شماره 125    |    9 مرداد 1392



عکس خانوادگی!

حدود 33 سال از آغاز جنگ تحمیلی می‌گذرد. در این مدت طولانی، دفاتر و مراکز متعددی در نشر فرهنگ و ادب پایداری فعال بوده‌اند با این حال اطلاعات اندکی از کارکرد همه آنها در دسترس است. گرچه متولیان مراکز و نهادها پس از گذشت سالها، همواره با حسرت، از نبود یا کمبود اسناد و مدارک دال بر سرگذشت‌ها و وقایع یاد می‌کنند و ضرورت اسناد دیروزی را خوب می‌فهمند اما معمولاً از اسنادی که هر روزه توسط خود آنها تولید می‌شود غافل هستند و چندان متوجه نیستند که هر کدام از فعالان این حوزه، روزانه در حال تولید اسناد و مدارک تاریخی و فرهنگی هستند و شایسته است گزارش‌گیری دقیقی از این روند، در مراکز وجود داشته باشد. بالاخره روزگاری خواهد آمد که ما را از روی همین مدارک روایت خواهند کرد. در میان این اسناد و یکی از مهم‌ترین آنها، عکس‌ها هستند.

بیش از 24 سال از تأسیس «دفتر ادبیات و هنر مقاومت» و 20 سال از تولد «دفتر ادبیات انقلاب اسلامی» از دل آن یکی می‌گذرد و طی این سال‌ها، همیشه جای خالی یک عکس خانوادگی، که همگی در آن حضور داشته باشند، برای این دفاتر احساس می‌شد. اکنون این دو دفتر، ذیل نام «مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ ادب پایداری» در مجموعه حوزه هنری فعالیت می‌کنند. از ابتدای تأسیس آنها، افرادی از طیف‌های مختلف کار و نویسندگی به این مرکز آمده و تأثیری در روند آن گذاشته‌، عده‌ای مانده و برخی رفته‌اند. اکثر اینها تعلق خاطری نسبت به این دفاتر داشته و دارند. شاید روزگاری بتوان گزارش ورود و خروج و ماندگاری آنها را درمجموعه‌ای فراهم کرد. مسلماً هر کدام از آنها قصه‌ای دارند که خواندنش به فهم فضای «فرهنگ و ادب پایداری» در سطح ملی، کمک شایانی خواهد کرد. به‌ویژه آن که این دفاتر جایگاه ممتاز و تأثیرگذاری در موضوع خود پیدا کرده‌اند.

اوایل سال 1386، که کارکنان دفاتر در ساختمان اختصاصی مرکز، شماره 23 خیابان رشت، مستقر بودند و بنا بود رحل اقامت به جایگاه تازه در ساختمان جدید حوزه هنری بیفکنند ضرورت این عکس را، در «کتابخانه تخصصی جنگ» متوجه شدیم و حتی اطلاعیه‌ای برای فراخوان آن آماده کردیم اما نمی‌دانم چه شد که این اتفاق نیفتاد. شاید اکراهی که در جابجایی به‌وجود آمده بود خیلی چیزها، من‌جمله این کار را تحت‌الشعاع قرار داد.

اواخر بهار امسال، با پیشنهاد یکی از کارکنان کتابخانه، این موضوع جان تازه‌ای گرفت. این همکار سخت‌کوش، با پیگیری مناسب، مسئولان دفاتر، عکاس، مسئولان واحدها و برخی مجریان را هماهنگ کرد. ابتدا تاریخ عکاسی سوژه ما شد. سالگرد تأسیس دفتر ادبیات و هنر مقاومت، یعنی «16 آذر» دور بود از برخی مناسبت‌ها، مثل «فتح خرمشهر»، گذشته بودیم و با برخی هم، مثل «هفته دفاع مقدس» فاصله چندماهه داشتیم. نمی‌دانم چه شد که 10 تیرماه انتخاب گردید: ساعت 5 بعدازظهر، محوطه حوزه هنری؛ به تقویم که نگاه کردم دیدم «روز آزادسازی شهر مهران» است. هر چه بود این تاریخ خود مناسبتی برای این مرکز و دفاتر آن شد.

اینکه چه کسانی دعوت شوند نیز، مسئله‌ای دیگر بود. هم متفق‌القول بودند از همکاران امروزی و سابق و حتی نویسندگانی که آثارشان توسط این دفاتر منتشر شده و خود در آن مستقر نبوده‌اند همگی بیایند. دسترسی به تمام آنها مقدور نبود و گرفتار فقر اطلاعات بودیم! تا آنجا که ممکن بود از کارکنان مؤلف و غیرمؤلف، آنهایی که روزگار بیشتری در کنار هم بودند و دفاتر را نه فقط محیط کار، که خانه خود می‌دانستند همه را ده روز پیش‌تر دعوت کردیم. با سامانه اطلاع‌رسانی کتابخانه، پیامکی به شماره همراه آنها ارسال شد و در آن تأکید گردید که به دیگران نیز اطلاع دهند. برخی که دریافت پیامک‌های تبلیغاتی خود را مسدود کرده بودند از گوشی شخصی، مجدداً پیامک‌ها برای آنها فرستاده شد.

روز عکس 55 نفر آمدند. در میان آنها برخی از همکاران کنونی و گذشته دفاتر نبودند. بعداً دریافتم که تعدادی مسافرت بودند یا برنامه‌ای دیگر داشتند، بعضی دچار سوءتفاهم شده بودند، عده‌ای دیگر، برخی چیزها را به پای این عکس گذاشتند و ... اما، آنها که آمدند تلاش کردند نشانی از یک تعلق خاطر و همدلی را به نمایش بگذارند. تعدادی از دوستان به‌شوخی می‌گفتند که نکند برای مرکز اتفاقی در حال وقوع است که «عکس حجله‌ای» می‌اندازید!

آن روز جای زنده‌یاد داوود بختیاری دانشور، داستان‌نویس و خاطره‌نگار و مرحوم عبدالعلی کشاورز، همکار خدماتی خوش‌زبان‌مان خالی بود و از آنها که دعوت شدند و نیامدند نیز ...؛  من‌جمله، از دفتر ادبیات و هنر مقاومت: علیرضا کمری، احمد دهقان، احمد عربلو، محمدحسین جعفریان، محمدرضا بایرامی، داوود غفارزادگان، سیدمهدی فهیمی، محسن صفری، محمود جوان‌بخت، محسن مؤمنی، محمد حمزه‌زاده، داوود امیریان، فرانک جمشیدی، گلستان جعفریان، محسن مطلق، راحله صبوری، مرتضی فیروزبهرامی، ... و از دفتر ادبیات انقلاب اسلامی: سعید فخرزاده، محسن کاظمی، محسن غنی‌یاری، حمید قزوینی، عبدالله متولی، اصغر قائدان، یعقوب آژند، محمدجواد مرادی‌نیا، حمیدرضا شاه‌آبادی، ... و برخی دیگر، چه از نویسندگان و پژوهشگران یا سایر کارکنان، جایشان خالی بود و اگر این عکس در زمانی دیگر تکرار شود امیدوارم همگی در کادر آن حضور داشته باشند.

نصرت‌الله صمدزاده



http://www.ohwm.ir/show.php?id=1867
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.