شماره 208    |    27 خرداد 1394

   


حضور پرمضمون و به‌ یاد ماندنی

در پی تشییع پیکر ۲۷۰ شهید دوران دفاع مقدس در بعد از ظهر 26 خرداد 1394 با حضور پرشکوه و حماسی مردم تهران، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی پیام تقدیر و سپاس صادر کردند. متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم صلوات و سلام خدا بر شهیدان عزیز که مشعل توحید را با ایثار خود بر فراز میهن اسلامی برافروختند و صلوات و تحیات خدا بر شهیدان مظلوم غواص که با ظهور و حضور خود این فروغ خاموش‌نشدنی را مدد رساندند و پرچم یادهای عزیز و گرانبها و ذخیره‌های معنوی ملت را با شکوهی هر چه تمام‌تر در کشور برافراشتند.


«تاریخ جامع ایران» رونمایی شد

مراسم رونمایی«تاریخ جامع ایران» بزرگ‌ترین سند ملی ایرانیان سه شنبه ۲۶ خرداد ماه با حضور شخصیت‌های مهم فرهنگی و سیاسی و اهالی رسانه در تالار رسول‌الله (ص) مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی برگزارشد. هاشمی رفسنجانی با بیان این که جندی شاپور چند قرن در قبل و بعد از اسلام به فعالیت خود ادامه داده است، توضیح داد: این مجموعه در دوره انوشیروان به اوج خود رسید. حتی وقتی بیت الحکمت بغداد تاسیس شد، به نسخه و الگوی جندی شاپور توجه داشت. در آن دوره اهمیت زیادی به تحقیقات در ایران داده می‌شد.


نقد و بررسی یادداشت‏های علم در کتاب‌سرا

پیش از ظهر دوشنبه 25 خرداد 1394 نشست نقد و بررسی مجموعه هفت جلدی خاطرات اسدالله علم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی در دفتر انتشارات کتاب سرا، برگزار شد. در این نشست علاوه بر مسئولین انتشارات، محمود فاضلی بیرجندی، ویراستار اثر، کاوه بیات، هرمیداس باوند، شمس اردکانی، محمد حیدری و سفیران رومانی، بلاروس و بلغارستان و شماری از اصحاب رسانه حضور داشتند.


در پی جعفرقلی؛ از شاه جهان تا هزار مسجد

ادبیات شفاهی به ‌مرور زمان دستخوش فراموشی و نابودی می‌شود. به خصوص برای اقوام و گروه‌هایی که بخش قابل‌توجهی از تاریخ، ادب و فرهنگ‏شان به‌صورت شفاهی و سینه‌به‌سینه از نیاکانشان منتقل‌شده و در چارچوب داستان‌هایی در میان مردم رواج دارد. نوشتن فرهنگ و ادبیات شفاهی موجب می‌شود تا از اضمحلال فرهنگی کاسته شود و این میراث گران‌بها برای نسل‌های آینده باقی بماند. کلیم‌الله توحدی، پژوهنده و تاریخ‌نگار فرهنگ و ادب کرمانجی از پیشگامان ثبت تاریخ شفاهی در گستره تاریخ ایلات و طوایف عشایری شمال خراسان شمرده می‌شود.


هرودوت و تاریخ شفاهی- 4

اهمیت سنت اشرافی در آتن در حالی روشن و قابل فهم است که در سایر نقاط بدین وضوح بیان نشده است. سنت اسپارتی، حتی آن قسمتی که به پادشاهان ارتباط می‌یابد، نسبتی با خاندان‌ها و خانواده‌ها ندارد، و صرفاً یک دیدگاه دولت‌شهری رسمی از گذشته‌ای می‌دهد که به راحتی می‌شد آن را به گروهی که ضرورت انسجام و یکپارچگی اجتماعی را می‌فهمد، نسبت داد. بیان سنت قَرَنتی در تاریخ هرودوت به قدری گنگ است که اصلاً نمی‌توان به منابع مستقیم یا نهایی آن پی برد؛


کارورزان تاریخ شفاهی سخن می‏گویند(2)

مجموعه مواردي حوالي سال‏هاي 1968 – 1969 گرد هم آمد . نخست اينكه من ازدواج كردم درست بعد از پايان كالج و اين ازدواجي بود كه قطعاً نردباني بود براي پيشرفت اجتماعي. اگر شما در سال 1967آرزوهايي براي بهبود موقعيتتان به عنوان يك زن داشتيد راهكار آن موقع اغلب ازدواج كردن بود و اين گونه بود كه من ازدواج كردم. بدن ترتيب «طبقة اجتماعي» من تغيير كرد البته من آن زمان از اين عنوان استفاده نمي‏كردم. من يك بحران هويت واقعي داشتم. وقتي من به يك جهاني بهره مندتر از آنچه در آن بزرگ شده بودم نقل مكان مي‏كردم من داشتم تبديل به چه كسي مي‏شدم؟


مرگ طارق عزیز و آنچه در خاطرات ایرانیان باقی ماند...

مرگ طارق عزیز معاون نخست‌وزیر و یکی از برجسته‌ترین دیپلمات‌های رژیم سابق عراق در سن 79 سالگی در پانزدهم خرداد 1394 (پنجم ژوئن 2015) در بیمارستان الناصریه عراق از مهم‌ترین اخبار خاورمیانه بود. وی در میان مردم عراق به عنوان فردی که در سرکوب مردم این کشور نقش داشته است و برای مردم ایران به عنوان فردی که نقش اساسی در مذاکرات میان دو کشور ایفا نموده است، شناخته می‌شود.


موزه‌ آبادان و تاریخ شفاهی صنعت نفت

با دستور وزیر نفت، کار ایجاد «موزه نفت آبادان» از 23 خرداد 1394 در این شهر کلید خورد. رئیس روابط عمومی شرکت پالایش نفت آبادان در آبادان با اشاره به نقش بی‌بدیل آبادان در تحولات مهم تاریخی، صنعتی، فرهنگی و سیاسی معاصر ایران، اظهار کرد: موزه نفت آبادان طی پنج مرحله ایجاد و به بهره‌برداری می‌رسد.


روانكاوي يك تاريخ؛ جلال ستاري و پروژه اتنوگرافيك

تاریخ‌نگاری کلاسیک که عمر آن در اروپا در اوایل قرن با مکتب آنال به پایان رسید، در ایران همچنان زنده است. در این رشته، پاسخ‌هایی اغلب کلیشه‌ای برای پرسش‌هایی کلیشه‌ای‌تر اصل متن را می‌سازند. درست برعکس تاریخ‌شناسی مدرن که برپایه الگوی آنال و پساآنال در جهان آغاز شد، و پاسخ‌هایی همواره متفاوت برای پرسش‌هایی همیشه گوناگون عرضه می‌کند.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 

نظریه تاریخ شفاهی-۴۵
نویسنده: لین آبرامز
Lynn Abrams
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی


فراهم‌سازی محیط مصاحبه‌ای مطلوبی که زنان بتوانند در آن از جانب خود و برای خود حرف بزنند و امکان شنواندن «صدای صادقانه‌شان» را داشته باشند هدف فمینیست‌ها از تاریخ شفاهی بود. کاهش عدم تعادل قدرت بین مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده نیز به عنوان راه حل این کار پیشنهاد شده بود که به آنها امکان می‌داد تا به جای تکیه بر «خود» اجتماعی‌شان، بر «خود» درونی‌شان تکیه و داستان زندگی‌شان را روایت کنند، باطن وجودشان را از تنگنا درمی‌آورد و رویکردی زن‌محور بود که فضای حرف زدن برای‌شان فراهم می‌ساخت و نه بر حرف‌هایی که با تبعیت از الگوهای اجتماعی بر زبان‌شان جاری می‌شد بلکه بر درددل‌هایی که با ادبیات زنانه می‌گفتند، مهر تأئید می‌زد.(1) از این رو، تحقیقات جودی یونگ(2) در میان زنان چینی‌تبار آمریکا بدین منظور صورت گرفت تا زنان مذکور امکان نقل داستان‌های‌شان را فارغ از الگوهای الزام‌آور سنتی و فرهنگی جامعه‌شان داشته باشند؛ الگویی مانند «عروسک فرنگی دلربا»(3)  یا «آتیش‌پارة هوس‌انگیز».(4) یونگ خودش نیز یک چینی‌تبار آمریکایی بود و لذا در میان زنان خودی به حساب می‌آمد که همین امتیاز به او کمک کرد تا با مصاحبه‌شوندگانش صمیمیت ایجاد کند و در نقش یک «شنوندة دلسوز»(5)  ظاهر شود. وی با اتخاذ رویکرد دورة زندگی موفق شد داستان زندگی آنان را ثبت و ضبط نماید.(6)
می‌بینیم که این آرزوها با هدف فمینیست‌ها از نوشتن تاریخ متفاوتی که وزن برابری به تجربیات زنان و تفسیر آنها از تجربیات‌شان بدهد، کاملاً سازگار است. راه‌کارهای پیشنهادی برای تحقق چنین تاریخی عبارت بودند از: تلقی مکالمه یا یک تجربة مشترک از مصاحبه؛ انطباق الگوهای زبانی با کنش راوی؛ تفاوت در لباس؛ فراهم کردن زمینة استنطاق راوی از مصاحبه‌گر و تأثیر دادن نوع نگاه آنان در پرسش‌های تحقیق و نهایتاً گذاشتن بخشی از بار مسئولیت کار بر دوش آنها. کریستینا مینیستر معتقد است که برای باز کردن قفل ذهنیت زنان، آنچه که می‌بایست تغییر کند «چارچوب ارتباط» است نه رفتار و کردار زنان که در صورت عمل به چنین نسخه‌ای، «تاریخ شفاهی فمینیستی به یک تاریخ بیناذهنی تبدیل می‌شود».(7) خلاصة رویکرد فمینیستی را از زبان گایگر بخوانید:
«هر گاه بین مورخ شفاهی و پژوهشگر یک رابطة فمینیستی شکل بگیرد، درک درستی از تفاوت‌های موجود به وجود می‌آید و طرفین بر احترام متقابل تأکید خواهند کرد. همان‌طور که ماهیت ارتباط کاری و محصول نهایی آن به بحث گذاشته خواهد شد، شیوة تقسیم «مرجعیت» نیز که در واج‌نگاشت روایت شفاهی بیان شده است به صراحت در بحث گنجانده می‌شود. رابطة پژوهشی فمینیستی در مورد محدودیت‌های خود نیز نگرش صادقانه‌ای را اتخاذ خواهد نمود.»(8)  
مشکلات چنین پیشنهاداتی به طور مبسوط مرور شده است.(9) به هر حال «خود» ذهنی مورخ دانشگاهی بر مصاحبه سایه می‌اندازد و به نابرابری دامن می‌زند. اصل اعتراض هم متوجه همین موضوع است که اساساً برای چنین مورخی امکان جلوگیری از بروز وضعیت مذکور وجود ندارد. طبیعت جایگاه مسلط مصاحبه‌گر در پروژه‌های تاریخ شفاهی، خواه از نوع دانشگاهی باشند یا اجتماعی، به او مرجعیت و اقتدار می‌بخشد. به قول سامرفیلد:«نقش تفسیری راوی را پژوهشگر شکوفا می‌کند، اعتبار می‌بخشد و به مدد او اجرا می‌شود، اما فرایند تفسیر و تحلیل، زمانِ صرف‌شده و مهارت‌های لازم برای این کار نهایتاً متعلق به پژوهشگر است».(10) کریستین بورلند(11) می‌پرسد:«چگونه می‌توان محصول مصاحبة تاریخ شفاهی را به نحوی عرضه کرد که در آن ضمن احترام به تفسیر راوی زن، مسئولیت مورخ در ارائه تفسیر خودش از تجربة آن زن نیز لوث نشود؟»(12) واضح است که برای این پرسش باید راه حل متوازنی پیدا کرد. آرمیتاژ و گلاک پس از تأمل دقیق در عقاید گذشته‌شان دربارة تاریخ شفاهی فمینیستی بدین نظر رسیدند که در گام بعدی برای جلوگیری از تصادم برداشت‌ها و پیشگیری از سوءتفسیر که ممکن است به خاطر مواضع ذهنی مطلق مصاحبه‌گر و راوی بروز کند، باید فکری به حال مسئلة «معناسازی مشارکتی»(3)  کرد.(14) به عبارت دیگر، آنان به دنبال تدبیری برای تسهیل تعامل ذهنیت‌ها هستند. در اینجا اندیشة مایکل فریش تبیین می‌شود.




 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.