شماره 88    |    12 مهر 1391



بررسی ضروری یک پدیده

گزارش نویسی جنگ در گفتگو با هدایت الله بهبودی:

گزراش نویسی جنگ را باید یکی از جذاب ترین شاخه های روزنامه نگاری دانست٬ که همواره برای مخاطبان جذاب و خواندنی می‌باشد. بررسی گزارش نویسی جنگ را با هدایت الله بهبودی که خود تجربه روزنامه نگاری در جنگ را داشته است و هم اکنون معقتد به کنکاش این رویداد می باشد را در ادامه می‌خوانید.

سیر تکوین گزارش‌نویسی از جنگ را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
گزارش‌نویسی جنگ را باید زاده خبرنگاری جنگ دانست. حداقل در ایران ما و در جنگ هشت ساله چنین بوده است. توضیح این که خبرهای جنگ در سال‌های نخست، طبق عرف همه جنگ‌ها، که نمی‌توان هر خبری را به سلیقه و دلخواه تنظیم کرد و روی صفحات روزنامه فرستاد، از طریق منابع و مصادر رسمی ابلاغ می‌شد. و نیز روش نظام‌مند و تعریف‌شده‌ای برای حضور خبرنگاران جهت تهیه گزارش در آن سال‌ها وجود نداشت. و بالاخره تجربه گزارش‌گری، نزد روزنامه‌نگارانی که به تازگی پا و قلم خود را به این عرصه کشانده بودند، دیده نمی‌شد. اما رفته رفته کار به جایی رسید که احساس شد، غیر از خبرهای رسمی و یک‌دست از جنگ، جامعه نیازمند دانستن از درون رخدادهای جبهه است. این نیاز که به نظرم طبیعی و فطری رشد کرد، از سال 1365 نمایان شد، به ویژه با عملیات کربلای 5 نمود بارزی یافت. اگر اشتباه نکنم نخستین گزارش‌های حرفه‌ای از جنگ در خلال این عملیات بزرگ از جبهه‌ها تهیه شد و از طریق روزنامه‌ها بر چشم و دل خوانندگان نشست. اینک که به قلم و خود آن گزارشگران نگاه می‌کنم، می‌بینم برخی از آنها نیستند. سالهاست که نیستند. نه نامی ازشان هست و نه اثری. نمی‌دانم چرا! چه کورانی بر آنها وزید که آن استعدادشان را به پاییز رساند و در آن فصل بی‌رمق ماندگار کرد!
به هر حال گزارش‌گری جنگ در یک بازه زمانی کوتاه (کمتر از سه سال 67- 1365) زاده شد و رشد آن چندان به درازا نکشید، چرا که با پایان جنگ در 1367، این رشته از روزنامه‌نگاری نیز خاتمه یافت. با این حال معتقدم بررسی این پدیده امری ضروری است. اول این که یاد و نام روزنامه‌نگاران آن دوره که از این طریق به کشور و دین خود خدمت کردند، زنده می‌شود. دوم این که تجربه تکرارنشدنی گزارش‌نویسی از جنگ، مایه‌های قابل توجهی برای تتبعات تاریخ روزنامه‌نگاری و حتی تاریخ جنگ دارد. سوم این که دانشجویان رشته ارتباطات و روزنامه‌نگاری نیازمند آگاهی از این پدیده هستند.

ویژگی گزارش‌های جنگ در چیست؟ چرا جامعه نیازمند تولید این نوع گزارش‌هاست؟
هر چند خود جنگ به واسطه وفور آن در جهان یک امر استثنایی نیست، اما کشورها دائم و مستمر با این موضوع درگیر نیستند. جنگ هشت ساله ایران با همه ابعاد آن، شباهتی در گذشته نزدیک خود ندارد، مگر برسیم به جنگ‌های ایران و روس و آن درگیری‌های نظامی پردامنه. ایران، نه در دو جنگ جهانی اول و دوم، و نه در جنگ‌های آزادی‌خواهانه خود، همچون جنگ با استعمار انگلیس در صفحات جنوب، با ابعاد وسیع وارد نشد. وقتی ابعاد جنگ گسترده باشد، تأثیرات آن نیز وسیع خواهد بود؛ از آن جمله است تنوع رخدادها، گوناگونی فرازها و فرودها، و تعدد پیروزیها و شکست‌ها. و از آن جا که نقش اصلی در این تحولات، انسان است، می‌توان تصور کرد که تا چه اندازه ابعاد مادی و معنوی آدمی دست‌خوش حادثه‌ها و تحولات می‌گردد. این شق اخیر را نمی‌توان در خبرها و پیام‌های رسمی مرتبط با جنگ به دست آورد؛ این فرازها و فرودهای انسانی فقط در گزارش‌های حسی و آمیخته با تأثرات بشری نمایان می‌گردد. از این منظر بهتر می‌توان به اهمیت گزارش‌های تهیه شده از جنگ پی برد. مع‌الاسف شمار این گزارش‌ها در جنگ هشت ساله بسیار کم است.

یعنی خاطره‌نویسی نتوانست جای خالی آن را پر کند؟
این نکته مهم را باید یاد کنم که خاطره‌نویسی از جنگ، هرچند تفاوت ماهوی با گزارش روزنامه‌نگاران دارد اما توانسته است بخشی از ناگفته‌ها و نادیده‌های آن دوران را به یادگار بگذارد، اما نمی‌توان خاطره‌نویسی را ترمیمی برای کمبود گزارش‌های جنگ دانست.

آیا می‌توان گزارش‌های جنگ را دارای فواید بلندمدت دانست؟
کارکرد گزارش‌های جنگ را می‌توان در دو مقطع زمانی ارزیابی کرد. مقطع اول، هم دوره بودن گزارش‌ها با جنگ است. تصویری که این گزارش‌ها به جامعه می‌دهد، در نمایاندن نماهای تازه به جامعه که نتیجه آن انگیزش حس افتخار است، تأثیر بسیاری دارد؛ به ویژه آن که اگر این جنگ، ماهیتی دفاعی داشته باشد. تصویر دفاع، یعنی تشریح قهرمانی‌ها، فداکاری‌ها و جان‌بازی‌ها نمایندگان جامعه (سربازان، داوطلبان، نظامیان) در جبهه‌های جنگ. این اقدام، روحیه عمومی را در پشتیبانی از به جبهه‌رفته‌ها تقویت می‌کند و تَشَخُّص تازه‌ای که توأم با افتخار است، به جان مردم می‌دهد. این گزارش‌ها اگر به وفور برسد، اجازه دسته‌بندی خود را در میان انواع ادبیات جنگ می‌دمد. اما کارکرد بعدی و غیر هم دوره گزارش‌های جنگ، تبدیل شدن به سند برای بهره‌مندی مورخان در نگاشتن حوادث پشت سر است. می‌دانیم که گزارش از صحنه حادثه، آن هم بدون واسطه، تا چه حد برای تاریخ‌نگاران ارزشمند و بهادار است.

از دسته‌بندی گزارش‌های جنگ گفتنید. در این مورد توضیح بیشتری بدهید.
این که گزارش‌های جنگ می‌تواند در میان گونه‌های ادبی مرتبط با جنگ دسته‌بندی شود، حداقل در میان آنانی که ادبیات جنگ را چه در بخش نظری و چه در بخش عملی پی‌گیری می‌کنند، موضوعی جا افتاده است. البته این مسأله راهی در  دسته‌بندی‌های ادبیات کلاسیک ندارد. یادداشت، خاطره، گزارش، قطعه، داستان، شعر و چند عنوان دیگر را زیرمجموعه ادبیات جنگ می‌دانم. این تقسیم‌بندی، ما را در برابر حجم چشمگیری از تولیدات مکتوب قرار می‌دهد که عامل اول و آخر آفرینش آنها، جنگ است.

گزارش‌های جنگ چه سرنوشتی پیدا کردند؟
برخی از گزارش‌ها بعدها تبدیل به کتاب شدند که در دسترس است، اما برخی دیگر هم‌چنان در میان صفحات روزنامه‌ها باقی مانده است. خوب است بگویم نخستین کتابی که دفتر ادبیات و هنر مقاومت پس از تأسیس در حوزه هنری به چاپ رساند، «سفر به قله‌ها» بود. این کتاب حاوی تعدادی از گزارش‌های جنگ است که روزنامه‌نگاران برای نشریات متبوع خود تهیه کرده بودند.

منبع: نشریه سوره مهر، ش 160 و 161، 1 مهر 1391، ص 14


http://www.ohwm.ir/show.php?id=1459
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.