شماره 148    |    16 بهمن 1392

   


مشهد در بهمن ماه 1357

مشهد در آستانه پیروزی انقلاب شاهد فجایع و وقایعی بود که تنها در اعلامیه‏ها و اخبار روزنامه‏ها منعکس شده اند. حوادث آذرماه (حمله به بخش اطفال بیمارستان امام رضا(ع)) و 9 و 10دی ماه مشهد که منجر به کشته شدن تعدادی از مردم شد، موجب شد تا چهره واقعی حکومت پهلوی شناخته شود و انقلابیون با تمام قدرت در جهت پیروزی انقلاب اقدام نمایند. عمده حوادث این شهر مذهبی در آستانه پیروزی انقلاب عبارتند از: راهپیمایی‏ها، اعتصاب علما در حرم مطهر و حرکت کاروان استقبال از امام(ره) و... برخی از حوادث و جریان‏های شهر مشهد در بهمن ماه 1357 که در مطبوعات محلی و حافظه انقلابیون ثبت شده در ادامه آورده می شوند.


درگذشت ناصر ميناچی؛ نخستین وزير فرهنگ و ارشاد

ناصر ميناچی متولد سال 1310 در تهران و تحصيل‌کرده رشته حقوق، از ياران و همراهان علی شريعتی و از مؤسسان حسينيه ارشاد بود. میناچی پس از انقلاب در سال 1357 و با تشکيل دولت موقت، در کابينه مهدی بازرگان سمت «وزارت تبليغات و جهانگردی» را عهده‌دار بود که به خاطر تعلق خاطرش به نام حسينیه ارشاد، نام اين وزارت‌خانه را به وزارت «ارشاد ملی» تغيير داد. میناچی خود در این زمینه می‌گوید: «نمی‌توانم بگویم علاقه به حسینیه ارشاد و همین نام ارشاد در این انتخاب بی‌تأثیر بوده است. خب من از اول به این نام علاقه داشتم. آن موقع هم فکر می‌کردم این نام برازنده وزارتخانه هست».(1) وی سال‌های طولانی مدیریت این نهاد مذهبی را بر عهده داشت. وی حقوقدان و از جمله تهیه‏کنندگان پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی در اوایل انقلاب بود و تا زمان نخست‏وزیری محمدعلی رجایی به عنوان وزیر بر سر کار بود.


نیروهای مذهبی در دوران پهلوی دوم-۲

بهره‏برداری رسمی از رادیو از اواخر 1319 یعنی در آستانه دهه 1320، واکنش‎های متعددی برانگیخت. در این دهه فضای باز سیاسی وجود داشت و رادیو نیز توسط دولت اداره می‎شد. از این رو هرگونه موضع‏گیری نسبت به رادیو متوجه دولت نیز می‎شد. از بررسی اسناد و مدارک چنین برمی‏آید که بیشترین عکس‏العمل نیروهای مذهبی، نسبت به پخش موسیقی از رادیو متمرکز بود. البته گزارش‎هایی نیز حاکی از استقبال روحانیون نوگرا چون سیدمحمود طالقانی از رادیو جهت ایراد سخنرانی‎هایی تحت عنوان «گفتارهای اخلاقی و اجتماعی» وجود دارد.


سرفصل‏های درس تاریخ شفاهی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی

ارایه درسی با عنوان یا با محتوای تاریخ شفاهی، در بیشتر دانشگاه‏های معتبر جهان در دانشکده‏های علوم اجتماعی یا انسانی وجود دارد. آنچه در ادامه آمده است نمونه‏ای از این دست است که در نیمسال زمستان 2010-2011 در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی (بنیاد شوآ( از سوی یکی از استادان گروه مطالعات جنسیت در دانشکده علوم اجتماعی ارایه شده و به واسطه میان رشته‏ای بودن ماهیت این درس از سوی گروه تاریخ نیز مورد استفاده قرار گرفته است. سرفصل‏های این درس دو واحدی برای 12 هفته در مقطع کارشناسی ارشد در نظر گرفته شده است. ارایه جزئیات، شرح منابع، محتوی هرجلسه، وظایف دانشجویان و نحوه اعطای امتیاز به آنها نکاتی است که در این نمونه به خوبی قابل رؤیت است. امید داریم این نمونه بتواند پس از بومی‏سازی کمکی باشد برای تنظیم سرفصل‏های واحد درسی تاریخ شفاهی در دانشگاه‏های داخلی.


تولید اصطلاحنامه از واژگان رایج جنگ جهانی دوم-1

امروزه بسیاری از نهادها و مؤسسات تفسیری، توجه خود را غالباً بر روایات، داستان‌گویی، و تجارب شخصی شخصیت‌های تاریخی و معمولیِ جامعه معطوف ساخته‌اند. یکی از راه‌های سودمند و منحصر به فردی که برای انتقال این روایات به جامعه و علاقمندان اندیشیده‌اند فراهم‌سازی امکان دسترسی به تواریخ شفاهی از طریق واژگانی است که داستان‌ها و تجربیات مورد نظر را توصیف می‌کند. مقالة حاضر از سنخ مطالعات موضوعی است که به ایجاد واژگان بازبینی‌شده برای مجموعه‌های تاریخ شفاهی در موزة ملی جنگ جهانی دوم می‌پردازد. این مقاله در دو بخش تقدیم می شود.


نشنال جگرافیک بورسیه داستان‏سرایی دیجیتال ارایه می‏کند

بورسیه داستان‏سرایی دیجیتال نشنال جگرافیک- فول‏برایت Fulbright - National Geographic جزء جدیدی از برنامه دانشجویی فول‏برایت است که برای شهروندان آمریکایی فرصت سفر به خارج از کشور و داستان‏سرایی دیجیتال درباه سه کشور در یک موضوع مهم اجتماعی و زیست محیطی در سطح جهانی ارائه می‏دهد. این کمک هزینه از طریق مشارکت میان وزارت امور خارجه آمریکا و انجمن نشنال جگرافیک ممکن گشته است.


فراخوان مقاله: «خاطرات سفر: زندگی در گذر»

جامعه ادبی فنلاند با همکاری فرهنگستان این کشور پنجمین نشست بین‏المللی شبکه تاریخ شفاهی فنلاند با عنوان «خاطرات سفر: زندگی در گذر» را برگزار می‏کند و بدین وسیله از محققان و صاحب نظران در این عرصه دعوت می‏کند مقالات خود را ارسال دارند. ما به دنبال آن هستیم تا مقالات صاحب نظران تاریخ شفاهی و تاریخ زندگی راجع به سفر افراد و خاطرات در زمان مکان و وسایل مختلف را گردآوری کنیم. سخنرانان مدعو افرادی هستند چون الساندرو پورتلی Alessandro Portelli (از دانشگاه رم ساپینزا Rome Sapienza) و بایبا بلا Baiba Bela (دانشگاه لاتویا Latvia) و اوتی فینجروس Outi Fingerroos (دانشگاه یووسکیلا Jyväskylä).


روند مصاحبه ویدیویی مرکز تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا

در 15 سال گذشته، 500 ساعت تاریخ شفاهی با کیفیت پخش ویدیویی، روش‏های سنتی تاریخ شفاهی – که در آن تناسب و تحقیق دو هسته‏ی اصلی مصاحبه هستند – با فضای استودیویی تطبیق داده شدند. مصاحبه‏ها درباره تاریخ شرکت کارنگی Carnegie Corporation بودند که با مجموعه مصاحبه‏هایی با صاحب امتیازان کارنگی در آفریقای جنوبی، شامل اسقف اعظم بازنشسته دزموند توتو، و مصاحبه شرح زندگی جیمی کارتر که در آتلانتا با وی صورت گرفت، به اوج رسید. ورود ویدیو(تصویر) به فرآیند تاریخ شفاهی اغلب با مجموعه مصاحبه‏های صوتی همراه است که پیش از تعیین زمان جلسه ویدیویی، به صورت متن در آمده و به مصاحبه‏شونده بازگردانده می‏شود.


تاریخ شفاهی در دبیرستان

تاریخ شفاهی، در بیشتر مدارس آمریکایی در قالب بخشی از درس تاریخ وجود دارد. آنچه در ادامه آمده است نمونه‏ای از این دست است که مرکز طرح حفظ تاریخ آرکانزاس در آمریکا برای استفاده در دبیرستان ها ارایه کرده است. ارایه جزئیات فعالیت ها، شرح منابع، محتوی هرجلسه، وظایف دانش آموزان و آموزگاران، معرفی فرم ها و ... همه نکاتی هستند که در این نمونه به خوبی قابل رؤیت است. امید داریم این نمونه بتواند پس از بومی‏سازی کمکی باشد برای تنظیم سرفصل‏های واحد درسی تاریخ شفاهی در مدارس داخلی.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 


 

● برگزاری کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی در شیراز

● طرح سوال بر پایه مبانی علمی خاطره نویسی و تاریخ شفاهی

● اجرای طرح تدوین تاریخ شفاهی موسیقی انقلاب

● «ساحت‌های مطالعاتی انقلاب اسلامی» و تاریخ شفاهی

● خاطرات دفاع مقدس در ۷۰ جلد کتاب

● خاطره‌خوانی از کتاب «44 روز»

● سعید فخرزاده دو کتاب خاطره تدوین می‌کند

● «خاطرات احمد احمد» در آستانه چاپ هفدهم

● هزارصفحه‌ از خاطرات 40 فرمانده

● آیت‌الله طالقانی و گروه‌های سیاسی

● انتشار زندگینامه شهید محمد ابراهیم همت

● آلبوم «قزوین 57» منتشر شد

● ایران و اسرائیل در دوران پهلوی

● جشن سالروز تسخیر مخوف‌ترین شكنجه‌گاه رژیم پهلوی

● تدوین دو دایره‌المعارف درباره امام خمینی‌(ره) و رهبر انقلاب

● ایجاد بانک‌های اسناد و منابع خارجی درباره تاریخ انقلاب

● بررسی ممیزات تاریخ‌نگاری در ایران

● سه جلد روزشمار انقلاب در دست انتشار

● روایت زندگی اولین شهید انقلاب در کرج

● تاریخ و فرهنگ ارمنیان اراک و منطقه کزاز مکتوب شد

● 90 مصاحبه در یک کتاب

 




 

خـاطـرات احمـد احمـد (۶۵)
به کوشش: محسن کاظمی
انتشارات سوره مهر
دفتر ادبيات انقلاب اسلامى


كشف يك جنايت
پس از جدايى از سازمان و ارتباط با شهيد اندرزگو، روزى به پول احتياج پيدا كردم. تصميم گرفتم كه به آخرين خانه تيمى كه در خيابان گرگان اجاره كرده بودم، مراجعه و وديعه‏اى كه نزد صاحب‏خانه داشتم بگيرم. از اين رو سر ظهر به قهوه‏خانه‏اى كه متعلق به مالك و در خيابان مازندران بود رفتم. مالك تا مرا ديد، سلام و احوالپرسى گرمى كرد و گفت: «كجايى آقاى اكبرى؟» گفتم: «من خانواده‏ام را بردم شهرستان.» و بدون اينكه از من بپرسد ناهار خورده‏ام يا نه، به شاگردش دستور داد كه يك ديزى برايم بياورد. بعد به من گفت: «ناهارت را بخور مى‏آيم پيشت.» من مشغول خوردن آبگوشت شدم و او به مشتريهاى خود مى‏رسيد. بعد از صرف غذا كمى منتظر شدم. ديدم خبرى نيست. از گفتن منظور و بيان مقصودم از رفتن به آنجا، صرف‏نظر كردم. بلند شدم و طرف پيش‏خوان رفتم. خواستم كه پول ديزى را حساب كنم كه نپذيرفت و گفت: «آقاى اكبرى اين برادرخانمت [ايرج] چند مرتبه آمد و مى‏خواست پول پيش را بگيرد ولى من به او ندادم.» برايم خباثت و نامردى آنها جالب بود. اينكه تا آخرين دم و لحظه براى سودجويى فرصتى را از دست نمى‏دادند. به خاطر اينكه او به قضيه مشكوك نشود، گفتم: «خب مى‏دادى طورى نمى‏شد، غريبه كه نبود...» گفت: «نه من پول را از خودت گرفتم به خودت هم مى‏دهم، الان هم آماده است، برو از خانمم بگير، يكى دو تيكه زيلو و موكت هم هست آنها را هم بردار.» از لطف او تشكر كرده و خداحافظى كردم.




 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.