شماره 316    |    08 شهريور 1396
   

جستجو

طرحی که دغدغه «ثبت روایت‌های زنده» را دارد

روزشمار تحولات، مبنای تاریخ شفاهی کاخ گلستان

هدف اصلی این بود با افرادی که در طی چهل، پنجاه سال گذشته در کاخ گلستان کار می‌کردند مصاحبه کنیم. بیشتر، بناهایی که خراب شده و تعمیر شده بودند را مدنظر داشتیم و سعی کردیم افرادی که فرصت داده نشده بود از گذشته و خاطرات‎شان صحبت کنند، حرف بزنند.

دویست‌وهشتادوسومین برنامه شب خاطره

خاطره‌گویی فرماندهان مرزبانی

آن‌قدر درگیری شدید بود که وقتی من در سر خیابان اصلی زاهدان پیاده شدم، اولین ترکش به پای من خورد. کنار جاده نشستم و منطقه را ارزیابی کردم. دیدم که آنها وسط محاصره ما قرار دارند؛ نه می‌توانند به جلو حرکت کنند و نه به عقب برگردند...

خاطراتی از یک ناشر

کتاب و روحیه ماجراجوی من

چاپ این کتاب در آن زمان بسیار خطرناک بود. ترجمه این کتاب در اتاقم بود که ساواک به خانه ما در خیابان نواب آمد. مادرم متوجه شد. ترجمه را برداشت و زیر تخت خودش گذاشت. از آنجایی که او زخم بستر داشت، زیر تخت او را جست‌وجو نکردند.

خاطرات فرید صالحی

فرید صالحی، رزمنده دفاع مقدس، مهمان سی‌وششمین برنامه شب خاطره (2 آذر 1374) بود. او درباره مجروحیت خود و ماجرای خمپاره‌ای‌ منفجر نشده که تا اتاق عمل همراهش بود، خاطره گفت. این روایت‌ را ببینیم.

مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورت‌های آن - 20

خوب گوش دادن(2)

باید توجه داشت که در طول مصاحبه چنانچه منظور راوی را متوجه نشدید یا اشتباه متوجه شدید، از او بپرسید تا ضمن توضیح بیشتر، بداند که همراهی‌اش می‌کنید. همچنین گاهی راوی از موضوع خارج می‌شود و شما باید او را به موضوع برگردانید. این کار هم اهمیت زیادی دارد و با گوش دادن دقیق به سخنان راوی امکان‌پذیر است.

گفت‌وگو با کاترین هولمز، استاد رشته تاریخ

درک احساسات در تاریخ شفاهی

دوره‌های تاریخی متعددی هستند که احساسات و عواطف خاصی را به همراه داشته‌اند. بسته به فصل مصاحبه، وضعیت احساسی و عاطفی مصاحبه نیز متفاوت خواهد بود. در این میان، پیوندهای عاطفی و احساسی مردم به زمین یا منطقه یا بخش یا مکانی خاص نیز وجود دارند.

تاریخ‌ شفاهی تجربیات ایتالیایی‌تبارها

اسیران جنگی ایتالیایی مدت‌هاست که رفته‌اند، اما دپوی ارتش در سیرا تا همین امروز در هرلانگ باقی مانده است. متن پیاده شده این گفت‌وگو و دیگر تاریخ‌های شفاهی درباره تجربیات آمریکایی‌هایِ ایتالیایی‌تبار شمال غرب نوادا را می‌توان در بخش مجموعه‌های ویژه دانشگاه نوادا، در کتابخانه‌های رینو یافت.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

سال‌های تنهایی-7

خاطرات خلبان آزاده، هوشنگ شروین(شیروین)
به کوشش: رضا بنده‌خدا

بی‌مقدّمه پرسید:

ـ «داوود سلمان» را می‌شناسی؟

ـ بله.

با حالتی که انگار بخواهد سرنوشت مرگ و زندگی مرا در دست‌های اراده خودش نشان دهد، بی‌تفاوت گفت:

ـ پریروز هدف پدافند ما قرار گرفت و کشته شد.

دلم لرزید، گفتم:

ـ خدا رحمتش کند، مرد با خدایی بود.

البتّه می‌دانستم که او مفقود شده، امّا از سرنوشتش اطلاعی نداشتم.

سرگرد با حالتی که انگار جواب من هیچ فرقی برایش ندارد پرسید:

ـ چه چیزهایی از او می‌دانی؟

ـ زمان زیادی از انتقال من به پایگاه شاهرخی نمی‌گذرد و اطلاع زیادی از او ندارم،‌ از قدیم می‌دانستم که او مرد با خدایی‌ست.

سرگرد، رو کرد به نعمتی و مثل این‌که با گماشته‌اش صحبت می‌کند، در واقع به او دستور داد و گفت:

ـ تو می‌توانی بروی.

نعمتی بلند شد و پیش از رفتن، برای جلب رضایت من، با حالتی بسیار مطمئن و چهره‌ای شاد گفت:

ـ حکومت ایران به زودی سقوط می‌کند. بهتر است تو هم با اینها همکاری کنی تا راحت باشی.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.