شماره 375    |    30 آبان 1397
   

جستجو

تمدید فراخوان دومین همایش ملی تاریخ شفاهی دفاع مقدس

فراخوان ارسال مقاله به «دومین همایش ملی تاریخ شفاهی دفاع مقدس» تا بیستم دی 1397 تمدید شد. این همایش، هفتم اسفند سال جاری برگزار خواهد شد. متن فراخوان همایش را بر اساس تازه‌ترین تغییرات آن در ادامه می‌خوانید.

گفتاری از علیرضا کمری

چند نکته درباره سنّت شفاهی و رابطه‌ی آن با تاریخ

از آنجا که تاریخ‌نگری و تاریخ‌نگاری در پیش از تاریخ‌نگاری مدرن با سنت‌های شفاهی روایی درآمیخته است، سنت‌های شفاهی ـ یعنی افسانه‌ها، داستانها، اسطوره‌ها ـ نه‌فقط در زمره‌ی منابع تاریخی جای دارند بلکه به‌سان طلیعه‌ی تاریخ در روایت‌های تاریخی منزلت یافته‌اند.

مقامات نقد در تاریخ شفاهی

در واقع نقد، ویرایش پس از نشر است در حالی‌ که ویرایش، نقد پیش از نشر است. بدین صورت باید ‏گفت مؤلف و ناقد همراه می‌توانند به راستی‌آزمایی و استحکام متون تاریخ شفاهی ایران یاری رسانند. ‏

معرفی و بررسی کتاب

سنّت شفاهی به مثابه تاریخ

در بحث تاریخ شفاهی که می‌توانیم به عنوان یک علم نوپا در ایران در موردش صحبت کنیم، هنوز آثار شایسته، بایسته و کافی به زبان فارسی فراهم نیامده است. علی‎رغم تلاش‌هایی که تاریخ شفاهی‌کاران یا به قول خودشان شفاهی‌کاران انجام داده‌اند...

خاطرات رضا برجی

رضا برجی، عکاس، فیلمبردار و مستندساز، مهمان هفتادودومین برنامه شب خاطره (2 اردیبهشت 1378) بود. او درباره سخنی از شهید سید مرتضی آوینی و تدوین فیلمی درباره شهیدان خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

اسراری از درون ارتش عراق-13

ترجمه: حمید محمدی

5 ـ رمز شجاع بودن!
آنچه را که نقل می‌کنم، از زبان یکی از افسرهای ارتش عراق است. وی پس از اینکه در یکی از درگیری‌ها ترکشی به سرش اصابت کرد و پزشکان ازکارافتادگی‌اش را تأیید کردند، ماجرایش را این‌گونه حکایت کرد:
تازه به فرماندهی گروهان ارتقا یافته بودم و زیاد با چم‌وخم کار آشنا نبودم که در اوایل سال 1982 (زمستان 1361) ما را برای انجام عملیاتی راهی منطقه شوش کردند. پس از اینکه ما خوب توجیه شدیم، عملیات شروع شد. گروهان من اولین واحد حمله‌کننده بود و خودم هم در پیشاپیش افرادم به سمت خاکریز ایرانی‌ها یورش بردیم. افرادم پس از یک درگیری نه‌چندان طولانی موفق شدند خود را به خاکریز برسانند، اما در همین حال، خمپاره‌ای در کنارم منفجر شد و ترکش‌های آن چند زخم کاری را روی بدنم کاشتند.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.