شماره 134    |    10 مهر 1392

   


سفرنامه هیروشیما- بخش سوم

هوا شرجی است، اما آزار نمی‌دهد. صبح می‌رویم به دیدن موزه‌ای که «مرکز حملات هوایی و خسارات جنگ توکیو» نام دارد. ساختمانی سه طبقه، اما کوچک است. پیرزنی مؤدب خیرمقدم می‌گوید. به طبقه دوم می‌رویم. می‌نشینیم. فیلمی پخش می‌کنند که نمایشگر بمباران وحشتناک توکیو توسط نیروی هوایی امریکاست. در نخستین ساعات سحرگاه 10 مارس 1945/ 19 اسفند 1323 حدود 300 بمب‌افکن ب- 29 محله شیتاماچی، در مرکز توکیو را بمباران می‌کنند. می‌گویند در این جهنمِ ساخت امریکا حدود 100هزار نفر جان می‌بازند و یک‌میلیون نفر آواره می‌شوند.


خاطرات اهالی جنگ

به مناسبت فرارسیدن روزهای هفته دفاع مقدس، بیشتر رسانه های مجازی و غیر مجازی با اهالی عرصه فرهنگ و ادبیات جبهه و جنگ دیداری تازه کردند. پیشکسوتان عرصه خاطره نویسی نیز بخشی از کارشناسان محل مراجعه اصحاب رسانه بوده اند که به بیان دیدگاه ها و تحلیل های خود در این باره پرداخته اند. تعدادی از مطالب شایسته توجه در این حوزه را برگزیدیم که در ادامه می خوانید. تکرار مشکلات همواره شنیده شده و طرح برخی نگاه های تازه از نکات جالب توجه در این مطالب هستند.


همایش انجمن بین‏المللی تاریخ شفاهی

انجمن بین‏المللی تاریخ شفاهی قادر است کمک‏های مالی کوچکی برای تعداد محدودی از شرکت‏کنندگان فراهم نماید. کمک هزینه دوره کارشناسی ارشد همایش انجمن بین‏المللی تاریخ شفاهی قصد دارد محققان بین‏المللی تاریخ شفاهی از داخل و خارج قلمرو دانشگاهی را، به منظور ادامه بنای سکوی جهانی منحصر بفرد برای تبادل حرفه‏ای و پژوهش تطبیقی تاریخ شفاهی، گردهم آورد. کمک مالی دوره کارشناسی ارشد همایش انجمن بین‏المللی تاریخ شفاهی به شکل‏ کمک هزینه سفر، شهریه دوره کارشناسی ارشد و شهریه همایش، یاری می‏رساند. این بار بیشترین کمک هزینه 6.850 یورو (همانند ماه مارس 2014) است.


اولین همایش انجمن تاریخ شفاهی هندوستان

«تاریخ شفاهی در عصر ما»: تاریخ برگزاری: 18 تا 19 نوامبر 2013-بنگلور، هندوستان- بسیاری به این حقیقت اذعان دارند که تاریخ شفاهی توانسته کمک شایانی کند به شناسایی افرادی که در تاریخ‏های رسمی معمولاً مورد غفلت قرار می‏گیرند. امروزه تاریخ شفاهی هم به عنوان یک روش و هم رشته‏ای برای ضبط سرگذشت و تجارب افراد و جوامعی قلمداد می‏شود که در غیر این صورت صداهایشان ممکن بود هرگز به گوش دیگران نرسد.


فصد و آتش

آتش جنگ، زمانی به دامن ایران افتاد که کشور از همه لحاظ ضعیف بود. ما در حال پوست انداختن بودیم. در همه ارگانها و زمینه‏ها داشتیم قالبی نو را جایگزین قالب قبلی می‏کردیم. نظام پزشکی ما هم از این قانون مستثنی نبود. تازه داشتند به فکر سازماندهی می‏افتادند که عراق به ایران حمله کرد و جنگ در استانهای غربی و جنوبی، فریاد امداد خواهی مردم این مناطق را به آسمان برد. بسیاری از مراکز پزشکی و بیمارستانها تعطیل شدند و بعضی از آنها مانند بیمارستان طالقانی آبادان، تا اخرین لحظه مقاومت کردند و به درمان مردم پرداختند.


در جستجوی حقایق شهریور1320 مشهد، اپیدمی تیفوس(4)

در میان روایت‏های ثبت شده درباره وقایع شهریور 1320، موضوع بیماری‏ها و وضعیت بهداشتی مردم در زمان حضور روس‏ها در مشهد قابل تامل ‏است. وضعیت بهداشتی شهر چندان مطلوب گزارش نشده است. در واقع جامعه مشهد دوران گذر از جامعه سنتی را طی می‏کند و با ایجاد مراکز بهداشتی و پزشکی تا حدودی به مسائل بهداشتی مردم توجه شده است. هر چند در اواسط حکومت رضاشاه قانون تغییر حمام‏های خزینه عمومی به حمام دوش مصوب می‏شود ولی در گوشه کنار شهر حمام‏های غیر بهداشتی وجود دارند و عده‏ای بنا به اعتقادات خرافی استفاده از آن حمام‏ها را ترجیح می‏دهند.


حدیث نفس

كامشاد در مقدمه‌گونه‌ای بر كتاب «حديث نفس» با عنوان «نوشتن براي تسكين خويش» مي‌گويد: «نوشتن به زندگی شور و روشنی می‌بخشد. علت اصلي نوشتن، بيش‌تر آن است كه نويسنده نمي‌تواند ننويسد. اين خاطره‌هاي رسته از فراموشي كه ساليان سال در كنه ذهن من خفته بود، در پير سالي به خلجان در آمد و خود، خود را نويساند. نویسنده به جای آن که چیزی بیندیشد، درباره چیزی که می‌اندیشید، می‌نویسد. ندانسته به قلم نیامده است، اما دانسته‌ها هم، به دلایل آشکار، همه به قلم ننشسته است.


نقش عمان وسلطان قابوس در اصلاح روابط ايران و منطقه-5

در آذرماه 1369 آقاي يوسف بن علوي براي چندمين بار به تهران سفر كرد. وي هدف از ديدارش را تبادل‌نظر با مقامات ايران در زمينه‌هاي تحکيم روابط دو جانبه و بررسي اوضاع بحراني خليج فارس ذکر و تأکيد کرد: «به اعتقاد ما ايران کشوري است که به‌خاطر موقعيت ويژه‌اش مي‌تواند در جلوگيري از بروز يک بحران جدي در منطقه نقش اساسي ايفا نمايد و به‌همين دليل ما لازم مي‌دانيم راه‌هايي را که بتواند عراق را وادار کند به‌جاي تکيه بر زور از بروز مشکلي جدي در منطقه جلوگيري کند، با مقامات ايراني بررسي کنيم».


تاریخ شفاهی سینما آپولو در هارلم

ترل فریزر Terrell Frazier، مدیر آموزش و برنامه‏های جنبی دانشگاه کلمبیا خبر از طرح تاریخ شفاهی سینمای آپولو Apollo در محله هارلم Harlem را می‏دهد که به عنوان یکی از تئاترهای مشهور مشغول برگزاری هفتاد و پنجمین سالگردش در سال 2009 بود. در سال 2008، مرکز تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا (مرکز تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا: Columbia University’s Center for Oral History) به بنیاد سینمای آپولو (www.apollotheater.org) پیوست تا تاریخ پرجنب و جوش سینمای آپولوی هارلم و مناطق مجاور را به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد تاسیس خود مستندسازی و حفظ کند.


ماجرای جدایی بحرین از ایران و خاطره ای از ارتشبد فریدون جم

این روزها که قیام مردم بحرین برای کسب حقوق و آزادی های سیاسی توجه رسانه ها و افکار عمومی مردم جهان را به خود جلب کرده است، با توجه به این واقعیت که اکثریت مردم بحرین شیعه و علاقمند به پیوند و ارتباط نزدیک تری با ایران هستند، نامه ای از ارتشبد فریدون جم رئیس ستاد کل ارتش ایران در رژیم گذشته درباره ماجرای جدایی بحرین از ایران توجه مرا به خود جلب کرد. تا آن جا که من اطلاع دارم به رسمیت شناختن استقلال بحرین از طرف ایران حاصل یک سازش پنهانی بین شاه و انگلیسیها بود و شاه در ازاء وعده واگذاری جزایر تنب و ابوموسی به ایران حاضر شد از دعاوی ایران درمورد بحرین صرف نظر کند.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 


 

محمدحسن ابوحمزه، نویسنده، خبر داد که مسئولیت ثبت تاریخ شفاهی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس به وی سپرده و مراحل تحقیقاتی این طرح شروع شده است.




 

خـاطـرات احمـد احمـد (۵۱)
به کوشش: محسن کاظمی
انتشارات سوره مهر
دفتر ادبيات انقلاب اسلامى


 پس از مدتى حبيب به پرويز گفت: «تو به همسرت خيلى وابسته هستى و اين براى ادامه راه تو و سازمان مخاطره‏آميز است. اگر در آينده با مشكلى مواجه شوى و دستگير و زندانى شوى، اين وابستگى تو را در موضع ضعف قرار خواهد داد، درنتيجه لطمه و آسيب سازمان حتمى است. حبيب در روزهاى بعد به طرح چنين مباحثى با پرويز پرداخت و بعد از طرف سازمان به او دستور داد كه با يكى از دختران سازمان دوست شده و او را سوار ماشين بى.ام.و آلبالويى رنگ خود كرده و هر روز در محل سكونت خود تردد كند. پرويز در انقياد از سازمان تن به اين كار داد و به اين ترتيب، دوستان و آشنايان و همسايگان چندين مرتبه او را با آن دختر ديده و خبرش را به همسر پرويز رساندند. موضوع به جايى كشيد كه سازمان ترتيب يك سفر را به شمال و سواحل درياى خزر براى پرويز و آن دختر داد. عكسى هم از آنها تهيه كرد و در جيب كت پرويز گذاشت و همسر پرويز نيز به اين عكس دست يافت و با توجه به شنيده‏هاى قبلى، كانون گرم و محبت‏آميز خانواده آنها از هم پاشيد. اين ابتداى بدبختى پرويز بود. او كه از وضع مالى خوبى برخوردار بود و صاحب مغازه رنگ فروشى در خيابان بوذرجمهرى بود، به تدريج ثروت، خانه، اتومبيل، اعتبار و كسب خود را از دست داد.(1)
هر روز كه مى‏گذشت، وظايف و تكاليف بيشترى به تيم ما محول مى‏شد. تايپ و تكثير اعلاميه‏ها و جزوات سازمان و صحافى آنها يكى از اين وظايف بود. با اين كار ما ضمن انجام كار تشكيلاتى، جزوات و اعلاميه‏ها را خوانده و به اطلاعات نو و دست اولى دست مى‏يافتيم. كار تكثير با دستگاه فتواستنسيل كه گفته مى‏شد سازمان آن را از يك دستگاه دولتى مصادره(!) كرده است، انجام مى‏شد. خدمات، تعميرات و سرويس اين نوع دستگاهها در اختيار انحصارى چند شركت خاص بود و آنها وظيفه داشتند اسامى و مشخصات افرادى كه اين وسايل را براى تعمير و سرويس مى‏آوردند، به ساواك اعلام كنند. سازمان با وقوف به اين مسئله سعى مى‏كرد با اتخاذ شيوه‏هاى مختلف، ترفند ساواك را خنثى كند. گاهى كه دستگاه تكثير تيم خراب مى‏شد، پرويز سر و وضع خود را مرتب مى‏كرد و با پوشش بسيار مناسب و شيك همراه يكى از دختران بى‏حجاب به شركت و تعميرگاه مراجعه و با دادن اسامى و آدرسهاى غلط نسبت به تعمير و سرويس دستگاه اقدام مى‏كرد. به اين طريق هيچ شكى در ذهن آنها باقى نمى‏گذاشت.
هر روز بيش از پيش بر كارها و وظايف ما افزوده مى‏شد. ناچار شدم شغلم را در بنگاه آهن قراضه رها كنم تا از تراكم و ترافيك كارهاى سازمانيم بكاهم. براى امرار معاش و تأمين هزينه‏هاى خانواده به صورت آزاد و پاره وقت و به شكل واسطه‏اى وارد عرصه خريد و فروش آهن قراضه در بازار شدم و هفته‏اى چند وانت آهن قراضه مى‏خريدم و به متقاضيان مى‏فروختم. از سود ناشى از اين نوع معاملات، علاوه بر تأمين مخارج خود، سهم معينى را هم به سازمان مى‏پرداختم. پس از مدتى براى تسهيل كار، وانت بارى خريدم كه البته پوشش و محمل مناسبى براى توجيه كارها و اقداماتم بود. علاوه بر معاملات آهن قراضه، سازمان فروش تعدادى از اتوموبيلهاى خود را به من سپرد. گاهى براى فروش اتوموبيلهايى كه داراى اسناد جعلى بود به خيابان بوذر جمهرى مى‏رفتم و آنها را به قيمت نازل مى‏فروختم. خريداران خيال مى‏كردند كه من ناشى و هالو هستم، از اين رو آنها در بين خود مرا «عمو»! خطاب مى‏كردند و هر وقت وارد آن خيابان مى‏شدم، مى‏گفتند: عمو آمد!

ديدار سبز

پس از گذشت سه سال از ضربه وارده به سازمان در سال 1350، سازمان در فرايندى جديد ضمن بازسازى بدنه خود از نظر نيروى انسانى، شروع به توليد برخى لوازم و مواد مورد احتياج خود كرد. «اسيد پيكريك»(2) ، محلول شيميايى دودزايى است كه در ساخت مواد منفجره كاربرد دارد. توليد اين محلول به تيم ما واگذار شد.




 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.