شماره 79    |    28 تير 1391

   


کارگاه آموزشی در خوزستان

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران؛ نهمین کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در دو سطح مبانی و آموزش‏های تخصصی تاریخ شفاهی با مشارکت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‏های دفاع مقدس استان خوزستان و دفتر مطالعات و ادبیات پایداری امور استان‏ها حوزه هنری در دو نوبت صبح و عصر روز‏های 28 و 29 تیر ماه سال جاری در موزه جنگ خرمشهر برگزار می‏شود. این کارگاه‏های آموزشی از سال گذشته با هدف ارایه طرح درس با عنوان تاریخ شفاهی برای علاقمندان این حوزه توسط دفتر مطالعات و ادبیات پایداری حوزه هنری امور استان‏ها برنامه ریزی شده که تاکنون 7 دوره این کارگاه‏های آموزشی در برخی از استان‏های کشور چون سمنان، قم، خراسان شمالی، کهگیلویه و بویر احمد، یزد و... برگزار شده است.


برگی از خطه کشوین

بررسی «برگی از خطه کشوین» اثر مسعود آتشگران چهارم مرداد ماه در حوزه هنری قزوین برگزار می‏شود. در این مراسم ‏که با سخنرانی علیرضا کمری برگزار می‏شود از نویسندگان و علاقمندان به ادبیات پایداری در استان قزوین دعوت به عمل می‏آید. این اثر با قلمی روان، نگاهی جامع و رویکردی تاریخی، بخشی از وقایع تاریخ معاصر، بویژه مبارزات مردم ایران را بیان می‏نماید و به ارائه برشی از زندگی اجتماعی و تاریخ محلی قزوین در سال‏های منتهی به انقلاب 57 می‏پردازد. آتشگران تلاش دارد تا روایتگر تکاپوی جوانان مسلمان قزوین و همت اقشار و توده‏ها‏ی مختلف این سرزمین در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) باشد.


انقلاب اسلامی در اردبیل

کتاب انقلاب اسلامی در اردبیل، در حوزه هنری استان اردبیل رونمایی شد؛ «تاریخ انقلاب اسلامی در اردبیل» حاوی بخش‌‌‌های ناگشوده از تاريخ انقلاب در اردبيل با حضور جمعی از مسئولان نهادهای فرهنگی و هنرمندان اردبیل در محل سالن اجتماعات شورای اسلامی شهر اردبیل توسط حوزه هنری استان رونمایی شد. به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، ساسان ناطق رئیس حوزه هنری استان اردبیل در این مراسم گفت: «کتاب تاریخ انقلاب اسلامی در اردبیل توانست در سومین جشنواره دفاع مقدس کشور رتبه اول را به خود اختصاص دهد.» وی افزود: «وجود چنین جوانان توانمند قلم زن فرهنگی می‏طلبد که حمایت مسئولان بیش از پیش برروی جوانان متمرکز شود.»


معرفی تاریخ انقلاب اسلامی در اردبیل

«تاریخ انقلاب اسلامی در اردبیل» از مجموعه کتاب‌های تولید شده در دفتر مطالعات و ادبیات پایداری مراکز استانی حوزه هنری و تحقیق و نگارش علی درازی است. این کتاب در 988 صفحه و قطع وزیری به تازه‌گی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این کتاب در هفت بخش تدوین شده است. بعد از مقدمه و پیش‌گفتار، بخش اول با عنوان «اردبیل از عهد باستان تا ظهور سطلنت پهلوی» در چهار فصل به موقعیت جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی اردبیل، دریاچه‌های استان، ساخت اجتماعی استان اردبیل و وجه تسمیه اردبیل، اردبیل در مدارک تاریخی کهن، اردبیل در کتب تاریخ‌نویسان و در کلام شاعران بزرگ و اردبیل و دین زرتشت، اشاره می‌کند.


هر جمله‏ با خود تاریخی همراه دارد

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران؛ فیلمنامه نویسان دفاع مقدس با استفاده از «هور و همیشه»، زندگی نامه و خاطرات سردار شهید علی‏هاشمی، فرمانده قرار گاه نصرت در جنگ تحمیلی زندگی این سردار شهید را به تصویر بکشند. عبدالصاحب رومزی پور مؤلف کتاب از دوستان نزدیک شهید‏هاشمی در دوران قبل انقلاب و زمان جنگ بوده است و بخشی از این کتاب خاطراتی است که او از زبان خود درباره این شهید روایت می‏کند. رومزی پور صاحب بیش از 9 کتاب خاطره و تاریخ شفاهی درباره فرماندهان و عملیات‏های جنوب کشور در دوران دفاع مقدس است. رومزی پور با 32 ماه حضور در جبهه‏های جنگ همواره یکی از دل مشغولی‏هایش جمع‏آوری و ثبت خاطرات رزمندگان دوران جنگ تحمیلی است.


تاریخ شفاهی ثبت جهانی بیستون(1)

حافظه سرزمین ایران زاگرس‏نشینانی را كه از راه‏های گوناگون به فلات قاره ایران راه یافتن، به یاد دارد. حكمرانان و گردانندگان هر دوره‌‌ای خاستگاه‏ها و برنامه و شیوه مدیریتی و محدوده قلمرو خود را بر صخره‏های مستحكم زاگرس به یادگار گذاشته اند. یكی از مهمترین آثار بجامانده از آن دوران، سنگ نبشته داریوش در بیستون است. محوطه تاریخی فرهنگی بیستون، با عرصه‌ای 15 کیلومتری و حریمی منظری حدود 250 كیلومترمربع یكی از نواحی مهم باستانی این سرزمین است. بیستون در ذهن مردم ایران خاطره‌ای معنوی، عاشقانه و ادبی بجامانده از دورترین زمان است. اما متاسفانه تاكنون معرفی صحیح وكاملی از این محوطه‌ی تاریخی صورت نگرفته وكسانی هم كه در احیاء ومعرفی آن به جهان فرهنگ وهنر، تلاش نموده‏اند قدرشان ناشناخته مانده است.


تاریخ نخستین خاطرات شفاهی زنان در ایران

هنوز یک پژوهش اطمینان بخش و مستند در باره سرآغاز تاریخ و خاطرات شفاهی در ایران و نخستین زنان و مردانی که خاطراتشان به صورت شفاهی روی نوار کاست یا فیلم ضبط شد، انجام نشده است. اما اخیراً با انتشار کتابی بسیار ارزشمند، می توان حدس هایی در این باره زد و به یک تاریخ نسبی برای این شروع دست یافت. سرآغاز خاطرات شفاهی و همچنین تاریخ شفاهی زنان و بانوان در ایران قطعاً به سال های پیش از انقلاب اسلامی و احتمالاً به نیمه نخست دهه پنجاه شمسی/دهه هفتاد قرن بیستم میلادی باز می گردد.


رونمایی از «زندگینامه شهيده نسرين افضل» در روز بسيج زنان

فریبا طالش‌پور به تازگي نگارش «زندگينامه شهيده نسرين افضل» را به پايان رسانده است. اين اثر به زودي توسط نشر فاتحان منتشر و 13 مرداد، همزمان با روز بسيج زنان در سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع‌مقدس سپاه و بسيج رونمايي خواهد شد. فريبا طالش‌پور در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، از اتمام نگارش كتابش با موضوع «زندگينامه شهيده نسرين افضل» خبر داد و اظهار كرد: نگارش اين اثر به پيشنهاد نشر فاتحان و بسيج جامعه‌زنان بود كه با نظارت رحيم مخدومي به عنوان كارشناس ناظر به پايان رسيد.


تاریخ شفاهی خاطرات فرماندهان جنگ هشت ساله

گفتگوی سید قاسم یاحسینی با دکتر محمد مهدی بهداروند: خاطرات شفاهی فرماندهان کلیدی در جنگ هشت ساله از جمله روایت‏های جالب در تاریخ شفاهی جنگ ایران و عراق است که وجه همت آیت‏الله دکتر بهداروند قرار گرفته است. در بعد از ظهر روز 24 مرداد ماه 1386 در دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری خدمت ایشان رسیدیم و سؤال‏های خودم را مطرح کردم. ایشان نیز با دقت و صراحت قابل تحسینی، پرسش هایم را پاسخ دادند.


کمر بند آتش

عراق در آن دسته از واحدهای سیاسی قرار می‏گیرد که در مقاطعی از تاریخ سیاسی‏شان دگرگونی خشونت‏بار سیاست و قدرت را تجربه کرده‏اند و طی آن رنج بسیاری متحمل شده‏اند. سرنگونی صدام و تغییر ارزش‏ها و ترجیحات سیاسی مبتنی بر ایدئولوژی بعث، فضای جدیدی فراهم ساخته است که روندها و رویدادهای سیاسی جدیدی مبتنی بر ارزش‏ها و قواعد مردم‏دار شکل گیرد. امروزه درک روندهای عراق پس از صدام بخش مهمی از آینده این سرزمین را رقم خواهد زد. در عراق نو افراد، طیف‏ها و جریان‏های سیاسی موثر و مهمی ظهور کرده‏اند که اگرچه تجربه جدیدی از حکومت‏داری است، ریشه در باورها، اندیشه‏ها و مولفه‏های تمدنی و کهن عراق قرار دارد.


از جنگ داخلی تا حقوق مدنی

پارک ملی صید نهنگ کمک هزینه حفظ تاریخ شفاهی نیو بدفورد را دریافت می‏کند. نیوبدفورد (NEW BEDFORD)- با بهره از کمک هزینه بنیاد پارک ملی، تجربه جامعه محلی سیاهان و سفیدپوستان آمریکا در گذشته وقایع‏نگاری خواهد شد. پارک ملی تاریخی صید نهنگ (New Bedford Whaling National Historical Park) کمک هزینه ضربتی معادل8,750 دلار برای طرح تاریخ شفاهی دریافت کرده است. جاسمین ای اوتسی (Jasmine A. Utsey) که از دانشگاه براون (Brown University) در گرایش مطالعات سیاهان آمریکا فارغ‏التحصیل شده است، 10 مصاحبه برای این مجموعه‏ با عنوان «بیان حرف ما: از جنگ داخلی تا حقوق مدنی» انجام خواهد داد.


دادگاه آمریکا و تاریخ شفاهی ایرلند

دادگاه: مصاحبه با بمب‏گذار ارتش آزاديخواه ايرلند در طرح تاريخ شفاهي کالج بوستون باید در در اختیار دادگاه قرار گیرد. آسوشييتدپرس، بوستون- کالج بوستون بايد مصاحبه‌هاي ضبط شده‏اي که محققانش با يک متهم عضو ارتش آزاديخواه ايرلند انجام داده‏اند در اختيار پليس قرار دهد. اين حکم بعد از اينکه يک دادگاه استيناف روز جمعه تلاش براي توقف انتشار آن‌ها را رد کرد، صادر شد. حکم دادگاه استيناف درجه اول آمريکا از تصميم سال قبل قاضي منطقه‏اي ويليام يانگ William Young در پرونده بمب‏گذاری دولورس پرايس Dolours Price، که با محققان کالج بوستون در يک طرح تاريخ شفاهي صحبت کرده بود حمايت کرد. اين مصاحبه تا ماه آينده در دسترس پليس قرار خواهد گرفت.


«چهار خرس» مستند می شوند

اداره راه و ترابری ایالت داکوتای شمالی در آمریکا اعلام کرده است که مجموعه تاریخ شفاهی پل‏های «چهار خرس Four Bears Bridge» را در فهرست اسناد برجسته دولتی در سال 2011 قرار داده است. «گذر از رودخانه» نام یک دی وی دی است که اداره راه و ترابری داکوتای شمالی تولید کرده است و در آن از عکس ها و فیلم های تاریخی همراه با زیرنویس استفاده شده است تا گذشته سه پلی که با نام «چهار خرس» خوانده می شوند روایت شود.


روایت های پل خلیج سانفرانسیسکو

دفتر منطقه‏ای تاریخ شفاهی کتابخانه بنکرافت به دنبال روایت‏های مربوط به «بی بریج» برگستره سال‏ها است. برکلی– مصاحبه کنندگان دفتر منطقه ای تاریخ شفاهی کتابخانه بنکرافت بر این باورند داستان‏های شنیدنی بسیاری درباره «بی بریجBay Bridge »، پلی که سانفرانسیسکو ر به اوکلند وصل می‏کند، همانند دیگر دیگر خواهرخوانده‏هایش در آن سوی خلیج وجود دارد. دفتر تاریخ شفاهی منطقه که در کتابخانه بنکرافت وابسته به دانشگاه کالیفرنیا در برکلی مستقر است فراخوان گسترده ای منتشر کرده است.


روایت و واقعیت(1)

مقاله حاضر به واکاوی ساخت رواییِ واقعیت در داستان‌های مربوط به زندگی یا زندگی‌نامه‌ها می‌پردازد. نخست، بافت و بستر تحقیق معرفی می‌شود و در مرحله بعدی، مفهوم «واقعیت» مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. در مرحله سوم نیز ساخت روایی یک زندگی‌نامه را تجزیه و تحلیل نموده و به رابطه بین کنش و محتوا پرداخته می‌شود. ما محققان راهی برای دسترسی به واقعیت رویدادهای گذشته نداریم، و سر و کارمان فقط با خاطرات، داستان‌ها و اسناد است. باید گفت که ارزش و اهمیت اطلاعاتِ واقعیت‌بنیاد در تاریخ شفاهی با معانیِ منتسب به گذشته توسط مردمی که در آن دوران زیسته و تجاربی کسب کرده‌اند، برابر است و با مداخله عاطفی و نمادین نویسندگان این زندگی‌نامه‌ها ساخته و پرداخته می‌شوند.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 


 

ـ رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران  در دیدار حجت‌الاسلام ابوتراب بهرامی، رییس سازمان عقیدتی‏ـ‏سیاسی نیروی انتظامی گفت: «این سازمان آمادگی دارد با تربیت نیروهای متخصص و برگزاری کارگاه‌های تاریخ شفاهی، به ثبت و ضبط ناگفته‏های سرداران و نیروهای انتظامی کمک کند.»




 

خاطرات محمدرضا حافظ‌نیا (۱۴)
به کوشش: حمید قزوینی 
انــتــشـارات‌سـوره‌مــهــر (وابسـته‌بـه‌حـوزه‌هنـری)
دفتـرادبیات انقلاب اسلامی 
نقل و چاپ نوشته‌ها منوط به اجازه رسمی از ناشر است.


ظاهراً ديگر از ممنوع‌الملاقات بودن درآمده بودم. من هم نمي‌دانستم چه كسي به ملاقات من آمده است؟ براي اولين بار بود. رفتم پشت اتاق ملاقات كه شيشه‌هاي بزرگ و بسته‌اي داشت و با گوشي در آنجا صحبت مي‌كردند. ديدم آقاي عليرضا چايچي همان رفيق سابق كه بعدها باجناق من شد به ملاقاتم آمده است. تعجب كردم. گفتم چه جرئتي كرده و آمده است به ملاقات. اصلاً فكر مي‌كردم هيچ كس جرئت ندارد به سراغ من بيايد. ايشان ظاهراً با يكي از مأموران زندان در بيرون تماس داشت و راهي پيدا كرده بود كه بيايد من را ببيند و صحبت كند. ديدم براي من يك كم پول و ميوه آورده است. برايم جالب بود كه يكي پيدا شده احوال من را در پس اين حادثه بپرسد. ايشان رفت و بعد از او ديديم ديگران هم آمدند. خانمش به همراه فرزند شيرخوار خود و مادر‌زن آقاي چايچي آمدند.(60)  بعد مادرم براي ملاقات آمد و ديدم پشت دريچه ملاقات گريه مي‌كند و مي‌گويد اين چه كاري بود تو كردي؟ سعي كردم به او دلداري بدهم. به او گفتم ناراحت نباش. بعد يك روز ديدم همسرم كه آن زمان در تهران براي بازجويي او را آورده بودند، همراه خواهرش براي ملاقات ‌آمد. من هم از فرصت استفاده كردم و به ايشان فقط اين مطلب را گفتم كه: «شما تصميم خود را بگيريد اگر قصد متارکه دارید من آماده هستم اینجا وکالتی بدهم و شما طلاق بگیری و فكري براي آينده خودت بكني، به‌خاطر من شما معطل نباش، وضع من، وضع روشني نيست كه چه خواهد شد. نبايد شما منتظر من باشي. شما از حالا آزادي هر كاري برای طلاق و متارکه مي‌خواهي بكن.» ايشان گويا تمايلي نداشت كه اين حرفها را از من بشنود و اصلاً به اين حرفم هيچ توجهي نكرد و يك ملاقات ساده‌اي انجام داد و خداحافظي كرد و رفت.
يك روز ديدم آقاي حاج‌سيدعلي اوليايي(61)  پسرعمه‌ام كه در تهران با هم از دوران دانشجويي دوست بوديم و خيلي آدم روشن و عاقل و فهميده‌اي بود و بعد از انقلاب هم خيلي آدم فعالي بود به ملاقات من آمد. از تهران به قصد ملاقات من آمده بود. ايشان در همان حين ملاقات از طريق گوشي به من گفت كه من از تهران كار شما را تعقيب كردم و با يك تيمسار در تهران صحبت كردم، آنها مرا به اينجا معرفي كردند و در مشهد به دادگاه نظامي رفتم و سراغ پرونده و وضع شما را پرسيدم كه چه مي‌شود؟ آنجا يك سرهنگي بود به‌‌نام سرهنگ اسماعيلي در دادگاه نظامي مشهد كه پروندة شما زير دست او بود. اسماعيلي گفت پروندة ايشان و دادخواست و كيفرخواست او آماده است اما پرونده را ما براي يك‌سال معلق كرده‌ايم تا وضع روشن شود. فعلاً اين پرونده را به جريان نمي‌اندازيم تا وضع روشن شود. اين را به اصطلاح داشت خصوصي به من مي‌گفت كه من خودم از يك جهت ناراحت شدم كه چرا؟ من مي‌خواستم زودتر وضعم روشن شود و بالاخره از اين دنيا نجات پيدا كنم. به‌هر‌حال اين خبر را به من داد و من اظهارنظري نكردم و از كنار قضيه گذشتم و تشكر كردم و ايشان هم خداحافظي كرد و رفت.

شورش در زندان
اخبار حوادث بيرون، از طريق تلويزيون زندان(62) يا كساني كه در تظاهرات دستگیر شده و وارد زندان مي‌شدند به داخل مي‌رسيد و حاكي از اين بود كه روز‌ به روز تظاهرات اوج گرفته و قدرت رژيم كمتر شده و شهر هم شلوغ بوده است. همين وضعيت باعث شد تا زندانيها به فكر شورش بيفتند و زندان را به‌هم بريزند. ابتدا زمزمه آن از بند 2 و قسمتهاي ديگر آغاز شد. يادم هست يك زنداني جوان كه فكر مي‌كنم شمالي هم بود و گرايش چپي داشت اين حركت را شروع كرد و به آن دامن زد. كار به جايي رسيد كه زندان به آتش كشيده شد و به نقاط مختلف سرايت كرد. هم‌زمان زندانيها انبار، كارگاه و آشپزخانه را تصرف كردند و به برخي ابزارها دسترسي پيدا كرديم. در واقع مي‌توان گفت با سلاح سرد مسلح شديم.
ابزارهايي مانند آهن، چوب و چيزهاي ديگر كه قصد داشتيم با استفاده از آنها پليس را به داخل زندان راه ندهيم و اگر آمدند آنها را دستگير كنيم و گروگان بگيريم. البته مأموران دچار وحشت و سراسيمگي بودند و خودشان را در معرض حمله زندانيان قرار نمي‌دادند. ديوارهاي بندها تخريب و همه زندان درهم ادغام شده بود. مأموران نمي‌توانستند وارد شوند، آنها فقط در جدار خارجي روي برجكها يا روي ديوارها مستقر بودند.
زندان سياسي و زندان عادي و همچنين بند پنج(63)  با هم قاطي شده بود. نقاط مختلف زندان هم آتش گرفته بود. نمي‌دانم چه كساني قصد آتش زدن زندان و گسترش دامنه آن را داشتند. اين موج آتش زدن بندها به همه جا رسيد و بند پنج را هم فرا گرفت. ابتدا تصور مي‌شد چند تخت و تشك در حال سوختن است و مسئله خاصي نيست غافل از اينكه ظاهراً يكي دو زنداني ميان آتش گرفتار شده‌اند. متأسفانه مدتي كه گذشت بوي بدي انتشار يافت و معلوم شد اين يكي دونفر در شعله‌هاي آتش سوخته و از دنيا رفته‌اند.
خلاصه زندان وضع خيلي بدي داشت. همه چيز به‌هم ريخته بود. آب هم قطع شده بود. با آنكه زندان در اختيار زندانيان بود ولی در محاصرة كامل قرار داشت. موادغذايي و خوراكي نبود و نيروهاي امنيتي محافظ هم در فواصل مختلف، يا گاز اشك‌آور به داخل زندان پرتاب مي‌كردند يا گاهي اوقات با تيراندازي، افراد را مورد هدف قرار مي‌دادند. چند نفري هم زخمي شده بودند و دوران سختي را مي‌گذرانديم. تا اينكه مسئولين زندان تصميم گرفتند تعدادي از زندانيان بویژه زندانیان سیاسی و آنهايي را كه پرونده سنگيني ندارند ‌آزاد كنند.(64)
اينها را از تنها مدخل زندان و سوراخ يك قفس فلزي بالا مي‌كشيدند و آزاد مي‌كردند؛ چون جرئت نمي‌كردند در زندان را باز كنند و مي‌ترسيدند هجومي صورت بگيرد.

مديريت شورش
من در جريان اين وقايع و پس از آن در متن حوادث قرار داشتم. يكي دونفر از زندانيان چپي بودند كه سعي مي‌كردند كه رهبري نهضت زندان را به‌دست بگيرند و به فكر شكل دادن كميتة انقلابي داخل زندان و هدايت آن بودند. از قضا در بين زندانيان سياسي و نیز بين زندانيان عمومي يكي از نيروهايي كه موقعيت خيلي خوبي داشت آقاي ظريف جلالي از زندانيان سياسي مذهبي بود.(65)


۶۰ . ايشان زن‌عموي من بود كه بعداً مادرزن من هم شد.
۶۱ . او ابتدا در وزارت بهداشت و درمان و بعد در سازمان حج و زيارت به فعاليت پرداخت.
۶۲ . با آنكه راديو تلويزيون دولتي بود،‌ گاهي اوقات برخي خبرها را پخش مي‌كرد و ما مي‌فهميديم اوضاع مملكت از چه قرار است.
۶۳ . بند پنج محل نگهداري زندانيان حبس ابد و اعداميها بود. در مجموع بند خوش‌نامي نبود و بيشتر زندانيان از آن خاطرة بدي داشتند.
۶۴ . آن موقع در زندان مشهد زندانيان سياسي معروفي بودند. از گروه‌هاي چپي و توده‌اي گرفته تا گروه‌هاي مذهبي و مجاهدين خلق.
از زندانيهاي معروف مشهد يكي «رضا شلتوكي» بود كه از نيروهاي چپ و ماركسيست به‌شمار مي‌آمد و سالهاي طولاني را در زندان به‌سر برده بود. در بين مذهبيها از چهره‌هاي سرشناس و معروف يكي آقاي «ظريف جلالي» بود و يكي هم آقاي «جواد منصوري» و تعدادي ديگر هم بودند. بعضي هم مثل «كاملان» بودند كه به گروه مجاهدين خلق (منافقين) پيوستند.
۶۵ . آقاي ظريف جلالي يك دوره مبارزه سخت را پشت سر گذاشته و آدم بسيار شريفي بود. ايشان پس از شکنجه‌های زیاد به حبس ابد محكوم شده بود و ظاهراً مسئوليت گروه «والعصر» را به‌عهده داشت.
او بعد از انقلاب هم مشاغلي از جمله معاونت كميتة انقلاب اسلامي مشهد را عهده‌دار شد. متأسفانه او امروز در قيد حيات نيست و به رحمت ايزدي پيوسته است.




 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.