شماره 114    |    18 ارديبهشت 1392

   


بر شانه های دکتر مجتهدی

هفته پیش، وقتی با خبر شدم به مناسبت روز معلم، محسن کاظمی، نویسنده و پژوهشگر شناخته شده انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در دبیرستان البرز برای دبیران و اساتید این مدرسه سخنرانی دارد؛ برآن شدم تا همراه وی شوم تا ضمن تهیه گزارش، خاطرات دور گذشته خود را مرور کنم. خاطراتی که در اوج جنگ تحمیلی و در زیر موشک باران‌های تهران برای من و بسیاری از دانش‌آموزان رقم خورد. چه حس غریبی بود که با صدای آژیر و اعلام وضعیت قرمز به زیر نیمکت‌ها و زیرزمین های مدرسه پناه می‌بردیم. هنوز هم که از کنار میدان فردوسی می‌گذرم،...


گزارش تفصیلی هشتمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی، دانشگاه اصفهان (2)

دکتر ابوالفضل حسن آبادی، کارشناس جلسه، سخنان آقای ابوالحسنی را در سه محور عمده: زمینه کارکردی تاریخ شفاهی، تربیت نیروی متخصص و طرح درس جمع بندی کرد و گفت بهتر بود که بخش آخر به عنوان مهمترین مبحث با تفصیل بیشتری پرداخته می شد. او تعریف رشته ای با نام تاریخ شفاهی را کاری بسیار سخت دانست و افزود در حال حاضر تنها در یک دانشگاه در جهان رشته کارشناسی ارشد تاریخ شفاهی ارایه می شود. او گفت به خاطر مشکلات اساسی زیرساختی آموزش تاریخ در کشور، و عدم تربیت نیرو برای تاریخ تخصصی، تاریخ شفاهی تخصصی نیز نیازمند فراهم شدن مقدمات و تغییرات بسیاری است.


چهارمین نشست تخصصی تاریخ مجلس

دکتر علی ططری، مدیر مرکز اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی و دبیر علمی چهارمین نشست تخصصی تاریخ مجلس، ضمن اعلام این خبر گفت: چهارمین نشست تخصصی تاریخ مجلس سه شنبه 24 اردیبهشت ماه با ارائه هشت مقاله برگزیده در ساختمان مشروطه کتابخانه مجلس برگزار خواهد شد.


فراخوان مقاله: کنفرانس تاریخ علوم اجتماعی اروپا (ESSHC)

کنفرانس تاریخ علوم اجتماعی اروپا (ESSHC: The European Social Science History Conference) از سال 1996 تاکنون به صورت دوسالانه برپا می‌شود و شبکه تاریخ شفاهی و سرگذشت‌ زندگی از سال 1998 به طور مستمر در آن شرکت داشته است. تاریخ شفاهی و سرگذشت زندگی در حال حاضر یکی از بزرگترین، دوستانه ترین و محبوب ترین شبکه‌های کنفرانس علوم اجتماعی اروپا به شمار می‌رود. این شبکه تاریخ نگاران شفاهی و فعالات سرگذشت زندگی را که از تاریخ شفاهی برای کنکاش در خاطرات، روایات و تاریخ استفاده می‌کنند را گرد هم می‌آورد.


تاریخ نگاری به روایت نظامیان

جلد دوم تاریخ لشکر خراسان از پیروزی انقلاب اسلامی تا پس از دوران دفاع مقدس به قلم رامین رامین نژاد در سال 1391 توسط انتشارات آهنگ قلم در205صفحه مصور منتشر شده است. نویسنده با رویکرد به منابع مختلف از جمله مصاحبه این کتاب را تالیف نموده است. مصاحبه با 44 نفر از افسران و پیشکسوتان لشکر 77 خراسان بخشی از مطالب کتاب تشکیل می دهد. روایت های فرماندهانی همچون سرتیپ کهتری، سرتیپ دوم مهدی تکلو، سرتیپ دوم محمد کاظم تارخ، سرتیپ دوم محمد طبسی، سرتیپ دوم روح الله سروری و ... به رمز و راز موفقیت لشکر77خراسان در جنگ تحملی می پردازند.


خاطرات حاج هاشم امانی

پدر امانی‌ها، حاج احمد امانی همدانی که فرد روحانی و در حد اجتهاد بود، در دوره رضاشاه به علت مقاومت در برابر اقدامات ضدمذهبی وی مجبور به خلع لباس شد. او در بازار به امانت فروشی اشتغال داشت. او فرزندان خود را پایبند به مسائل مذهبی تربیت کرد. نتیجه این تربیت، همراهی پسران وی با گروه‌های مبارز دینی پس از سقوط رضاشاه مانند جمعیت فدائیان اسلام، گروه شیعیان و مجمع مسلمانان مجاهد(1) بود که با آیت‌الله کاشانی همکاری می‌کرد. با آغاز نهضت امام خمینی(ره)، ایشان به فعالیت در هیات‌های موتلفه اسلامی مشغول شدند.


تشکیل یک دوره کلاس آموزش تاریخ شفاهی توسط استاد تاریخ شفاهی

دانشجویان تاریخ علاوه براین که یک دوره تاریخ شفاهی را در دانشکده می‌گذرانند بلکه فیلمساز هم شده‌اند. فرصتی فراهم شده تا دانشجویان سال سوم و چهارم در یک دوره کلاس تاریخ شفاهی شرکت کنند و چگونگی پیاده‌سازی و بایگانی کردن تاریخ را فرا گیرند. جاستین نیستروم استادیار تاریخ، کار تدریس به دانشجویان تازه وارد به سمینار را با بحث درباره چگونگی مستند کردن تاریخ آغاز کرد و تصمیم گرفت تا انتخاب موضوع را به خود دانشجویان واگذار کند.


تاریخ شفاهی غذا در نیویورک: غذاخوردن در رستوران همیشه مرسوم نبود

بنا به گفته معروفی از مارسل پروستMarcel Proust ، ساده ترین غذاها می توانند برای ما یادآور دوران گذشته باشند. و در تائید این گفته، نویسنده آزاد مسائل غذایی «آن نویز ساینی Anne Noyes Saini» از ساکنین قدیمی نیویورک درباره خاطراتشان از غذاهای این شهر در اوایل دهه بیست میلادی سئوال پرسید و در جواب، از غذاهای ساده ای چون لوبیا پخته و میوه هایی که توسط واگن های قدیمی فروخته می شدند، شنید. طرح ساینی، طرح تاریخ شفاهی در حال انجامی که غذاهای فراموش شده شهر نیویورک نام گرفته و در حال حاضر از طریق وبسایت Soundcloud در دسترس بوده و در هفته گذشته در سایت روایت های داستانی نیز قرار گرفت.


فواید تاریخ شفاهی برای تحقیقات سازمانی و مدیریت‌های عالی (5)

مدیران عالی و رهبران صنوف به ویژه بعد از بازنشستگی که فرصت فراخی برای اندیشه درباره گذشته‌شان را دارند، به واسطه فرصتی که تاریخ شفاهی برای آنها فراهم می‌سازد، می‌توانند درباره مقاطع دشوار دوران حرفه‌ای‌شان سخن بگویند. همانطور که از حرف‌های رئیس پلیس می‌توان فهمید، مسئولان و مدیران عموماً از اینکه اقدامات و خدمات‌شان به درستی فهم نشود و یا بدتر اینکه به فراموشی سپرده شوند، هراس دارند.


خاطره‌ای مسحورکننده و کاوش دوره‌ای کمترشناخته‌شده از تاریخ معاصر

۲۱ مارس۲۰۱۳ (اول فروردین ۱۳۹۲)، هانوفر، ایالت نیوهمپشایر، سایت PR Newswire-iReach: تاریخ شفاهی‌ای متشکل از مصاحبه‌هایی با اعضای مزرعه‌های جمعی اوکراین که پس از انقلاب بلشویکی پدید آمدند. بِلِنکی با سفر به اوکراین و ثبت خاطرات مردان و زنان سالمند، به بررسی گوشه‌ای کمترشناخته‌شده از تاریخ می‌پردازد. این افراد از اعضای جنبش کُلخوز بودند ‌ـ ابتدا شور و اشتیاق انقلابی و سپس «تشویقِ» دولت اتحاد جماهیر شوروی انگیزة ایجاد مزرعه‌های اشتراکی را تشدید کرد، تا اینکه در اوایل دهة۱۹۹۰ این جنبش منحل شد. مصاحبه‌شوندگان به بیان داستان‌هایی دربارة زندگی مسالمت‌آمیز در مزرعه‌ها می‌پردازند و دوستی‌هایی مغایر با مرزهای قومی و مذهبی که در سال ۱۹۴۱، هنگام حملة نازی‌ها به اوکراین طی جنگ جهانی دوم از هم می‌پاشند.


كتاب «لشكرخوبان» پر است از اعجاب و عظمت ناگفته‌ رزمندگان

رهبر معظم انقلاب در حاشیه یكی از دیدارهایشان فرمودند: این كتاب «لشكرخوبان» پر است از اعجاب و عظمت ناگفته‌ رزمندگان غواص و اطلاعات عملیات جنگ. در ایامی كه این كتاب را می‌خواندم بارها و بارها متاثر شدم. پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌ سيدعلی خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب، 15 اردیبهشت 92 این متن را منتشر کرد: «آن روز كه به طبقه دوم سینما قدس تبریز رفت، نمی‌‌دانست زندگی‌اش در آستانه یك تقدیر بزرگ قرار گرفته است. بسته‌‌ای كه از دفتر ادبیات و هنر مقاومت آذربایجان تحویل گرفت چند نوار كاست شصت دقیقه‌ای بود.


نشست نقد و بررسی «ماه همراه بچه‌هاست» در خبرگزاری تسنیم-۱

«ماه همراه بچه‌هاست» عنوان یکی از مجموعه‌های «بیست و هفت در بیست و هفت» است که با قلم گلعلی بابایی با محوریت زندگی شهید محمدابراهیم همت به رشته تحریر درآمده است. برخی از نویسندگان و منتقدان آثار این مجموعه را از حیث حجم کم و محتوای غنی در حوزه دفاع مقدس ارزشمند می‌دانند. به همین مناسبت، نشست نقد و بررسی این اثر با حضور گلعلی بابایی، احمد شاکری نویسنده و منتقد ادبی و جواد کامور بخشایش نویسنده و منتقد در این خبرگزاری برگزار شد. بخش نخست این میزگرد به شرح ذیل است:


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 


 

کتاب «ناگفته‌های دمشق» 17 اردیبهشت‌ 1392 در سالن سرای اهل قلم نمایشگاه کتاب تهران رونمایی شد. این کتاب روایت خاطراتی از زندانیانی است که برای زیارت حضرت زینب (س) به دمشق رفتند و 48 نفر آن‌ها به اسارت نیروهای معارض سوریه درآمدند. آن‌ها 159 روز اسیر بودند. برای نگارش این کتاب تیمی به استان آذربایجان غربی اعزام شد. زیرا 13 نفر زائران از این استان بودند. خاطرات آن‌ها به صورت تاریخ شفاهی در مدت زمان سه روز توسط عزت‌الله الوندی جمع‌آوری و پس از مدتی کوتاه در قالب کتاب درآمد.




 

خـاطـرات احمـد احمـد (۳۱)
به کوشش: محسن کاظمی
انتشارات سوره مهر
دفتر ادبيات انقلاب اسلامى


ارمغان سفر

فقط مبارزه
پس از گذر از روزهاى پرنشيب و فراز سربازى، فراغ خاطر و فرصتى به دست آوردم تا به كارهاى عقب افتاده تشكيلاتيم در حزب الله برسم. از اين رو در جلسات و كلاسهاى حزب شركت كرده و در برنامه‏هاى كوهنوردى و ورزشهاى سخت حضورى هميشگى داشتم. در طول اين برنامه‏ها با افرادى چون محمد مفيدى، عليرضا سپاسى و عباس آقا زمانى ارتباط بيشترى يافتم. البته در دوران سربازى هم هر وقت به تهران مى‏آمدم و فرصتى دست مى‏داد، در برخى جلسات سخن‏رانى بويژه در مسجد هدايت چون سخن‏رانى آقاى هاشمى رفسنجانى شركت مى‏كردم.
شرايط اجتماعى و فرهنگى آن روزها، بسيار نامناسب و دور از معيارها و ارزشهاى اسلامى بود. مسائل خلاف عفت عمومى و رفتارهاى غيراخلاقى شيوع داشت. براى يك جوان كه مى‏خواست پاى‏بند به اصول اسلامى باشد و سلامت زندگى كند، دشواريهاى زيادى وجود داشت. ازدواج امرى بود كه در اين وادى به فرد مصونيت مى‏بخشيد. من هم تصميم به ازدواج گرفتم. ابتدا با خانواده مشورت كردم.
مادرم دو بار به خواستگارى رفت ولى هر يك از آنها پس از اطلاع از گذشته و سوابق زندان من، به او جواب رد دادند. البته دختران برخى خانواده‏ها را نيز من به دليل عدم رعايت شئونات اسلامى و ضعف در اعتقاد، در همان ابتداى پيشنهاد نمى‏پذيرفتم.
وقتى تلاش خانواده‏ام به نتيجه‏اى نرسيد. دوستانم (آقا زمانى، مفيدى) چند مورد را پيشنهاد كردند كه من نپذيرفتم. حتى موردى را محمد مفيدى به من پيشنهاد كرد و خواست كه حداقل به ديدن او برويم. من او را در ساختمانى وسيع در شمال تهران كه پر از درخت و فضاى سبز بود ملاقات كردم. او درحالى كه روى يك صندلى در كنار استخرى لم داده بود، از مبارزه براى رهايى خلق صحبت كرد و گفت كه مايل است با يك مبارز ازدواج كند. از او دليل اين ميل را پرسيدم. جواب گفت كه از مبارزه، تحرك و ناآرامى خوشش مى‏آيد. چون من در او انگيزه‏اى الهى و اعتقادى براى اقدامش نديدم، مذاكره را تمام كرده و بازگشتم.
با اين وصف ديدم كه ازدواج و تشكيل خانواده خود مانعى بزرگ در راه مبارزه خواهد شد. از آنجا كه در آينده احتمال زندان، تبعيد و گزينش زندگى مخفى مى‏رفت، مى‏بايست در انتخاب شريك زندگى خيلى احتياط مى‏كردم و كسى را كه همدوش و همراه من در تمام مراحل سخت و آسان زندگيم مى‏بود برمى‏گزيدم. به همين علت اين مهم را به وقت مناسب‏ترى موكول كرده و موقتا از ازدواج منصرف شدم.
در اواخر سال 49، عباس آقا زمانى كه فعاليتهايش زياد شده بود، دچار تندرويها و اشتباهاتى شد كه حساسيت ساواك را برانگيخت. ساواك كنجكاوى زيادى درباره او كرد و چندبار هم به سراغ آيت الله موسوى اردبيلى رفته و درباره عباس سؤالاتى كرده بود. با شدت گرفتن اين تعقيب و مراقبتها ما ديگر صلاح نديديم كه عباس در داخل كشور بماند. در اوايل سال 50 مقدمات سفر او را به خارج فراهم كرديم. او توانست به‏كشورهاى خاورميانه برود و با سازمان الفتح ارتباط گرفته و فعاليت كند.
قرار بود در شهريور سال 1350 جشنهاى 2500 ساله شاهنشاهى برگزار شود. حزب‏الله تصميم گرفت كه عليه اين جشنهاى كذايى و ضد مردمى، حركتى قهرآميز انجام دهد. از اين رو حمله‏اى مسلحانه را براى آن برنامه ريزى كرد. من به عنوان يكى از اعضاى تيم عملياتى انتخاب شدم. براى مصون ماندن از ديد ساواك تمام ارتباطات خود را با حزب‏الله قطع كرده و تنها از طريق يكى ـ دو نفر از جمله جواد منصورى با آنها ارتباط داشتم. براى اين منظور خانه‏اى در خيابان كميل اجاره كردم.
سعيد محمدى فاتح در اين ايام در خارج به‏سر مى‏برد. او تنها با من مكاتباتى داشت. قرار بود كه او پس از بازگشت از خارج (لبنان) در جريان كار حزب‏الله قرار گرفته و به تيم عملياتى ما بپيوندد.
در مهر سال 49 پس از ترخيص از سربازى به توصيه دوستان در شركت پارس متال كه لوله‏هاى چدنى فاضلاب توليد مى‏كرد، مشغول به كار شدم. اين كار در شرايط جديد، محمل و پوشش خوبى براى فعاليتهاى پنهانم بود.
مى‏بايست آمادگيهاى رزمى مناسبى را به دست مى‏آورديم. براى اين كار نياز به اسلحه داشتيم. آقاى جواد منصورى يكى از برادران مبارز به نام عزت‏الله شاهى(1) را معرفى كرد كه از طريق او اسلحه تهيه كنيم. نام مستعار وى، خوانسارى بود. چند جلسه‏اى با او هم صحبت شدم. يك مرتبه هم با يكديگر به كوه رفتيم. در آنجا قرار شد، كه دو ـ سه روز آينده اسلحه‏اى به من تحويل دهد. چند روزى كه از اين ديدار گذشت و از او خبرى نشد، صبح هنگام به منزل او در ميدان خراسان رفتم و سراغ خوانسارى را گرفتم. او خانه نبود. صاحب‏خانه يا همسايه او وقتى ديد كه من اسم خوانسارى را آوردم، حدس زد كه از دوستان نزديكش باشم، لذا گفت: «نمى‏دانم كجاست! الان چند روزى هست كه دايم مى‏آيند دنبال او...». با شنيدن اين جمله فهميدم كه او تحت‏تعقيب و نظر است. پس با مراقبت و احتياط زياد آنجا را ترك كردم. پس از دور شدن از كانون خطر، واقعه را به‏دوستان اطلاع دادم تا آنها هم از رفتن به آنجا بپرهيزند.




 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.