شماره 30    |    8 تير 1390



فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 31

شمارۀ سی و یکم (زمستان 89) فصلنامه مطالعات تاریخی در روزهای پایانی بهار سال 1390 منتشر شد. در این شماره 7 مقاله همراه با چند کاریکاتور از ایرج زارع گرد هم آمده است.

مقالۀ نخست با عنوان "25 منزل تا انقلاب اسلامي" به قلم هدايت‌الله بهبودي در واقع مقدمه‏های مجموعه بیست و پنج جلدی انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك است که در طول یازده سال (1387-1376)  توسط هدایت الله یهیودی تدوین شده و موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی آن را منتشر کرده است. بهبودی در آغاز مقاله چنین نوشته است: "يازده سال كاري (1387-1376) طول كشيد تا كتاب‌هاي انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك از جلد يك، به بيست‌وپنجم برسد. در اين دهه، سروكار من با هزاران سندي بود كه، مركز بررسي اسناد تاريخي در اختيارم گذاشت، تا يك دوره حوادث و رخدادهاي دو سال 1356 و 1357 از زبان سندهايي كه قرار بود به آگاهي از رويدادهاي ايران بينجامد و دست دست‌اندركاران وقت را براي سكون اتفاقات جاري در دل خيابانها باز باز كند، روايت شود. در آن سالهاي ملتهب، چه كسي مي‌توانست گمان بَرَد كه گزارشها، بولتن‌ها و تلگرام‌هايي كه از اتفاقات مملكت تهيه مي‌شود، بيست سال بعد كنار هم بنشينند و يك دوره تاريخ انقلاب اسلامي را، در دو سال منتهي به پيروزي آن، واگويه كنند؟" هر بخش مقاله با عنوان "منزل" مشخص شده و از یک منزل تا منزل بعد با تعدادی عکس از روزهای انقلاب اسلامی آراسته شده است. این مقالۀ 140 صفحه‏ای تقریباً نیمی از صفحات این شماره را دربرگرفته است.

مقاله بعدی با عنوان "آيت‌الله بروجردي در تهران" به قلم يحيي آريا بخش و مسلم تهوري است که در آن به گرفتاري سه‌ماهۀ ایشان در اواخر سال 1306ش پرداخته شده است. در آن هنگام ایشان پس از بازگشت از سفر حج و زيارت عتبات عاليات در قصرشيرين به دستور رضا پهلوي، به اتهام آنكه حامل پيامي از برخي علماي ايراني در نجف بوده و قصد داشته اند مردم را بر ضد حكومت بشورانند، دستگير و به تهران منتقل می شوند. اما با پشتيباني علما و روحانيون را از ايشان ديد، به ناچار حکومت دستگيري و انتقال آيت‌الله بروجردي به تهران را به يك سوءتفاهم تعبير نمود و ایشان را آزاد می نماید. نویسندگان مقاله با اتکا به اسناد نویافته به بررسی حادثه ای پرداخته اند که تا کنون از دید بسیاری مغفول مانده بود. برخی از این اسناد همراه تصاویرشان در مقاله آورده شده‏اند.

مقاله سوم با عنوان "چه کسی از ایرانیان یاد می کند...؟" نقد کتاب قحطی بزرگ و نسل کشی در ایران، 1919-1917 نوشتۀ دکتر محمد قلی مجد به قلم پت والش است که نام منبع و مترجم آن از قلم افتاده است. والش در این مقاله ضمن نقل بخشهایی از کتاب، از ایرانیان به عنوان قربانیان فراموش شدگان جنگ جهانی یاد می‏کند.

در ادامه فصلنامه "يادداشتهاي حسين ميرممتاز 1/11/1315/تا 18/12/1315" در شیراز را می‏خوانیم که بیانگر وجوهی از اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران رضاخان است. همراه مقاله تصویری از میرممتاز و یادداشتهایش و نیز تصاویری از شیراز آن دوران آورده شده است.

اصغر حيدري، كارشناس ارشد ايران‌شناسي در مقاله بعدی با عنوان "هولوكاست جيلولوق در ايران و نقش انگلستان در آن، يا تلاش انگلستان براي تشكيل جمهوري ارمنستان در خاك ايران" به بررسی یکی از رویدادهای تلخ جنگ جهانی اول در شمال غرب ایران می پردازد که نقش انگلیسی ها در آن برجسته بوده است.

در پایان فصلنامه برخلاف سنت همیشگی آن به جای اسناد بدون شرح تعدادی از کاریکاتورهای ایرج زارع از جزوه ای موسوم به شاهنامه آورده شده که حال و هوای روزهای آغازین انقلاب اسلامی را به یاد خواننده می آورد.

محمد کریمی



http://www.ohwm.ir/show.php?id=628
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.