شماره 118    |    22 خرداد 1392



برخی چالش‏های آموزش در تاریخ شفاهی در ایران

شاید سخن گفتن از چالش‏ها و موانع زمانی معنا ‏یابد که اصل موضوع مورد قبول واقع شده باشد و تنها در  پیرامون آن، بحث و چرایی و مانع مشاهده شود. در مورد تاریخ شفاهی مساله تفاوت دارد. با وجود به کارگیری این روش علمی به صورت آگاهانه و ناآگاهانه از سوی انبوه کاربران و محققان تاریخ، در بیش از چهار دهه‏ی گذشته، تشکیل هشت نشست تخصصی و مشارکت محافل علمی از جمله دانشگاه اصفهان، همچنان مشکلات جدی بر سر اصالت علمی و اسنادی داده‏ها و مدارک تاریخ شفاهی وجود دارد.

برغم نگارش صدها مقاله و ترجمه آثار علمی معتبر در باب تاریخ شفاهی، نگاه دانشگاه‏های معتبر و بزرگ و اساتید آن به مقوله‏ی تاریخ شفاهی، بیگانه و غریبانه است. این از آن روی مطرح می‏شود که نگارنده خود بارها شاهد و ناظر این کم‏لطفی و بی‏توجهی بوده است. البته جای تعجب ندارد زیرا در جامعه‏ی سنت‏زده و عجین شده با انباشتی از سنت‏ها؛ سنت‏شکنی و گسیختن بندها و قیود تاریخ و تاریخ‏نگاری سنتی، کاری سترگ و جسورانه است. ایشان حاضر به پذیرش این روش و رویکرد مدرن و روزآمد نیستند. این امر از یکسو ناشی از عادت کردن به روش‏های سنتی و از سوی دیگر آرمیدن بخش عمده‏ی تاریخ‏دانان و تاریخ‏خوانان در ادوار پیشین تاریخ است. ایشان فراموش می‏کنند که در آینده‏ای نزدیک، طومار تاریخ معاصر نیز پیچیده و به دوران‏های متقدم تبدیل خواهد شد. پس شایسته است که در راه غنی‏سازی مدارک، منابع و اسناد این دوره تاریخی سعی فراوان شود تا به واسطه‏ی این روش و رویکرد، بخشی از نبود و کمبودهای مدارک و قرائن تاریخی پر شود.

نگاهی به کوشندگان و محققین دانشگاهی در عرصه تاریخ شفاهی حاکی از آن است که تعداد آنان همچنان به تعداد انگشتان دو دست محدود مانده است. در این میان برخی از ایشان نیز به دلیل ماهیت تاریخ شفاهی، به رشته‏های دیگری غیر از تاریخ مانند اقتصاد، علوم ارتباطات و جامعه‏شناسی تعلق دارند. با آنکه این امر نشان از جامعیت کاربرد این روش و برتری آن در میان سایر روش‏ها دارد اما مهجوری و غریبی آن در میان اهل تاریخ را فریاد می‏زند. این وضعیت که می‏توان از آن با عنوان مقبولیت کیفی در برابر محبوبیت کمی یاد کرد، نشان می‏دهد اهل تاریخ یعنی وارثان و عاملان واقعی تاریخ شفاهی باید توجه بیشتری به آن داشته باشند. با توجه به رویکرد فراوان اساتید و محققین در سال‏های اخیر به تاریخ معاصر و موضوعات میان‏رشته‏ای و کاربردی مانند تاریخ اقتصادی، روان‏شناسی تاریخی، جامعه‏شناسی تاریخی و تاریخ اجتماعی و فرهنگی؛ ضرورت استفاده از این روش روز به روز بیشتر شده است. حتی برای کسانی که ماهیت ذاتی و کارآیی تاریخ شفاهی را به چالش می‏کشند. دانشگاه اصفهان و معدود اساتید سایر دانشگاه‏ها تا چه زمانی قرار است با این وضعیت ادامه دهند؟ مسلم است که هنگام قرائت این متن هنوز کرسی و صندلی بسیاری از دانشگاه‏ها در نشست‏ها خالی است و عمده‏ی شرکت‏کنندگان  نشست‏های تاریخ شفاهی را همچنان محققین آزاد و دست‏اندرکاران مراکز اجرایی تاریخ شفاهی یعنی نهادها و موسسات انقلابی تشکیل می‏دهند. به طور یقین پذیرش و مقبولیت رسمی و علمی تاریخ شفاهی منوط به مشارکت دانشگاه‏ها و مراکز علمی و اساتید آنها در این عرصه می‏باشد. با وجود فراخوان عمومی، نگاه دانشگاه‏های کشور به تاریخ شفاهی از بالا به پایین و متأسفانه با حالتی از سر کبر و نخوت علمی است نه همکاری و مشارکت.

از این‏رو، وقتی با اصل موضوع این گونه رفتار می‏شود چگونه می‏توان انتظار داشت که آموزش این روش و رویکرد با هیچ مانع و چالشی روبرو نباشد؟ به نظر می‏رسد نخستین شرط تحقق امر آموزش تاریخ شفاهی، اهتمام دانشگاه‏ها و مراکز علمی به تاریخ شفاهی و پذیرش اصل موضوع است. تلاش‏های پیگیر معدود اساتید دانشگاهی نیز در این عرصه با وضعیت کنونی، روندی کند و آهسته خواهد داشت.

چالش جدی و بزرگ دیگر نه از سوی منتقدین و انکارکنندگان بلکه از سوی کاربران و متولیان تاریخ شفاهی است. بدون شک در تمامی نشست‏های گذشته و جلسات انجمن علمی تاریخ شفاهی ایران، بر این نکته اساسی و اولیه تاکید شده است که تاریخ شفاهی روش علمی گردآوری داده‏های تاریخی با استفاده از مصاحبه فعال، بسته پرسشی باز بر اساس موضوعات و یا افراد فعال، ناظر و شاهد در تاریخ و گذشته است. تاریخ شفاهی با خاطره‏گویی، خاطره‏نویسی و خاطره‏یابی تفاوت های بنیادین دارد. همچنین تاریخ شفاهی سنت و فرهنگ شفاهی نیست. با این وجود متاسفانه مشاهده می‏شود که مراکز و نهادهای دست اندرکار این روش، بدون استثناء، همچنان تولیدات خود را با نام و عنوان تاریخ شفاهی اما با محتوای خاطره‏نویسی به بازار نشر عرضه می‏کنند. تولیداتی از این دست پیش از برپایی نشست‏های تاریخ شفاهی و جلسات متعدد اعضای انجمن علمی تاریخ شفاهی ایران قابل توجیه و دفاع بود اما پس از این همه نشست که هریک به نوعی به این موضوع اشاره و تاکید صریح و بی‏پرده داشته‏اند؛ به هیچ عنوان قابل قبول نیست. زیرا این تولیدات خود مبنا و الگوی سایر محققین و شفاهی‏کاران در دیگر تحقیقات قرار می‏گیرد. بنابراین در جایی که  و در حالی که خاطره‏نویسی را با عنوان تاریخ شفاهی عرضه می‏کنیم چه انتظاری داریم که در آموزش نیز اصول و قواعد تاریخ شفاهی رعایت شود؟ طرفه آنکه در کارگاه‏های متعدد و متنوع تاریخ شفاهی به ویژه در بحث و حوزه دفاع مقدس، تاکیدات فراوان شده است اما این حوزه بیشترین آسیب را از این چالش و بدفهمی از تاریخ شفاهی به خود دیده است.

از سوی دیگر بسیاری از شفاهی‏کاران و مدرسین کارگاه‏های تاریخ شفاهی، عملاً خاطره‏یابی و خاطره‏نویسی را به جای تاریخ شفاهی آموزش می‏دهند زیرا خود به آن عادت کرده، قادر به گسیختن این چنبره و رهایی از آن نیستند. بنابراین شایسته و بایسته است که متخصصین علمی و افراد دوره دیده و با تجربه و علم و دانش کافی در این زمینه نیز اقدام نمایند. این چالش به طور مستقیم به محدودیت مشارکت دانشگاه‏ها در ترویج تاریخ شفاهی ارتباط دارد.

چالش بعدی این است که به فرض پذیرش این مساله که در نشست‏ها و کارگاه‏های آموزش تاریخ شفاهی بر انجام مصاحبه علمی هدفمند، باز و چالشی تاکید شده باشد اما در طرح‏های پیش رو دوباره شاهد ضبط خاطره هستیم نه مصاحبه فعال. لازم است طرح‏های تعریف شده توسط ناظران علمی و متخصص تاریخ شفاهی مورد نظارت قرار گیرند تا نتیجه آموزش در طرح‏ها نیز مشاهده شود. عدم نظارت علمی و مرحله به مرحله طرح‏های تاریخ شفاهی موجب بیراهه رفتن آن طرح خواهد شد. این امر گرچه افزایش هزینه‏ها را به دنبال دارد اما مسلماً نتیجه‏ای که به دست می‏آید ارزش مادی و معنوی بیشتری از آن دارد.

بنابراین در نگاهی کلی به مقوله‏ی تاریخ شفاهی باید گفت آموزش جدای از خودِ تاریخ شفاهی نیست. اصل اول پذیرش تاریخ شفاهی از سوی دانشگاه ها و اساتید تاریخ است. چگونه می‏توان بدون تحقق این امر به آموزش آن پرداخت؟ کنار کشیدن دانشگاه ها از تاریخ شفاهی و بی‏تفاوتی نسبت به آن و تداوم این وضعیت نه تنها به زیان تاریخ شفاهی بلکه بی‏رونق ماندن حوزه تاریخ به ویژه تایخ معاصر خواهد بود. دست‏اندرکاران تایخ شفاهی و موسسات انقلابی و نهادهای مشهور و معروف باید ملزم به رعایت اصول و قواعد تاریخ شفاهی، انجام مصاحبه فعال و آموزش آن در کارگاه‏های تاریخ شفاهی و رعایت قواعد در تولید تاریخ شفاهی شوند. در این راستا می‏توان با هماهنگی‏های لازم، تمامی کارگاه‏های تاریخ شفاهی با موضوعات مختلف را با اطلاع و آگاهی انجمن علمی تاریخ شفاهی ایران و با تامین مدرسان لایق و کاردان هدایت و اداره نمود. این امر به آموزش علمی و صحیح تاریخ شفاهی یاری می‏رساند.

دکتر مهدی ابوالحسنی ترقی،
محقق، مدرس دانشگاه فرهنگیان، پردیس شهید باهنر اصفهان.



http://www.ohwm.ir/show.php?id=1794
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.