شماره 11    |    6 بهمن 1389



قوه تخيل دستاويز رمان‌نويسان تاريخي است

در سراي اهل قلم مطرح شد

دكتر مرتضي نورايي در نشست «رمان تاريخي» گفت: تخيل دستمايه‌اي براي رُمان‌نويس است. در چنين صورتي، تخيل در داستان جايگزين تاريخ خواهد بود. آنجايي كه مورخ در بزنگاه‌هاي تاريخي به رُمان تاريخي نزديك مي‌شود، همان جايي است كه قوه تخيل دستاويز قرار گرفته تا اتفاقاتي كه رُخ نداده‌اند، در تخيل بازسازي شوند.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) نشست تخصصي کتاب ماه تاريخ و جغرافيا كه به بررسي «رمان تاريخي» اختصاص داشت، عصر روز شنبه (2 بمهن ماه) در سراي دايمي اهل قلم با حضور كارشناسان تاريخ و ادبيات برگزار ‌شد. در اين نشست دكتر محمد پارسانسب، دكتر مرتضي نورايي و حبيب‌الله اسماعيلي سردبير كتاب ماه تاريخ و جغرافيا حضور داشتند و به بحث و گفت‌و‌گو درباره رمان تاريخي پرداختند.

دكتر مرتضي نورايي، مورخ و روش‌شناس گفت: تمامي كار مورخان از طريق كلمات انجام مي‌شود. بنابراين ادبيات، دستمايه همه رشته‌ها و از جمله تاريخ است. مورخاني هم هستند كه از كلمات اديبانه براي وصف حوادث تاريخي استفاده مي‌كنند. به هر حال آنچه بين گذشته و خواننده كنوني تبادل ارتباط مي‌كند، متن است. متن هم نمي‌تواند بيرون از ادبيات باشد.

وي افزود: البته سالياني است كه اين سوال پيش كشيده شده كه آيا تنها شيوه بيان تاريخ و ارتباط با گذشته، همان شكلي است كه مورخان كلاسيك گفته‌اند؟ پاسخ دادن به اين سوال براي مورخان ساده نيست. اگر اين سخن را تاييد كنند، دچار اشتباه شده‌اند، چون تا دوران مدرن، انواع بيان تاريخي داشته‌ايم.

يك نمونه از آن انواع، محور بودن تاريخ در كتاب‌هاي اخلاقي است. آموزگاران اخلاق، بدون تاريخ حرفي براي گفتن ندارند. پاسخ منفي دادن به اين پرسش هم دشواري‌هاي ديگري پديد مي‌آورد.

شيوه‌هاي گوناگوني براي روايت تاريخ وجود دارد
نورايي يادآور شد: انكار كردني نيست كه شيوه‌هاي گوناگوني براي روايت تاريخ وجود دارد. در حوزه آكادميك تاريخ، دو مكتب تاريخ‌نگاري زاده شد: يكي تاريخ‌نگاري غير متعارف و ديگري تاريخ‌نگاري جايگزين. تاريخ‌نگاران غير متعارف انواع پيوند با گذشته را لازم مي‌دانستند، مثل استفاده از فيلم و نمايشنامه. آنها گذشته را سرمايه‌اي براي بشريت معنا مي‌كردند.

اما گروه دوم شعارشان زير عنوان «اگر مي شد» يا «اگر نمي‌شد» معنا پيدا مي‌كرد. اين گروه در بزنگاه‌هاي تاريخي، يك «اگر» مي‌گذاشتند. مثلا مي‌گفتند اگر ناپلئون در فلان جنگ پيروز مي‌شد يا نمي‌شد، آنگاه چنين اتفاقي مي‌افتاد. اين نگاه، نقطه عزيمت رُمان تاريخي است. يعني جايي كه تخيل بر امر واقع پيشي مي‌گيرد.

وي افزود:‌ اينجا دستمايه‌اي براي رُمان‌نويس پيش مي‌آيد كه تخيل نام دارد. در چنين صورتي، تخيل، تاريخ جايگزين است. آنجايي كه مورخ در بزنگاه‌هاي تاريخي به رُمان تاريخي نزديك مي‌شود، همان جايي است كه قوه تخيل دستاويز قرار گرفته تا اتفاقاتي كه رُخ نداده‌اند، در تخيل بازسازي بشوند. در گذشته، تاريخ را به منزله امر واقع مي‌دانستند و آن را تلفيق نظر و واقع مي‌شناساندند.

تاريخ گفت‌وگوي بي انتهاي زمان حال با گذشته است
اما امروزه سخن ديگري را مطرح مي‌كنند و مي‌گويند كه تاريخ گفت‌وگوي بي انتهاي زمان حال با گذشته است. اين گفت‌وگو، البته گفت‌وگويي كاذب نيست. «استنفورد» مي‌گويد كه در اين ميان، در يك طرف تاريخ ايستاده كه مستند است و در طرف ديگر داستان قرار گرفته كه سخن غير مستند است.

وي افزود: ما سه مكتب تاريخ‌نگاري داريم، يك مكتب از آن مدرنيست‌هاست. آنها معتقدند كه تاريخ را مي‌توان بازسازي كرد، فقط بايد تلاش كرد كه شواهد در كنار هم قرار بگيرند. اين نظر آنها، در اوايل قرن بيستم، مورد ترديد قرار گرفت. گروهي پديد آمدند كه معتقد بودند ما تنها مي‌توانيم از تاريخ يك فرا روايت بسازيم، چون فقط شمايي از گذشته را در اختيار داريم. اين دسته مي‌گويند كه ما قادر به بازسازي تاريخ نيستيم، اما مي‌توانيم روايتي از آن را به وجود آوريم.

جالب اينجاست كه تمام جامعه‌شناسان و اديبان ما، امروزه تحت تاثير اين نظريه هستند. اما گروه سومي هم وجود دارد كه مي‌گويند حتي قادر به ساختن فرا روايت هم نيستيم، چون اطلاق‌هاي متكثري وجود دارد. امروزه پيروان هر سه مكتب فعال‌اند. اگر چه نسلي از مورخان پديد آمده است كه تلفيقي از اين سه مكتب به شمار مي‌روند.

وي خاطرنشان كرد: اين را هم بايد گفت كه پيكره دانشگاه‌هاي ما را همان گروه اول مي‌سازند و هنوز هم در دانشگاه‌ها، شواهد و اسناد است كه حرف اول را مي‌زند. به هر حال هر سه گروه وجود دارد. پس بستگي دارد كه ما از كدام زاويه به تاريخ بنگريم.

رمان‌نويس طولاني‌ترين و مورخ كوتاه‌ترين مسير را برمي‌گزينند
نورايي يادآور شد: در تاريخ اگر تخيل بر مبناي شواهد نباشد، در دامن رُمان مي‌افتيم. «استنفورد» مي‌گويد در ميان مورخان بايد تخيل وجود داشته باشد اما بايد كاركرد آن را در تاريخ شناخت. او مي‌گويد اولين كاركرد تخيل براي مورخ، به دست دادن تصويري متصل از گذشته است. پس اين قوه تخيل است كه شواهد را پُر مي‌كند. در اين صورت رُمان‌نويس طولاني‌ترين راه را انتخاب مي‌كند اما مورخ كوتاه‌ترين مسير را برمي‌گزيند.

نكته ديگر اين است كه گاه ما براي فهم اصل واقع ، نيازمنديم كه تخيل خلاف واقع بكنيم. در اين صورت ، محتاج قوه ي تخيل هستيم. براي تفسير يك پديده و تشخيص نيروهايي كه تغييرات را به وجود مي‌آورند نيز به تخيل نياز داريم. چون اگر تغييري نباشد، زمان هم سپري نمي‌شود. اينجاست كه درمي‌يابيم كه مرز ميان مورخ و رُمان‌نويس چقدر نزديك است.

اما اين كه رُمان تاريخي چه كاركرد مثبتي دارد؟ بايد گفت كه رُمان تاريخي به تقويت قوه تخيل جامعه كمك مي‌كند و به شكوفايي استعدادهاي آن مي‌انجامد. به خاطر همين است كه در اروپا، دو سوم كتاب‌هاي كه منتشر مي‌شود، رُمان است.

وي افزود: اين را نيز بايد در نظر گرفت كه مورخان احتياج به دايره خوانندگان دارند. هر چه بيان فني‌تر باشد، شعاع اين دايره كوچك‌تر خواهد بود. از اين رو مورخ ناچار است كه بيان‌هاي متكثري داشته باشد. به همين دليل است كه رُمان را مي‌توان دريچه‌اي بر روي مباحث جديد دانست. اگر بپذيريم كه حقايق خردورزانه گذشته را بايد انتقال داد، اين را هم بايد قبول كنيم كه يكي از راه‌هاي اين انتقال، بحث‌هاي شيرين ادبي است. چنين كاري براي عمومي‌سازي معرفت تاريخي نيز سودمند است.

خبرنگار : آناهيد خزير

منبع: خبرگزاری کتاب ايران (IBNA)


http://www.ohwm.ir/show.php?id=229
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.