شماره 177    |    9 مهر 1393



دفاع مقدس و خاطره نویسی پیرامون آن در گفت و گو با سردار گلعلی‌بابایی

خاطرات دفاع مقدس می‌تواند برای ساختن زندگی ما الگو باشد / جنگ هشت ساله یك جنگ مردمی بود

گلعلی بابایی درباره خاطره نویسی پیرامون جنگ گفت: خاطرات روزهای دفاع مقدس برای اصلاح جامعه و مبارزه برای حل معضلات اجتماعی و برای نشان دادن سبك زندگی و نشان دادن شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه لازم است و می‌تواند برای ساختن زندگی ما الگو باشد.

31 شهریور تا 5 مهرماه هر سال به عنوان هفته دفاع مقدس نام گذاری شده است. هفته‌ای كه با حمله ارتش بعث عراق به ایران در سال 1359 آغاز می‌شود و با مناسبت شكست حصر آبادان در سال 1360 به پایان می‌رسد. تاریخ هشت ساله جنگ تحمیلی ایران و عراق سرشار از تحلیل‌ها، تبیین‌ها، خاطرات و درد دل‌هایی است كه می‌توان از زبان كسانی كه در آن دوران زیسته‌اند، شنید. اما تاریخ جنگ و چگونگی وقوع اتفاقات را اهل فن و كسانی كه سال‌ها در جبهه‌ها جنگیده‌اند بهتر می‌توانند مشخص كنند. سردار گلعلی بابایی اكنون رئیس سازمان هنر و ادبیات دفاع مقدس است. «غ‍رب‍ت ه‍ور»، «از الوند تا قراویز»، «ح‍ك‍ای‍ت مردان مرد»، «نبردهای جنوب اهواز (كارنامه تاریخی، جغرافیایی، نظامی منطقه عملیاتی جنوب و جنوب غربی اهواز)»، «حكایت مردان مهر (بر اساس زندگینامه سرداران شهید غلامعلی پیچك و مهدی خندان)» و «نقطه رهایی» ازجمله آثار منتشر شده او هستند. او یكی از رزمندگان جنگ تحمیلی است و در گفت‌وگو با پایگاه خبری حوزه هنری ضمن تبیین زمینه‌های وقوع جنگ، از شرایط كشور، شكل‌گیری نهادهای مردمی و خاطره نویسی درباه آن نیز می‌گوید.

* شما كتاب‌های مختلفی، چه در حوزه خاطرات و چه درباره كارنامه تاریخی عملیات‌ها و حماسه‌های رزمندگان ایران، پیرامون جنگ تحمیلی ایران و عراق به رشته تحریر درآورده‌اید. به عنوان سوال اول اجازه دهید بحث را از زمینه‌های وقوع جنگ تحمیلی آغاز كنیم. چه اتفاقاتی عراق را به این سمت برد كه به ایران حمله كند؟
جنگ تحمیلی صدام علیه ایران یك پروسه طولانی دارد كه ابتدای آن به پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 بازمی‌گردد. پس از وقوع انقلاب، استكبار جهانی درصدد بود كه از نشر انقلاب جلوگیری شود و با اقداماتی دوباره شاه یا تفكری كه بر رژیم سابق حاكم بود را به ایران بازگرداند. بر این اساس در همان روزهای اول انقلاب درگیری‌هایی را در استان‌های مرزی مانند كردستان، سیستان و بلوچستان، جنبش خلق عرب در جنوب و تركمن‌ها شروع كردند و اغتشاشات و درگیری‌هایی به وجود آوردند كه حتی برخی از آنها منجر به سقوط شهرهایی مانند سنندج، مهاباد، گنبد و... شد. این اقدامات برای ایجاد سد در مقابل انقلاب انجام شد اما پس از اینكه از موضوع ناامید شدند، اقدامات دیگری انجام دادند. اولین حركت، حمله آمریكا به طبس به بهانه آزادی گروگان‌های خود و تسخیر برخی مناطق حساس كشور مانند جماران، مجلس و نخست‌وزیری اتفاق افتاد. وقتی این مساله هم به ثمر ننشست، كودتای شبكه نقاب كه در ایران به كودتای نوژه معروف است را با فریب یك‌سری از نظامیان و همكاری برخی از سیاستمداران گریخته به غرب مانند بختیار، اویسی و ... برنامه‌ریزی كرد كه كودتای بسیار پیچیده‌ای به نظر می‌رسید اما باز هم با تدبیر حضرت امام(ره) خنثی شد. بعد از اینكه استكبار همه این راه‌ها را رفت از صدام به عنوان كسی كه می‌تواند كارهایی دور از اخلاق انجام دهد استفاده كرد. او با روحیه گردن‌كشی كه داشت می‌خواست ژاندارمی منطقه را بعد از شاه به عهده بگیرد و زمینه‌های آن را نیز داشت. صدام با كمك‌هایی از سراسر جهان، در 31 شهریور 1359 به پنج استان مرزی ما حمله كرد و برخی از شهرهای ما مثل قصرشیرین، نفت‌شهر، مهران و ... را در همان روزها اشغال كرد و بعد از سی و چند روز خرمشهر را هم گرفت.
* با آنكه بی‌نظمی‌هایی در كشور وجود داشت اما قدرت نظامی ما در حدی بود كه شهرهای كشور در مدت زمان كوتاهی به تصرف دشمن درنمی‌آمد. دلیل تصرف شهر‌های ما چه بود؟
شاید دلیل این امر ضعف ارتش در نتیجه تلاش برای همان كودتا بود. یكی از اهداف كودتای شبكه نقاب این بود كه مراكز مورد نظر خود را بگیرند و سقوط جمهوری اسلامی را اعلام كنند. اما دسترسی به این هدف برای آنها خیلی سخت بود. هدف دیگری كه از این كودتا داشتند این بود كه ارتش ایران را از درون مضمحل كنند. ارتشی كه تازه از بازخواست‌های اقداماتی كه قبل از انقلاب انجام می‌داده خارج شده بود و امام(ره) در حال عزت دادن به آنها بود، دوباره به پیكره آن ضربه‌ای كاری وارد آمد. عناصری را در این كودتا دخیل كردند كه از مومنین ارتش بودند. هر چند همین افراد بعدا گفتند كه فریب خوردند و به آنها گفته شده بود كه می‌خواهیم انقلاب را نجات دهیم. متاسفانه راس شبكه كودتا افراد بسیاری را در ارتش به سمت خود كشید. زمانی كه ماجرا فاش شد، مشخص بود كه بخش زیادی از نیروهای درون ارتش از فرماندهی تا پایین‌ترین نیروها در این كودتا نقش داشته‌اند و سرنوشت‌های متفاوتی برای آنها به وقوع پیوست.
* یعنی ما بخش عظیمی از نیروی دفاعی كشور را در جریان این كودتا از دست دادیم؟
بله! به همین خاطر آن توانی كه باید داشته باشیم را نداشتیم. ضمن اینكه بنی‌صدر فرمانده ارتش و نیروهای مسلح بود و امام خمینی (ره) جانشینی فرماندهی كل قوا را به او تفویض كرده بود. بنی صدر در طول این مدت به اخطارهایی كه از طرف مردم دلسوز مرزنشین به او می‌شد، كاملا بی‌توجه بود. فرماندهانی مثل شهید صیادشیرازی نقل می‌كنند كه به او گفتیم تانك‌های بعثی به قصرشیرین وارد شده‌اند و او در جواب گفته بود اینها ماكت تانك است و عراق هیچ‌گاه به ما حمله نخواهد كرد. به همین خاطر هم ما در زمان حمله عراق غافلگیر شدیم و ارتش صدام با 12 لشگر به ما هجوم آورد. كشوری كه حداقل آمادگی برای دفاع را ندارد، مسلم است كه ضربات اولیه به شدت بر پیكره آن وارد می‌آید. البته باید اشاره كنم كه ارتش بعث این‌گونه محاسبه كرده بود كه سه روز اول خوزستان را فتح می‌كند و پس از آن به تهران می‌رسد. ولی با بسیج مردمی و جمله زیبای حضرت امام(ره) كه «دیوانه‌ای آمده و سنگی انداخته» مردم در صحنه حاضر شدند. از همان روز اول یا دوم مهر گروه‌های مردمی در شهرهای مرزی مثل خرمشهر، آبادان، سرپل ذهاب، دشت آزادگان و ... تشكیل شدند و در وهله اول جلوی پیشروی صدام گرفته شد. در مراحل بعدی با تغییراتی كه در مدیریت جنگ به وجود آمد و بنی صدر از صحنه سیاسی كشور حذف شد، توانستیم قدم‌های مهم‌تری نیز برداریم و ارتش بعث را از سرزمین‌هایمان خارج كنیم.
* ما در كنار بسیج مردمی، با تشكیل سپاه پاسداران روبه‌رو هستیم. فكر می‌كنید  نقش سپاه در این ماجرا چه بود؟
سپاه از ابتدا در آشوب‌های مرزی كشور درگیر بود و همیشه گفته می‌شد كه پاسدار شدن مساوی با شش ماه زنده بودن است. به همین خاطر سپاه نیروی منسجمی را نداشت كه بخواهد در مقابل دشمن بایستد. ولی بسیج به عنوان بازوی اجرایی سپاه به تدریج رشد فزاینده‌ای كرد. یعنی مردم به سمت جبهه آمدند و خود را به مناطق نظامی رساندند. آن زمان البته هر كسی ممكن بود گروه خود را درست كند. مثلا مرحوم آقای خلخالی گروهی را با خود به مناطق می‌برد، گروهی را آقای هادی غفاری تشكیل می‌داد، گروهی را سید مجتبی هاشمی به نام فداییان اسلام سازماندهی می‌كرد و شهید چمران گروه جنگ‌های نامنظم را شكل داده بود. یعنی این گونه نبود كه همه یك قالب داشته باشند. اسم همه این گروه‌ها مردمی بود ولی قالب‌های مختلفی داشتند. مثلا در غرب كشور گروه شهید اندرزگو تشكیل شده بود. همه اینها بعدها با سازمان یافتن بهتر سپاه در قالب یك بسیج مردمی قرار گرفت و تقریبا از سال دوم جنگ یعنی از عملیات ثامن‌الائمه به بعد می‌بینیم كه یگان‌های رزمی همچون گردان كربلا و گردان امام حسین(ع) در سپاه تشكیل می‌شوند. البته این گردان‌ها بعدا به تیپ و پس از آن به لشكر تبدیل شدند و به قول آقای محسن رضایی «بهمنی بود كه از یك گلوله كوچك شروع و با حركت خود به كوهی از برف تبدیل شد.» یگان‌های رزمی سپاه به این شكل منسجم شدند و قدرت گرفتند.
* در طول جنگ تحمیلی با حوادث گوناگونی روبه‌رو بودیم. در سال دوم جنگ با شكست حصر آبادان و فتح خرمشهر وارد فاز تازه‌ای از جنگ شدیم. رزمندگان ما از سال 61 وارد خاك عراق شدند و عملا ایران دست بالا را در جنگ گرفت. روند ادامه جنگ تا زمان پذیرفتن قطعنامه و حضور كشورهای دیگر در جنگ به چه صورتی است؟
با تغییر مدیریت جنگ، شاهد رشد كیفی هم بودیم. تشكیل واحدهای رزمی سپاه خود به خود جذب نیرو را بیشتر می‌كرد و باعث می‌شد بتوانیم نیروهای بیشتری را سازماندهی و عملیات‌های بزرگی را طراحی كنیم. نبرد اصلی ایران ابتدا با عملیات ثامن‌الائمه شروع و منجر به شكست حصر آبادان شد و پس از آن عملیات طریق‌القدس انجام شد كه با آزادسازی بستان همراه بود. پس از آن عملیات فتح‌المبین شكل گرفت كه بخش زیادی از خاك اشغالی در آن آزاد شد. نقطه عطف این رشته عملیات‌ها، عملیات بیت‌المقدس است كه خرمشهر در آن آزاد شد. وقتی این اتفاق افتاد و خرمشهر آزاد ‌شد، دنیای استكبار مشاهده كرد كه ایران در حال تبدیل شدن به یك قدرت و در حال نشان دادن این است كه می‌خواهد پیروز جنگ شود. از اینجا به بعد آمریكا دخالت غیرمحسوس كرد. به گفته كتاب «كسوف» نوشته مایك پری، آمریكا وقتی این خطر را احساس كرد در محله المنصور بغداد ایستگاهی را به نام ایستگاه بغداد تشكیل داد. علاوه بر این ایستگاه یكی از ایستگاه‌های سیا است كه از آنجا به عراق كمك فكری می‌داد و با آن جلوی پیشروی‌های ایران را می‌گرفت. این ایستگاه آمریكا كشورهای عربی را هم برای كمك به صدام ترغیب می‌كرد. ما اولین كاربرد این طرح را در عملیات رمضان شاهد بودیم كه یك خط كاملا غیرقابل عبور را تشكیل می‌دهند و ما پس از چندین عملیات كاملا موفق در عملیات رمضان زمینگیر می‌شویم. یعنی نمی‌توانیم خط دشمن را بشكنیم و طرح تعقیب متجاوز را اجرایی كنیم. تا عملیات بیت‌المقدس توانسته بودیم بخش زیادی از سرزمین‌های اشغالی خودمان را پس بگیریم.
* بعد از عملیات بیت‌المقدس هنوز سرزمین اشغالی در دست عراق داشتیم؟
بله! نفت شهر، سرپل ذهاب، قصرشیرین و ... هنوز در دست عراق بود. برای اینكه به حقمان برسیم نیاز بود كه دشمن را تعقیب كنیم و به درون خاك خودش برویم و نقطه‌ای را بگیریم تا بتوانیم دست بالاتر را در مذاكره داشته باشیم. عملیات رمضان بر اساس این ایده طراحی شد كه ما متجاوز را تعقیب كنیم و به سمت بصره برویم. اما در شرق بصره با با مانع بزرگی مواجه شدیم. به گفته یكی از تحلیلگران نظامی در كتاب «كسوف»، آمریكا بیشترین اطلاعات نظامی را به دشمن می‌داد تا بتواند مقابل ما بایستد. هاوارد تاچر كارشناس شورای امنیت ملی كاخ‌سفید - كه بین سال‌های 1980 تا 1988 در این سمت بوده- می‌گوید: «ما در سیا در سال 1982 (1361) در جنگ خونین ایران و عراق به صورت محرمانه برای عراق از طریق عربستان سعودی و اردن اطلاعات فرستادیم تا سازمان اطلاعاتی خود را بر اساس آن برپا كند. ما به عراقی‌ها اطلاعات ماهواره‌ای و الكترونیك دادیم كه برایشان گنجی بود. آمریكا برای صدام حسین كاری كرد كه تا آن روز برای هیچ‌یك از نزدیك‌ترین متحدان خود نكرده بود. كل دستگاه دولت آمریكا باید سرزنش شود كه می‌خواست صدام را تقویت كند.»      
* شما كتاب‌های زیادی درباره خاطرات دفاع مقدس نگاشته‌اید. تفكری كه در پی این خاطره‌ها می‌تواند شكل بگیرد، چیست و چگونه می‌توان نسبت به عمق‌بخشی بیشتر آن در جامعه كمك كرد؟
این خاطرات، خاطرات افرادی است كه از قشرهای مختلف جامعه در جنگ حضور داشتند. جنگ هشت ساله ایران و عراق نمونه كاملی از یك جنگ مردمی است. ما ادعا می‌كنیم كه جنگ ما را مردم اداره كردند. مردم بودند كه جنگیدند و از رزمنده‌ها حمایت كردند و حتی غذای رزمنده‌ها را هم مردم تامین می‌كردند. این نشان از مردمی بودن جنگ است. شما مشاهده می‌كنید كه در صف یك گردان رزمی دانشجو، دانش‌آموز، كارمند، كارگر، بی‌سواد و ... وجود دارد. یعنی اقشار گوناگون جامعه در جبهه حضور داشتند. همه اینها اكنون شروع به خاطره‌نویسی یا خاطره‌گویی كرده‌اند. مشخص است كه یك فرهنگ متفاوت در این خاطره‌ها ارائه می‌شود. فرهنگ چگونه زیستن در یك فضای سرشار از معنویت، شهامت و حماسه را این افراد دیده‌اند و اكنون می‌خواهند انتقال دهند. این مساله برای اصلاح جامعه و مبارزه برای حل معضلات اجتماعی و برای نشان دادن سبك زندگی و نشان دادن شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه لازم است و می‌تواند برای ساختن زندگی ما الگو باشد.

ترجمه انگلیسی این مصاحبه

منبع: پایگاه خبری تحلیلی حوزه هنری


http://www.ohwm.ir/show.php?id=2393
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.