شماره 88    |    12 مهر 1391



مروری بر آکنفیلد: خوش‌آوازه بعد از چهل سال (1)

بخش اول

با گذشت چهل سال و اندی از نگارش کتاب «آکنفیلد» توسط رونالد بلایز به جرأت می‌توان ادعا کرد که این اثر یکی از نافذترین و مؤثرترین کتاب‌های حوزه تاریخ شفاهی است و عده زیادی نیز با این نظر موافق‌اند.(1) «آکنفیلد» نخستین بار در سال 1969 به چاپ رسید و جزو آثار عالی و برجسته‌ای به شمار می‌آید که هنوز هم می‌تواند خواننده‌اش را با توصیفات صریح و واقع‌بینانه از زندگی مشقت‌بار و توقف‌ناپذیر روستائیان تحت تأثیر قرار دهد. تصویر خاطره‌انگیز از زندگی در یک روستای آنگلیای شرقی حاکی از پتانسیل نوع جدیدی از تاریخ بود که داستان توده‌های عادی مردم را از زبان خودشان روایت می‌کرد و این برای خواننده قرن بیست و یکم شرحی جذاب از دنیایی است که دیگر بدان دسترسی نداریم.
در این مقاله قصد دارم آکنفیلد را در قالب یک اثر کلاسیک تاریخ شفاهی مرور کنم و به شما نشان دهم که استقبال و استفاده از آن موجب پدید آمدن چه جریان‌هایی در سیره و سنت تاریخ شفاهی انگلستان شده است. همچنین بار دیگر به عنوان متنی که هزاران حرف و سخن ناگفته برای مورخان شفاهی در زمان حاضر دارد به جایگاه اولیه‌اش ارتقاء دهم. چهل سال است که آکنفیلد انتقاد و تحسین عده زیادی را به یک اندازه برانگیخته است اما در این میان همواره دغدغه‌‌های محافل تاریخ شفاهی منعکس شده است. نباید این اثر را نمونه برجسته نوع خاصی از رویه تاریخ شفاهی قلمداد نمود که راه‌گشا بوده است؛ از آن طرف نیز نباید چنانچه بعضی‌ها معتقدند، به عنوان اثری حرفه‌ای دیده شود. شخصاً معتقدم که هنوز هم قادر است درس‌های زیادی درباره نحوه نوشتن تاریخ با استفاده از روایات شفاهی به ما بیاموزد و به جرأت می‌گویم که درس استادانه‌ای در نگارش تاریخ به سبک و سیاقی است که با خواننده‌اش حرف می‌زند.
آکنفیلد با تکیه بر مصاحبه‌های متعدد یا گفت‌وگو با اهالی چند روستای منطقه دیبن ولی(2) در سوفولک شرقی(3) به فاصله بیست مایلی شهرستان ایپسویچ(4) کوشیده است تصویری از زندگی روستایی انگلستان را به خواننده ارائه دهد. بلایز در سال 1966 مأمور شد تا کتابی درباره تغییر ماهیت مناطق روستایی انگلستان بنویسد. وی که در سوفولک به دنیا آمده و در آن زمان نیز ساکن روستای دیباچ بود تصمیم گرفت در ناحیه خودش «دست به یک کار استثنایی بزند». بلایز چند سال بعد گفته بود تنها عاملی که موجب توفیق او در تولید چنین اثری شد این بود که «من از همه نظر بومی آن منطقه محسوب می‌شدم و فقط می‌بایست گوش‌هایم را باز می‌کردم تا صدای سخن گفتن دنیای خودم را بشنوم.»(5) بلایز با تاریخ شفاهی هیچ آشنایی یا سنخیتی نداشت؛ ضمن آنکه لفظ یا اصطلاح تاریخ شفاهی نیز در اواخر دهه 1960 وارد ادبیات دانشگاهی انگلستان شد. اما گفت‌وگوی او با پرستار دهکده به وی ثابت کرد که با ایجاد امکان و فرصت صحبت برای مردم می‌توان به بینش و بصیرت دست یافت یعنی باید برای آنان این فرصت را فراهم ساخت تا درباره زندگی خودشان حرف بزنند.
-:«از آنجا بود که کتابم را شکل دادم. سوار دوچرخه مدل رالیگ می‌شدم و در منطقه می‌گشتم... مثلاً به یک نفر می‌رسیدم و از او می‌خواستم تا درباره پرورش دام‌هایش برایم حرف بزند- او شروع به صحبت می‌کرد و ناگهان در میان حرف‌هایش چیز حیرت‌انگیزی راجع به خودش به من می‌گفت یا به قدری سفره دلش را پیش رویم باز می‌کرد که از تعجب شاخ درمی‌آوردم. اصلاً به ندرت سؤال می‌پرسیدم و فقط گوش می‌دادم. اینها مردمی بودند که از دهه 1880 تا دهه 1960 زندگی کرده بودند و از به صدا درآوردن ناقوس کلیسا، شخم زدن زمین، مراسم کلیسا و مدرسه روستا سخن می‌گفتند.»(6)
بلایز برای پیدا کردن حس ضرباهنگ زندگی روزمره یک جامعه روستایی که به مرز تغییر و دگرگونی رسیده بود با روستائیان مختلفی که اکثرشان از اهالی روستای چارلزفیلد بودند گفت‌وگو می‌کرد اما بعضی از اهالی روستاهای اطراف را نیز از قلم نینداخته بود. صدای کارگران پیر و جوان، پیشه‌وران زبردست، مردان کلیسا و زنان روستا از دامپزشک گرفته تا گورکن، بوریاباف و کشیش و صاحبان دیگر مشاغل از سطر به سطر کتاب او به گوش می‌رسد. به قول بلایز، آنان در «گفت‌وگویی طبیعی»، آزادانه، صریح و فارغ از احساسات هیجانی درباره زندگی، کار، مرگ و تغییرات اقتصادی و اجتماعی حرف می‌زدند. بلایز در توصیف کتاب خود می‌نویسد:«کتاب من پژواک صدای آکنفیلد منطقه سوفولک در تابستان سال 1967 است.»(7)
رونالد بلایز متولد سال 1922 در سوفولک است و تمام زندگی‌اش را در منطقه روستایی آنگلیای شرقی و به طور ویژه در همان چشم‌اندازی که در کتاب آکنفیلد توصیف کرده است- گذرانده جایی که بعدها در مرز سوفولک و اِسِکس قرار گرفت. او اکنون در خانه‌ای که قبلاً متعلق به جان نَش،(8) هنرمند معروف، بوده در همین منطقه سکنی گزیده است. مشاغل وی عبارت بودند از: کتابدار بخش مرجع، سردبیر بخش کتاب‌های کلاسیک انتشارات پنگوئن به مدت بیست سال و سخنران یک بخش روستایی کلیسای انگلستان در اِسِکس.(9) اما عمدة زندگی بلایز به نویسندگی گذشته است چنانچه خود می‌گوید:«به شیوه گریزناپذیر سوفولکی‌ها و متأثر از آنگلیای شرقی، ادبیات، کلیسای انگلستان، و دوستان هنرمند و نویسنده‌ام نگاه می‌کردم، گوش می‌دادم، قصه می‌گفتم و خیال‌پردازی می‌کردم.»(10) در محصول ادبی و دستاوردهای او علاقه به موضوعات و افراد زیر متبلور شده است: مناطق روستایی انگلستان، زندگی روزمره روستائیان، جایگاه کلیسا و معنویت در آن محیط و بازنمایی این مفاهیم در آثار نویسندگان و هنرمندانی مانند جرج هربرت،(11) جان کلر،(12) فرانسیس کیلوِرت،(13) بنجامین بریتن(14) و جان کانستبل.(15) و بخش اعظم کارها و آثار بلایز را رشته‌ای اوتوبیوگرافیک به هم پیوسته که گذشته را به زمان حال گره می‌زند، امور دنیوی را به معنویت می‌دوزد و گفت‌وگوی نسل‌های گذشته و امروز روستایی را تسهیل می‌نماید. علیرغم اینکه بلایز خود فرزند روستاست و دوران رشد و بالندگی‌اش را در سال‌هایی گذرانده که مناطق زراعی انگلستان به رکود دچار شده بودند و از تغییرات وسیع و برگشت‌ناپذیر در روستاها که تأثیرات عمیقی بر ساختار و روان‌شناسی جامعه روستایی گذاشته بود تجارب وسیع و ارزنده‌ای اندوخته است اما این همه باعث نشده است که همه چیز را با خوشبینی ببیند. آکنفیلد اولین کتاب بلایز نبود-وی پیشتر یک رمان و مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه به رشته تحریه درآورده و سردبیر سرشناسی بود-اما همین کتاب تحسین دیگران را برانگیخت و خط سیر بسیاری از آثار بعدی او را مشخص کرد.(16)
آکنفیلد از نظر عموم علاقمندان و محققان حوزه تاریخ شفاهی، یکی از متون سرنوشت‌ساز در سیر تاریخی تاریخ شفاهی انگلستان قلمداد می‌شود و غالباً با آثار و تحقیقات معاصر جرج ایوارت ایوانز از مناطق روستایی این کشور که عموماً سوفولک را دربرمی‌گیرد همتراز و در کنار هم نشانده می‌شود زیرا کارهای او نیز بر اساس تاریخ شفاهی یا به قولی «تاریخ گفتاری»(17) استوار شده بود.(18) از این رو اهمیت کتاب بلایز تا حدودی برخاسته از زمان نگارش و انتشار آن است: زیرا بخشی از انقلاب معروف در تاریخ اجتماعی بود که از پایین به بالا به تاریخ می‌نگریست و قصد داشت تا صدای بازیگران عادی تاریخ را نیز انعکاس دهد. کتاب «فواید سوادآموزی»(1957) نوشتة ریچارد هوگارت(19) و «ساختن طبقه کارگری انگلستان»(1963) به قلم ادوارد پالمر تامسون،(20) جزء آن دسته از مکتوبات تاریخی محسوب می‌شدند که مستندسازی و تفسیر زندگی کارگران را مد نظر داشته و علاوه بر آن می‌خواستند فضایی را ایجاد کنند که تعبیر و تفسیر خودِ مردم از تجارب‌شان از اعتبار و مشروعیت برخوردار شود. آکنفیلد با تبعیت از الگوی این دو کتاب به محتوا و جذابیت خود غنا و جان تازه‌ای بخشید.(21) تاریخ شفاهی که تا آن زمان عمدتاً مِلک طلق عتیقه‌فروشان و قو‌م‌نگاران محسوب می‌شد اکنون با این کتاب وارد سنت و رویة تاریخی انگلستان شد به ویژه آنکه متدولوژی علم در این کشور در تمام سطوح و مقاطع از دانشگاهی گرفته تا تحقیقات جامعه‌محور شاهد ترقی و رونق گسترده و فراگیری شده بود.(22)
آکنفیلد زندگی روستایی را از دیدگاهی متفاوت با رویکرد علوم اجتماعی که سرآمدش کتاب «جامعه‌شناسی یک روستای انگلیسی: گاسفورث»(1956) نوشته ویلیام مورگان ویلیامز و تحقیقات بعدی او درباره اَشورزی(23) در منطقه وست‌کانتری(24) است، می‌نگرد.(25) بلایز البته کتاب ویلیامز و همچنین یکی از آثار تحقیقاتی ایوان ایوارت موسوم به «اسب شخم می‌زند»(26) را می‌ستاید.(27) شاید خالی از لطف نباشد که بدانید دانش از نظر ایوارت ایوانز به دو مقوله کاملاً متفاوت تقسیم می‌شود: دانشِ حاصل‌آمده از مدارک شفاهی و دانشِ حاصل از تجزیه و تحلیل علمی. با این توضیح که «ماهیتاً نه تنها متضاد بلکه مکمل یکدیگرند.»(28) آکنفیلد درست در میانه این سنت دیرپای تاریخ بومی انگلستان می‌نشیند اما تصویری از زندگی روستائیان می‌دهد که از فهم و برداشت خودِ مردم از گذشته و حال‌شان اقتباس شده است.
دومین و شاید قاطع‌ترین دلیل اثبات جایگاه عالی آکنفیلد در میان آثار اصیل و معتبر تاریخ شفاهی انگلستان را باید ناشی از کیفیت ادبی محض آن دانست. بلایز نویسنده‌ای شاعرپیشه است؛ در واقع مؤلف کتاب در پیشگفتار چاپ آثار ادبی انتشارات پنگوئن چنین نوشته است:«کتاب حاضر بیش از آنکه محصول یک مورخ کارآزمودة شفاهی باشد اثر یک شاعر است. من در زمان نگارش این کتاب هرگز نامی از رشته یا تخصصی به نام تاریخ شفاهی نشنیده بودم.»(29) مؤلف اثر، مهارت و هنر نویسندگی‌اش را نه تنها برای مجسم کردن چشم‌انداز سوفولک به شکلی تمام و کمال به ظهور می‌رساند بلکه در قالب قطعاتی توصیفی و مقدماتی که چارچوب ذهنی مصاحبه‌شوندگانش را روشن می‌سازد از این مهارت همچون یک میانجی بین راوی و خوانندگان کتاب بهره می‌گیرد. مثلاً به این قطعه توجه کنید:«یک روز آفتابی-در این گوشه دنیا اکثراً روزها آفتابی است-می‌توانید تا جایی که چشم کار می‌کند دوردست‌ها را ببینید، و گاهی دورتر از دورست‌ها را نیز.»(30) نکته بحث‌انگیز اینجاست که هنر نویسندگی بلایز به او امکان می‌دهد کلمات راویانش را با همدلی و بدون احساساتی شدن منتقل نماید.
آکنفیلد به خاطر نوآوری در متدولوژی و کیفیت بالای ادبی‌اش جایگاه برجسته و رفیعی در آثار تاریخ شفاهی انگلستان را اشغال نموده است. در واقع شرط انصاف این است که بگوییم جایگاه ویژه‌ای در خاطره فرهنگی انگلستان به خود اختصاص داده است به طوری که چندین بار تجدید چاپ شده، مقام آثار برتر آثار کلاسیک پنگوئن را به دست آورده، فیلمی به کارگردانی پیتر هال از روی آن ساخته شده است، و در سال 2006 نیز کریگ تایلور(31) با نوشتن کتاب «بازگشت به آکنفیلد» که مشتمل بر مصاحبه با نسل بعدی اهالی منطقه بود، به این کتاب ادای احترام کرد.(32) با این وصف، بسیاری از مورخان شفاهی در عین اذعان به اهمیت آکنفیلد معتقدند که کتاب مذکور در زمان خود یک کتاب یا قطعه‌ای از تاریخ بوده و در بافت رویه و شیوه‌های امروزی، مشمول چنین تعاریفی نمی‌شود.
بعد از انتشار آکنفیلد در سال 1969 آن را به عنوان شاهکار دوران ستودند و نقدنویس روزنامه تایمز نیز چنین وصفی درباره‌اش نوشت:«کتابی دلپسند که ساعت‌ها می‌توانید آن را بخوانید و حظ ببرید.»(33) اما چیزی نگذشت که اهالی حوزه دانشگاهیِ نسبتاً نوپای تاریخ شفاهی و عموماً نیز رشته‌های علوم اجتماعی شروع به انتقاد از این کتاب کردند. از طرفی استعداد شگرف بلایز در ارائه تصویری مرثیه‌وار از روستا را می‌ستودند و از طرف دیگر فقدان دقت و انسجام آن را از لحاظ معیارهای علوم اجتماعی به شدت مورد انتقاد قرار می‌دادند. در اوایل سال 1972 و به دنبال چاپ دوم آکنفیلد، یان مارش با نگارش مقاله‌ای در فصلنامه کمبریج با بینش و نگاهی که سابق بر این جزء اختیارات و امتیازات ویژه رمان‌نویسان محسوب می‌شد کوشید به ترکیب «اصالت جامعه‌شناختی» آن بنگرد اما چیزی را که مد نظرش بود در این اثر نیافت. به زعم خانم مارش شاید انسان «از خواندن آکنفیلد به وجد آید» اما اثری معتبر و اصیل به شمار نمی‌آید. وی متدولوژی بلایز و استفاده او از گونه «عرفانی حقیر» ایده‌آلیسم روستایی را که ظاهراً در تشریح و تصویر زندگی روستایی انگلستان به کار برده است، تقبیح می‌نماید.(34) مارش معتقد بود آکنفیلد خود را نماینده چیزی نشان می‌دهد که به واقع نیست و از این بابت عصبانیت خود را ابراز می‌نماید. بلایز می‌گفت که آکنفیلد نه یک روستای «شاخص» بلکه هر جای دیگری می‌تواند باشد، «این کتاب را نه برای یک روستای خاص بلکه برای همه روستاها نوشته‌ام».(35) انتخاب نام مستعار آکنفیلد برای چند روستا را کسی محکوم نمی‌کرد، اما بی‌توجهی بلایز به توضیح این مطلب برای خوانندگان کتاب که در نظر خانم مارش به زرنگی و فریب تعبیر شده بود باعث شد اعتماد به کل کتاب از بین برود. علاوه بر اینها فهرست مشاغلی که در ابتدای کتاب ارائه شده اگر جعلی نباشد به نوعی یک فهرست «سرهم‌بندی‌شده» است، و راویان از خود و خانواده‌های‌شان اطلاعات اندکی می‌دهند و ناقد کتاب نیز نگرانی خود را این چنین ابراز می‌کند:«وجود همه این عوامل ما را به این نتیجه می‌رساند که اطلاعات کافی در اختیار خواننده گذاشته نشده است تا شرح بلایز از زندگی روستایی را شخصاً مورد بررسی قرار دهد و صحت و سقم آن را متوجه شود.»(36)
یک جامعه‌شناس به نام هاوارد نیوبای که در آن زمان درباره تغییرات اجتماعی مناطق روستایی انگلستان تحقیق می‌کرد بعد از ساخته شدن نسخه‌ای سینمایی از آکنفیلد در سال 1972 دست به قلم شد و در اولین نسخه‌های نشریه «تاریخ شفاهی»، در مقاله‌ای نقادانه نگرانی خود را از ادعای کتاب و بیان چیزی که وجود ندارد، ابراز نمود.(37) وی می‌نویسد:«هر چند روشن است که آکنفیلد در حوزه جامعه‌شناسی جای نمی‌گیرد اما مسلماً‌ آب و رنگ مستند به آن زده شده و حتی مدعی تاریخ شفاهی است.»(38) وی در نتیجه‌گیری خود اعلام می‌کند که آکنفیلد نه مستند است و نه تاریخ شفاهی. امتزاج چند روستا و ساختن یک روستای خیالی، گزینش شخصی راویان توسط بلایز و کارهایی که از نظر نیوبای به «اختیارات هنری» او تعبیر می‌شود همگی دست به دست هم می‌دهند تا کتابی که «خیال‌بافی‌های بلایز است و نه اظهارات ساکنان روستا» آفریده شود.(39) این نقاد در عین اذعان به شاهکار بودن کتاب از بُعد نگارش و هنر نویسندگی، با توجه به اینکه خود از زندگی مناطق روستایی سوفولک اطلاعات دقیق و مفصلی دارد و از طرفی به صداقت علمی نیز پایبند است، نتیجه می‌گیرد که استانداردهای علمی و ذوق هنری را به راحتی و بی‌حساب و کتاب نمی‌توان با هم ممزوج کرد. «اگر به همه مورخان شفاهی اجازه می‌دادند تا از ذوق هنری خود بدین شیوه استفاده کنند، دیگری چیزی از تاریخ شفاهی می‌ماند؟ شاید از خواندن‌شان لذت بیشتری می‌بردیم اما قطعاً آنچه می‌خواندیم تاریخ نبود.»(40) البته نگرانی نیوبای نشان می‌داد که بحث و جدل‌های گسترده‌ای در حوزه تاریخ و متخصصان این رشته درباره ماهیت و رویه عملی تاریخ جریان دارد. به قول نیوبای، آکنفیلد روی مرز نشسته است یا به تعبیری دیگری در منطقه بی‌طرفی موضع گرفته که نام رمان و تحقیق مستند هر دو بر آن قابل اطلاق است. این مرزبندی‌ها در سال 1975 با دقت بیشتری مشخص شد؛ یک دهه بعد در بین مورخان این سؤال پیش آمده بود که وجه ممیزه تاریخ و قصه‌گویی در چیست؟ آنان می‌خواستند بین این دو مقوله رابطه‌ای ساده‌تر و سازنده‌تر برقرار کنند.(41)
نگرانی مورخان شفاهی از ناحیه متدولوژی بلایز با لحنی جدی در کتاب پال تامسون به نام «صدای گذشته»(42) انعکاس یافته است. تامسون موفقیت آکنفیلد را مدیون «انتقال بی‌واسطة کلام گفتاری مردم یا راوی به خواننده» می‌داند. البته وی چندان هم تمایلی به تعریف و تمجید از این کتاب نداشته است. از این رو به خود اجازه می‌دهد تا آن را به نحوی ناخوشایند و تا حدودی غیر منصفانه با «معیار سختگیرانه»‌ای که ایوارت ایوانز در کتاب خود موسوم به «از علف‌چینان بپرسید»(43) وضع کرده است، مقایسه نماید.(44) در حالی که ایوارت ایوانز دیدگاه‌های فرهنگی و تاریخی را با مهارتی ستودنی و با توجهی عمیق و جدی به زبان پاسخ‌دهندگان یا راویان می‌آمیزد، تلویحاً گفته می‌شود که بلایز با اثرش گربه‌رقصانی می‌کند؛ مخلص کلام اینکه می‌خواهند بگویند آکنفیلد اثر قابل اعتمادی نیست. بلایز متهم است که «دقت محققانه و عالمانه» را به قدر کافی در کار خود رعایت نکرده است، داستان‌هایی از چند روستا را به هم آمیخته و داستان واحدی از آنها ساخته است، اطلاعاتش اساس و ریشه درستی ندارند و تامسون نیز تلویحاً بیان می‌کند که بلایز کلمات و اظهارات راویانش را دستکاری و تحریف کرده است. با وجودی که شواهد و مدارک شفاهی در کتاب آکنفیلد جزء نقاط قوت آن محسوب می‌شود، اما از از نظر تامسون در اصالت و اعتبار این کتاب شبهه وجود دارد.(45)
وقتی فضای محققانه و دورانی را که پیشقراولان تاریخ شفاهی نظیر تامسون در دهه 1970 در آن مشغول به کار بودند به یاد می‌آوریم از چنین انتقاداتی تعجب نمی‌کنیم. تاریخ شفاهی درواقع متدولوژی نوظهوری بود و عموم مورخان و دانشمندان علوم اجتماعی بدان اعتمادی نداشتند زیرا معتقد بودند که نمی‌توان به «خاطره» اعتماد کرد؛ امکان تشخیص صحت و سقم اطلاعات و داده‌های تولید‌شده در حوزه تاریخ شفاهی و تکیه بر آنها وجود نداشت؛ مدارک و شواهد شفاهی در پایین‌ترین ردة سلسله‌مراتب منابع قابل اعتماد جای می‌گرفتند و در قیاس با مطالب مکتوب و به ویژه اسناد رسمی، اسنادی دست دوم یا حتی دست چندم به حساب می‌آمدند. پیشقراولان تاریخ شفاهی برای توجیه رویه و شیوه خود و اقناع منتقدان، رنج فراوانی بردند. یکی از گرفتاری‌های‌شان تشخیص صحت و سقم شواهدِ حاصل از مصاحبه‌های شفاهی، بررسی و مقابله چندین و چند بارة این اطلاعات با منابع مکتوب برای جدا کردن حقیقت از خیال و قرار دادن مدارک و اطلاعات شفاهی در بستری گسترده‌تر و بررسی انسجام درونی آنها بود.(46) مورخان شفاهی که عمدتاً‌ در چارچوب علوم اجتماعی به فعالیت مشغول بودند نیز دغدغه این را داشتند که ماهیت اطلاعات‌شان در چه قالبی معرفی می‌شود و از این رو استفاده از شیوه نمونه‌گیری علمی را توصیه می‌کردند و سرسختانه می‌کوشیدند تا به نمونه فراگیر و شاخصی از پاسخ‌دهندگان دست یابند.(47) مورخان شفاهی در این زمان در موضع دفاعی قرار داشتند و به زحمت تلاش می‌کردند تا رویه خود را توجیه نموده و جایی برای خود و تحقیقا‌ت‌شان باز کنند. با آغاز دهه 1990 مورخان  شفاهی به این حد از اعتماد به نفس رسیده بودند که کارهای خودشان را نقد کنند و در این مرحله پذیرفتند که افسانه و بافته‌های ذهنی راویان در ذات ساختار روایت‌های شفاهی تنیده شده است ولی به هیچ وجه از اعتبار و صحت آنها چیزی نمی‌کاهد.(48)
در متدولوژی بلایز هیچیک از این «معیارها» رعایت نشده بود و لذا دفاع از آن با توجه به شرایط مشخص‌شده در بالا به راحتی امکان نداشت. تصویر دوچرخه‌سواری بلایز در روستاها، به حرف کشاندن مردمی که به گمان او ممکن بود چیزی برای گفتن داشته باشند، فقدان تشخیص درست برای انتخاب یک نمونه فراگیر و شاخص و حتی فقدان یک برنامه منظم و حساب‌شده مصاحبه برای عصبی کردن مورخان کفایت می‌کرد. نداشتن دستگاهی برای ضبط صدا و پیاده کردن مصاحبه‌ها هم مزید بر علت بود. پس باید به تامسون حق بدهیم که بلایز را به «عدم دقت محققانه و عالمانه» متهم کند. باید فراموش نکنیم که بلایز اصلاً یک شخصیت دانشگاهی یا مورخ حرفه‌ای نبود؛ وی به هیچ وجه قصد نداشت محصول تحقیقاتی علمی و متقنی مطابق با انتظارات آلن لِین، ناشر آکنفیلد، تولید کند. هر چند که ناشر در قراردادش از آکنفیلد به عنوان بخشی از مجموعه مطالعات جامعه‌شناختی درباره تغییر و تحولات زندگی روستایی در اروپا یاد کرده بود.
بی‌اعتمادی به نحوه معرفی و عرضه مدارک و شواهد تاریخ شفاهی نیز بخش حساس و ظریف این حوزه از فعالیت مورخان محسوب می‌شد. رافائل ساموئل در سال 1971 در جمع‌بندی سخنانی پیرامون «مخاطرات متن پیاده‌شده» قویاً اصرار ورزید که در فرایند ترجمه گفتار به متن یا همان پیاده کردن نوار مصاحبه باید انسجام و یکدستی پیام و اظهارات راوی حفظ شود.(49) بدترین حالت زمانی است که کلام گفتاری را «مثله می‌کنند»، و بهترین حالتش این است که کمی ناهمواری‌هایش گرفته شود، اما از نظر ساموئل این گونه بی‌دقتی در پیاده کردن مصاحبه که ضرباهنگ و نواقص یا افت و خیزهای کلام گفتاری را از قلم می‌اندازد، گویش یا لهجه را مسکوت می‌گذارد و حتی تفسیر و برداشت نویسنده یا مؤلف را بر کلمات پاسخ‌دهنده تحمیل می‌کند رویه خطرناکی است که خواننده را به سوءظم می‌اندازد. ساموئل برای اثبات سخنش به قطعه‌ای از کتاب آکنفیلد استناد می‌کند که به ادعای او به نوعی پیراسته و مرتب شده ولی در عین حال مثل وصله ناجوری در صفحه جای گرفته است. پال تامسون نیز از خطرات مثله شدن و تحریف کلام می‌نویسد و برای اثبات آسیب‌های ناشی از عدم توجه به حفظ «نحو» کلام گفتاری، به همان قطعه‌ای که ساموئل نیز اشاره کرده استناد می‌کند. هر دو منتقد، جمله‌ای را که بلایز از کلام گفتاری به متن درآورده در کنار جمله‌ای از ایوارت ایوانز می‌نشانند که به قول ساموئل قطعه‌ای به‌یادماندنی است زیرا «زاویه‌های تند و تیزی دارد، پیچ و تاب می‌خورد، معانی را می‌جود و خود را حلقه‌وار بالا می‌کشد.»(50) ساموئل می‌خواهد به ما القا کند که ایوارت ایوانز از این هنر و استعداد برخوردار است تا حتی‌المقدور اصالت کلام گفتاری را حفظ نماید اما بلایز قطعه‌هایی از سخن مصاحبه‌شونده‌اش را کم کرده است. تامسون درباره بلایز می‌نویسد:«آدم دوست بداند مصاحبه در کجا قطع شده و برای به هم دوختن تکه‌های مصاحبه چه چیزی به آن اضافه شده است.»(51)
پس می‌بینیم که این دغدغه‌ها عموماً بازتاب برهه‌ای خاص از دوران اجرای تاریخ شفاهی هستند که حفظ اصالت و تلاش برای رعایت نهایت وفاداری در پیاده کردن کلام گفتاری در آن دوران یکی از مهارت‌های اساسی مورخ شفاهی محسوب می‌شد. انگیزه این حساسیت‌ها به این برمی‌گشت که تعهد به شنیدن صدای محرومان، خاموش نکردن صدای کسانی که در گذشته بر دهان‌شان مهر سکوت زده بودند، تعهد به دموکراسی در مصاحبه و روند تحقیقات و احساس وظیفه در اجرای درست و صادقانه تحقیقات در آن زمان امر پسندیده‌ای دیده می‌شد. چنانچه جمله معروفی در آن زمان بدین مضمون باب شده بود که:«مورخ باید از تحمیل شیوه و مسلک خود بر گفتار مطلعینش پرهیز نماید».(52) امروز معمولاً به مجریان تاریخ شفاهی می‌آموزند تا در پیاده کردن گفتار راوی حتی المقدور به اصل گفته‌ها وفادار باشند و تغییرات کمی در آن بدهند زیرا «رعایت وفاداری در بازتولید مصاحبه باعث می‌شود تا ما یک گام به اطلاعات واقعی نزدیک‌تر شویم، ضمن آنکه تحریف یا تغییر غیر اصولی موجب خطا می‌شود.»(53) اما باید به خاطر داشته باشیم که همه ما کمابیش مطلب‌مان را دستکاری می‌کنیم تا با هدف‌مان متناسب شود. حتی ساموئل و تامسون نیز با گزینش قطعه کوتاهی از میان یک گفت‌وگوی طولانی با کشاورزی به نام لئونارد تامسون، کلماتش را از متن اصلی و مشروح صحبت‌های او بیرون کشیده‌اند. حال چنانچه خواننده موفق شود کل صحبت‌های راوی و شرحی را که از شرایط زندگی‌اش می‌دهد بخواند آن وقت می‌تواند اوضاع رقت‌بار مادی و مرارت‌های روحی و روانی این مرد و خانواده‌اش را به خوبی درک نماید.(54)



پانویس‏ها:


1. -Ronald Blythe, Akenfield: Portrait of an English Village (1st edition, Allen Lane, London, 2996, 2nd edition Penguin, 1972, reprinted with new preface Penguin, 1999, published as a Penguin Classic 2005)


تمام ارجاعات به متن در این مقاله مربوط به چاپ این کتاب در سال 2005 است مگر آنکه صراحتاً مشخص شده باشد. همچنین نسخه‌ای از این کتاب به زبان فرانسوی و سوئدی نیز چاپ شده است.


2. --Deben Valley
3. -East Suffolk
4. -Ipswich
5. -Blythe, Akenfield, Preface to 2nd edition (1999), p 8.
6. -Blythe in Craig Taylor, Return to Akenfield: Portrait of an English Village in the 21st Century (London, 2006), p 7. 
7. -Blythe Akenfield, p 18.
8. -John Nash
9. -For a Brief biography written by Blythe see Taylor, Return to Akenfield, pp 3-7.
10. -Ronald Blythe, Field Work: Selected Essays (Norwich, 2007), p ix.
11. -George Herbert
12. -John Clare
13. -Francis Kilvert
14. -Benjamin Britten
15. -It is not possible to list Blythe’s extensive literary output here but some exemplars include: Selected Writings of William Hazlitt, edited, with an introduction, by Blythe (Harmondsworth, 1970); Divine Landscapes (Harmondsworth, 1986); Word from Wormingford: A Parish Year, with illustrations by John Nash (London, 1998); Talking about John Clare (Nottingham, 1999). For an abbreviated but representative selection of Blythe’s writing over 30 years see Field Work.
16. -The pre-Akenfield books included A Treasonable Growth (1960), Immediate Possession (1961); Age of Illusion (1963). There are strong echoes in Blythe’s collections of Church Times articles published in the Wormingford series, Word from Wormingford (London, 1997); Out of the Valley (London, 2000); Borderland (Norwich, 2005); A Year at Bottengoms Farm (Norwich, 2006.(
17. -spoken history
18. -George Ewart Ewans, Ask the Fellows Who Cut the Hay (London, 1956); Where Beards Wag All: the Relevance of Oral Tradition (London, 1970); Spoken History (London, 1987), amongst many others.
19. -Richard Hoggart’s The Uses of Literacy
20. -Edward Palmer. Thompson’s The Making of the English Working Class
21. -Although very different, Studs Terkel’s work had the same ambitions. See particularly Hard Times (1970).
22. -Paul Thompson, Review of Return to Akenfield, Oral History, vol 35 no 2 (2007), p 111.
23. -Ashworthy
24. -West Country
25. -W.M. Williams, A Sociology of an English Village: Gosforth (London, 1956); A West Country Village, Ashworthy: Family, Kinship and Land (London, 1963).
26. -The Horse in the Furrow
27. -Blythe, Akenfield, pp 11-12.
28. -Ewart Evans, Crooked Scythe: an Anthology of Oral History (London, 1993), p 197.
29. -Blythe, Akenfield, p 8.
30. -Blythe, Akenfield, p 21.
31. -Craig Taylor
32. -Akenfield (1974), directed by Peter Hall; Taylor, Return to Akenfield.
33. -The Times, 10 May 1969, p 20.
34. -Jan Marsh, “A Miraculous Relic?” , The Cambridge Quarterly, vol VI, no 1 (1972), pp 70-77, p 76.
35. -“Ronald Blythe: Writer” in Taylor, Return to Akenfield, p 7. Blythe explains the choice of the name Akenfield in his preface to the 1999 edition.
36. -Marsh, Miraculous Relic”, p 72.
37. -Howard Newby, The Deferential Worker: A Study of Farm Workers in East Anglia (London, 1977); Green and Pleasant Land: Social Change in Rural England (London, 1979); Property, Paternalism and Power: Class and Control in Rural England (London, 1978).
38. -Howard Newby, “Akenfield Revisited”, Oral History vol 3, no 1 (1975), p 80.
39. -Newby, “Akenfield Revisited”, p 81.
40. -Newby, “Akenfield Revisited”, p 82.
41. -See, for example, John Brewer and Stella Tillyard, “Waterland: History and Telling Stories”, History Today, vol 35, no 1 (1985), pp 49-51.
42. -Voice of the Past
43. -Ask the Fellows Who Cut the Hay
44. -Paul Thompson, The Voice of the Past (3rd edition, Oxford, 2000), p 102


جالب توجه است که ایوارت ایوانز نیز به خاطر علاقه‌اش به افسانه و استفاده از این عنصر در آثارش و همچنین تأکید بر پیوستارها در زندگی روستائیان مورد انتقاد واقع شده است.


See Alun Howkins, “Inventing Everyman: George Ewart Evans, Oral History and National Identity”, Oral History, vol 25 (1994), pp 26-32, here p 31.
45. -Thompson, Voice of the Past, pp 101-2.
46. -For a summary of this debate see Rob Perks and Alistair Thompson (eds), The Oral History Reader (2nd edition, London, 2006), pp 2-4.
47. -Paul Thompson’s Edwardians project at Essex University was typical of this approach. For details of the sampling and data collection methods employed see htt://www.qualidata.ac.uk/Edwardians/about/introduction.asp
48. -See Raphael Samuel and Paul Thompson (eds), The Myths We Live By (London, 1990)
49. -Raphael Samuel, “The Perils of the Transcript”, Oral History, vol 1 (1971), pp 19-22.
50. -Samuel, “Perils”, p 391.
51. -Thompson, Voice of the Past, pp 260-1.
52. -Samuel, “Perils”, p 391.
53. -R.O. Joyce cited in Valerie Yow, Recording Oral History (2nd ed., Oxford, 2005), p 317.
54. -Blythe, Akenfield, pp 32-44.

نویسنده: لین آبرامز
 Lynn Abrams
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی

ادامه دارد...

منبع: دانشگاه گلاسکو


http://www.ohwm.ir/show.php?id=1460
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.