. او را در آغوش كشيدم و گرمي خون او را دردست چپم احساس كردم. چند لحظه بعد، زهرا به ديدار معبود شتافت ...»(13)
پري شكري در بمباران روز قدس مجروح شد و خواهرش فاطمه نيز به شهادت رسيد، او درباره بمباران اين روز مي‌گويد:
«... از ميدان امام (ره) تا استاديوم قدس مرتب شعار داديم، بعد تجديد وضو كرديم و آماده نماز شديم كه صداي وحشتناك بمباران هوايي و اصابت راكت‌ها، فضاي نمازجمعه را غرق در آتش و خون كرد و همه چيز به هم ريخت كه قابل توصيف نيست.
فاطمه به شدت گريه مي كرد چراکه از طرف كتف راست به‌شدت مجروح شده بود و خودم نيز در پاي راستم احساس درد مي كردم. وقتي به ناحيه زخمي شده دست زدم احساس كردم كه انگشتان دستم ازآن سو به هم رسيد. اين نشان مي داد كه پايم به شدت مجروح شده بود. با اين حال به فكر فاطمه بودم (9 ساله) كه در خون خود غرق شده بود، او را به بيمارستان منتقل كرديم ولي به علت اصابت تركش در همان روز به شهادت رسيد ...»(14)

همزمان با بمباران استاديوم آزادي، محله قلعه سبزي نیز در ضلع جنوبي ميدان باباطاهر نيز هدف اصابت بمب قرار گرفت، اين محله نيز همچون محله سبد بافان از خانه‌هاي خشتي و يك طبقه كه در برخي ازآن‌ها بيش از چهار خانوار زندگي مي كردند، تشكيل شده بود.
يكي از شاهدان عيني حادثه نقل مي كند: «چهار كودك خردسال كنار ديواري در نزديكي محل انفجار مشغول بازي كردن بودند كه با شنيدن صداي انفجار و فروريختن شيشه‌هاي منازل اطراف وحشت زده دست درگردن يكديگر روي زمين نشستند و در همين حال ديوار مجاور روي آنها فروريخت.»(15)
براي درک عمق فاجعه و غير انساني بودن حمله هوايي عراق، گزارش خبرنگار جمهوري اسلامي مركز همدان که در همان زمان تهيه كرده جالب توجه است:

«... مجروحي مي گفت اعضاي يك خانواده 12 نفري به دنبال وقوع انفجار و براي در امان نگه داشتن خود به داخل جوي آب پناه بردند و اين محل نيز تخريب شد و از اين تعداد 11نفر شهيد شدند. ما متاسفانه با آخرين بازمانده اين خانواده كه سرپرست آنان است، به دليل تأثر شديد او و از دست دادن حواسش، موفق به مصاحبه نشديم و تنها يك نفر كه در كنار آنها پناه گرفته و جان سالم به در برده، اطلاعات مختصري به ما داد. وي در مورد چگونگي مصدوم شدن خودش نيز گفت: «داخل خانه داشتم كارهاي سيم كشي انجام می‌دادم كه صداي مهيب شنيدم و ناگهان به بيرون از اتاق پرتاب شدم و براثر اصابت به ميله‌هاي كنار باغچه، به شدت مجروح شدم.»

ازيك شاهد عيني كه مغازه كوچكي روبه روي محل انفجار در ششصد دستگاه دارد، چگونگي ماجرا را سؤال كرديم؛ وي پاسخ داد: «تازه از بازار برگشته بودم ومغازه‌ام را باز كرده بودم. در محل انفجار كه روبه روي مغازه من بود، چند كارگر مشغول کار بودند، ناگهان صداي وحشتناكي شنيدم وتمام اثاثيه مغازه روي سرم ريخت وشيشه‌ها خرد شدند. به آن طرف خيابان نگاه كردم، اثري از كارگر‌ها نبود. بلافاصله بيرون آمدم و براي كمك به محل حادثه رفتم که دیدم تكه‌ها ي بدن چند انسان – دست پا و مغز – درچند نقطه پراكنده شده بود و ديگر هیچ.» يكي از مأموران شهرباني كه در امداد به مجروحان منطقه سبد بافان شركت داشت گفت: «روز اول حادثه زني را زير آوار بيرون آورديم كه دست‌ها و پاهايش تا زير سينه متلاشي شده بود و همچنين كودك خردسالي را كه زنده بود.»
دربيمارستان دختري كه تمام خانواده اش را از دست داده بود، رواني شده و به هر كسي و چيزي كه در نزديكش قرار داشت حمله مي كرد. پسربچه 15 ساله اي كه هنگام انفجار بمب در استاديوم و به محل حادثه نزديك بود، اختلال حواس پيداكند.»(16)
درمورد آمار شهدا و مجروحين اطلاعات متفاوتي اعلام شد، اما تمامي آمارحكايت از جراحت و به شهادت رسيدن تعداد زيادي از مردم داشت. خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران این آمار را در تاريخ 27/4/1361 چنين اعلام كرد:
«... شمار شهداي بمباران همدان به 90 تن رسيده و مجموع مجروحين اين عمل ددمنشانه 580 الي 595 نفر است كه 109 نفر از آنان فعلاً در بيمارستان‌هاي همدان بستري هستند و 25 تن نيز كه داراي جراحات شديدتري بودند جهت مداوا به تهران اعزام شده اند ... »(17)
منابع ديگر از جمله روزنامه‌هاي صبح آزادگان و كيهان و... تقريباً همين آمار را تأييد مي كنند، اين آمار غير از افرادي است كه به صورت سرپايي مداوا و ترخيص شدند. اما طبق اسناد و مدارك آرشيو اداره كل حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس استان همدان، دربمباران روز قدس در همدان 105 نفر شهيد و 600 نفر نيز زخمي شدند كه آمار 80 شهيد و 500 زخمي مربوط به ورزشگاه آزادي (18)(قدس)است.(19)
با بمباران نقاط مختلف شهر همدان مردم از اقشار مختلف با تمام وجود به كمك مجروحين و آسيب ديدگان شتافتند و سعي كردند به هر وسیله‌ای به آنان كمك كنند. احمد بي‌كينه دراين باره مي‌گويد‌:
« ... بعد از بمباران استاديوم آزادي، اولين كار ما اين بود كه مردم را به بيرون هدايت كنیم و مجروحين را به سرعت به بيمارستان انتقال دهیم، زنان دراستاديوم حضور بيشتري داشتند به همين دليل چادر آنها را دوتا دو تا رو هم مي گذاشتيم و مجروحين و شهدا را روي آن
مي گذاشتيم و چهار نفري گوشه‌هاي آن را مي گرفتيم و منتقل مي كرديم ...»(20)

سعيد بادامي نيز در خصوص كمك نيروهاي سپاه به مردم دربمباران مي‌گويد:
«... با تعدادی از نیروهاي تعاون سپاه همدان مجروحین و شهدا را جمع‌آوري و به بيمارستان و سردخانه انتقال مي داديم ...» (21)

پس از انتقال مجروحين به بيمارستان‌هاي همدان، پرسنل پزشكی اين مراكز با تمام توان در تلاش بودند كه هرچه سریعتر و بهتر بتوانند، مجروحين را بستري و درمان نمايند . دكتر تهراني، مدير عامل سازمان منطقه اي بهداري استان همدان در گفتگو باروزنامه اطلاعات به تشريح اقدامات و مشكلات بيمارستان در امداد رساني به مجروحين و آسيب ديدگان پرداخت:
«ماپيش بيني مي كرديم حمله هوايي انجام بگيرد ولي نه با اين ابعاد وسيع، با توجه به وضعيت بيمارستانهاي همدان كه 450 تخت بيشتر ندارد و ازاين تعداد هم قسمتي مخصوص بيمارهاي عفوني و بخش‌هاي مخصوص زنان و زايمان است. بخش‌هاي عمومي ما به بيمارستان‌هاي اكباتان، امام خميني (ره)، بوعلي ومباشر كاشاني كه قبلاً بخش جراحي آن داير نشده، محدود مي شود. از این‌رو مجروحان بسيار زياد و محدوديت تخت‌ها مشكل بزرگي براي ما است، كمبودهاي ديگر ما پزشك و جراح مخصوص ارتوپدي است كه در همدان نداريم . ولي بيمارستان‌هاي ما از لحاظ تجهيزات كمبودي ندارند.
دربرابر اين فاجعه غير مترقبه كه براي اولين بار درهمدان اتفاق افتاد، خوشبختانه پزشكان وپرسنل بيمارستان‌ها خيلي سريع خود را به بيمارستان‌ها رساندند و در شيفت‌هاي شبانه و عصر ديگرنقايص موجود را پوشانيدند...
كمك‌هاي مردمي بسيار جالب بود و از نظر كمپوت، كنسرو، پتو، بالش،يخ و ديگر مايحتاج ظرف چند دقيقه تأمين شديم ...»(22)
ازسوي ديگر مديران كل استان نيز با تشكيل جلسه برارائه خدمات بهداشتي و رفاهي به مجروحين و خانواده‌هاي آنان تأكيد كردند و مجروحين نيز از سوي مقامات كشوري ومحلي نيز عيادت شدند .آيت اله نوري همداني نيز در نماز جمعه بر توجه و كمك مردم به آسيب ديدگان تأكيد كرد و آن را از موضوعات اساسي دانست .
براي سرو سامان دادن به اوضاع آسيب ديدگان ووضعيت مسكن آنان، بنیاد شهيد همدان آنها را تحت پوشش گرفت و بنياد امور جنگزدگان استان و اداره كل مسكن و شهرسازي در صدد تأمين مسكن و اسكان خانواده‌هايي برآمدند كه بي سر پناه شده بودند.(23)

استاندار همدان براي انعكاس فاجعه حمله هوايي عراق و اين رفتار وحشتناك آنان به دنيا از خبرنگار داخلي و خارجي خواست كه از آثار بمباران و مجروحين اين حادثه دربيمارستان‌هاي همدان بازديد كنند:
«... عصر ديروز گروهي از خبرنگاران داخلي و خارجي بدعوت برادر محمد صالح استاندار همدان با هماهنگي ستاد تبليغات جنگ به منظور بازديد از جنايات ددمنشانه رژيم بعثي صهيونيستي عراق كه روز گذشت بابمباران چهار منطقه از شهر همدان و ويران نمودند دهها خانه مسكوني،97 تن از هموطنان باايمان و روزه دارمان راشهيد و595 تن ديگر از آنان را مصدوم ومجروح نمودند، وارد همدان شدند ....»(24)
در كنار بازديد خبرنگاران داخلي و خارجي از مجروحين  دربيمارستان‌هاي همدان با هماهنگي‌هاي صورت گرفته، خلبانان اسير عراقي نيز جزء بازديد كنندگان بودند تا با آثار پروازهاي مرگبار خود و همكاران بعثي آشنا شوند.
«... پيش از ظهر ديروز (26/4/61) گروهي از خلبانان ارتش ومتجاوز عراق كه در طول جنگ تحميلي به اسارت قواي اسلام در آمده اند از مصدومين و مجروحين و آثار ويرانه‌هاي بجا مانده از بمباران وحشيانه جمعه گذشته شهر همدان كه توسط خلبانان فريب خورده صداي انجام گرفت، بازديد كردند. دراين بازديد يك زن جوان درحاليكه به شدت زخمي شده بود با حالتي متأثر از خلبان عراقي پرسيد: «چرا با فرزندان ما اينچنين رفتار مي كنيد و گناه ما چيست كه در راهپيمايي روز قدس برروي ما بمب مي ريزند؟»(25)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-علي رضا لطف الله زادگان، عبور از مرز،ج 20، تهران،مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ 1381،ص274.
2- مصاحبه با علي اصغر صميمي،20/7/1389، مريانج .
3- خبر گزاري جمهوري اسلامي ايران مركز همدان، بولتن ش 67، 4 مرداد 1361، ص3.
4- روزنامه كيهان، ش11639، 9 مرداد 1361، ص8.
5- اداره كل حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس استان همدان، آرشيو، پرونده شماره 15/1، كد1، خاطرات احمد بي كينه، ص 2 .
6- خبر گزاري جمهوري اسلامي مركز همدان، بولتن ش58، 19 تير 1361،ص10.
8- همان، ص11.
9- اداره كل حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس استان همدان، آرشيو، پرونده عمليات ثارالله، خاطرات سيد علي مساواتي، ص5.
10- خبر گزاري جمهوري اسلامي مركز همدان، بولتن ش63،27 تير 1361،ص1.
11- روزنامه كيهان، ش11635،5 مرداد 1361، ص11.
12- روزنامه جمهور اسلامي، ش 911،3 مرداد 1361، ص11.
13- اداره كل حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس استان همدان، آرشيو، پرونده ياد بود شهيده‌هاي روز قدس 1361، ص1.
14- همان، ص24.
15- روزنامه كيهان، ش11635،5 مرداد 1361، ص7.
16- روزنامه جمهوري اسلامي، ش 912، 3 مرداد 1361،ص11.
17- خبر گزاري جمهوري اسلامي مركز همدان، بولتن ش 63، 27 تير 1361،ص5.
18- بعد از بمباران روز قدس توسط صداميان، نام ورزشگاه آزادي به قدس تغير يافت .
19- اداره كل حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس استان همدان، آرشيو، اسناد بمباران روز قدس .
20-همان، پرونده شماره 15/1، كد 1، خاطرات احمد بي كينه،ص3.
21- مصاحبه با سعيد بادامي، 23/6/89، همدان .
22- روزنامه كيهان، ش11635،5 مرداد 1361، ص7.
23- ر.ك : روزنامه كيهان، ش11635، 5 مرداد 1361، روزنامه جمهوري اسلامي، ش911، 3 مرداد 1361.
24- روزنامه صبح آزادگان، ش712، 28 تير 1361، ص8.
25- روزنامه كيهان، ش11365، 5 مرداد 1361،ص7.

پژوهشگرتاریخ شفاهی:ابوالفتح مومن



http://www.ohwm.ir/show.php?id=666
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.