شماره 603    |    01 شهريور 1402
   

جستجو

آثار تاریخ شفاهی و مشکلات پیش رو-1

سایت تاریخ شفاهی برای فهم بیشتر مشکلات تولید کتاب با موضوع تاریخ شفاهی یا خاطرات، با برخی صاحبنظران و دست‌اندرکاران گفتگوهای کوتاهی انجام داده‌ است که ماحصل آن به صورت یادداشت‌های کوتاه و در چند قسمت تقدیم خوانندگان خواهد شد. تعجیل در کارهای پژوهشی آفت بزرگی است، ولی در تاریخ شفاهی بیشتر به چشم می‌آید. این مشکل بیشتر به سفارش‌دهندگان پروژه‌ها برمی‌گردد.

نگاهی به کتاب «عروج از شاخه زیتون»

روایت‎هایی درباره زندگی احمد متوسلیان از کودکی تا اسارت

کتاب «عروج از شاخه زیتون» نوشته جواد کلاته عربی در بهار 1402، با قیمت 210هزار تومان و شمارگان 500 نسخه توسط نشر ۲۷ بعثت و انتشارات مؤسسه مطبوعاتی ایران منتشر شد. این‌کتاب ۵۹۲ صفحه و ۲۱۰ هزار تومان قیمت دارد. در صفحه اول پس از شناسنامه کتاب، آیه 158 سوره نساء نوشته شده است: «و یقیناً او [عیسی] را نکشتند؛ بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد.» عروج از شاخه زیتون، خاطراتِ 31 راوی در مقاطع گوناگون زندگی حاج احمد متوسلیان را در ۳۳ فصل روایت می‌کند

سیصدوچهل‌وسومین برنامه شب خاطره -2

سعید طاحونه گفت: قرار شد از اردوگاه شهید مطهری که پوشیده از برف بود وارد منطقه عملیاتی شویم. ابتدا یک ماشین آمد و بچه‌ها را تا پل امام زمان برد؛ ولی ماشین از این پل به سمت بالا حرکت نمی‌کرد. راه‌پیمایی بر روی ارتفاع صعب‌العبور، سخت و با شیب بسیار تند «گرده‌رش» و رسیدن به قله آن بود که توان بسیار زیادی را از تمام نیروها گرفت. ساعت یازده - دوازده شب، در سرمای زیر صفر و با کمترین امکانات و شاید بدون امکانات به بالا رسیدیم. نه چادری، نه پتویی و نه امکانی بود که بتوانیم محفوظ باشیم و گرم شویم. کیسه‌خواب‌هایی که داشتیم باز کردیم، اما...

خاطرات غلامعلی حداد عادل

غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، مهمان دویست‌ و دوازدهمین برنامه شب خاطره (6 مرداد 1390) بود. او درباره زنده نگاه داشتن انقلاب اسلامی و یاد شهیدان جنگ تحمیلی صحبت کرد و گفت: شب خاطره برای ما زنگ بیدارباش است تا خوابمان نبرد. هنوز هم آثار بمباران جنگ تحمیلی در ایران وجود دارد. شب خاطره باید هم ظلم را به خاطر بیاورد و هم مظلومیت را. در ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 61
فرمانده ساکت شهاب چون چیزی به دست نیاورد دستور داد قریه را ویران کنند. بلدوزرها آمدند و هر دو قریه را با خاک یکسان کردند. البته سرهنگ ساکت شهاب بعدها در جبهه دزفول در عملیات فتح‌المبین کشته شد. این سرهنگ مورد اصابت موشک هلی‌کوپترهای شما قرار گرفت و از بین رفت. روزی همین سرهنگ ساکت شهاب افراد را جمع کرده بود و سخنرانی می‌کرد. همان ساعت سرباز بخت‌برگشته‌ای که از جبهه گریخته بود به موضع آمد. نزدیک تجمع ما رسیده بود که نفهمیدم چطور گلوله‌ای از تفنگ یکی از افراد خودمان خارج شد و به او اصابت کرد. سرباز بیچاره در دم کشته شد.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.