شماره 46    |    18 آبان 1390

   


بزرگ‌ترین فرصتِ سوخته تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی

امام خمینی در 13 آبان 1343 هنگام تبعید به ترکیه در هواپیما به سرهنگ افضلی، رئیس بخش امور اجتماعی ساواک تهران، درباره تبعیدش به ترکیه می‌گوید: «من به جرم دفاع از حیثیت ارتش و استقلال وطنم تبعید می‌شوم.» ایشان یک سال بعد به نجف اشرف در عراق رفتند و در مهرماه 1357 راهی فرانسه شدند و سرانجام در بهمن 1357 با بسیج سیاسی، فرهنگی و اجتماعی توده‌های مردم بدون جنگ مسلحانه به حکومت شاهان در ایران پایان دهند.
نهضت امام خمینی در طول سال‌های مبارزه بر اساس آموزه‌های مترقی اسلامی بود و ایشان بیشتر بر جنبه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مبارزه تأکید داشتند و در این سال‌ها از فراخوانی مبارزان به مبارزه مسلحانه خودداری کردند. حاصل این نگاه الهی امام خمینی اندک بودن تعداد شهدای انقلاب اسلامی بود. بر اساس آمارهای رسمی تعداد شهدای انقلاب اسلامی کمتر از پنج هزار نفر است. این در حالی بود که انقلاب اسلامی در ایران در شرایطی به پیروزی رسید که غرب حامی حکومت پهلوی بود و آمریکا برای حفظ آن ژنرال رابرت هایزر را در دی‌ماه 1357 راهی ایران کرد. اما رهبری هوشمندانه امام خمینی این انقلاب را که با بزرگترین و مسلح‌ترین دشمنان داخلی و خارجی روبه‌رو بود با کمترین هزینه به پیروزی رساند. این موضوع تنها یکی از موضوعاتی است که ایشان را تأثیرگذارترین چهره تاریخ معاصر ایران می‌کند.
بی‌شک امام خمینی از سالیان دراز مبارزه و یک دهه رهبری نظام جمهوری اسلامی خود خاطرات و گفته‌های فراوانی داشتند که به علت مشغله‌های فراوان بعد از انقلاب اسلامی و البته بی‌توجهی مراکز تاریخ پژوهی، این خاطرات ارزشمند ثبت نشد و فقط سخنان، پیام‌ها، نامه‌ها و دیگر نوشته‌های ایشان در مجموعه 22 جلدی صحیفه امام منتشر شد.
علاوه بر خاطرات امام خمینی، خاطرات افراد دیگری که نقش برجسته‌ای در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند و هم اکنون در میان ما نیستند نیز ثبت نشد افرادی هم چون آقایان سید محمود طالقانی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، سید محمد حسینی بهشتی، احمد خمینی، مرتضی مطهری، محمد صدوقی، مصطفی چمران و ... با توجه به نقش هر یک از این افراد در پیروزی انقلاب اسلامی، نبود خاطرات آنان لطمه بزرگی به تدوین تاریخ انقلاب اسلامی وارد می‌سازد.
گاه در تدوین روزشمار انقلاب اسلامی به برخی نکات تاریک و مبهم برمی‌خوردم که فقط خاطرات افراد خاص می‌توانست آنها را روشن کند. اما یا این افراد بدون بجا گذاشتن خاطراتشان از دنیا رفته بودند یا آنکه علی‌رغم زنده بودن از انتشار خاطرات خود طفره می‌رفتند و در برخی موارد نیز در تماس با آنان می‌شنیدم: «سال‌ها گذشته چیزی یادم نمی‌آید.»
به هر حال دیگر نمی‌توان این خلاءها را جبران کرد. اما هنوز بزرگانی در بین ما هستند که می‌توان با استفاده از خاطراتشان نقاط تاریک تاریخ را برای آیندگان روشن ساخت.
با توجه به سهم اندک فرهنگ در بودجه سالانه کشور باید امور پژوهشی را اولویت بندی کرد و بودجه فرهنگی را هوشمندانه اختصاص دارد و در تاریخ شفاهی نیز اولویت‌ها را مشخص کرد تا دیگر شاهد از دست رفتن خاطرات انقلابیون طراز اولی که هنوز در قید حیات هستند، نباشیم.
از دست دادن خاطرات «پیر جماران» بزرگترین فرصت سوخته تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی است که قطعاً قابل جبران نیست.

میرزاباقر علیان‌نژاد


زیتون سرخ (۴۶)
خاطرات‌ناهید‌یوسفیان
گفت و گو و تدوین: سیدقاسم‌یاحسینی
انــتــشـارات‌سـوره‌مــهــر(وابسـته‌بـه‌حـوزه‌هنـری)
دفتـرادبیات و هنر مقـــاومت
نقل و چاپ نوشته‌ها منوط به اجازه رسمی از ناشر است.


يك روز آذر مي‌خواست از خانه بيرون برود. به من گفت: «امروز تو پلو درست كن.» پلو را درست كردم اما هنگام ناهار معلوم شد به جاي نمك، پودر لباس‌شويي در برنج ريخته‌ام!
پس از مدتي زخم پاي روزبه خوب شد و من بايد او را براي ساخت پاي مصنوعي به هلال‌احمر مي‌بردم. نمي‌توانستم سوار تاكسي بشوم. روزبه با ديدن تاكسي نارنجي مي‌ترسيد و  جيغ مي‌كشيد و نمي‌گذاشت سوار شوم. مرتب مي‌گفت: «مي‌ترسم... ترس... بابا... بابا...» هنوز از ماجراي انفجار تاكسي در اهواز شوكه بود. براي آنكه نترسد، مجبور بودم با ماشين‌هاي معمولي يا آژانس بروم. وضع مالي‌ام هم خوب نبود. از حقوق علي هنوز چيزي به من نمي‌دادند. خودم هم سر كار نمي‌رفتم. دوست نداشتم در آن وضعيت دستم را جلوي پدرم دراز كنم. مختصري پس‌انداز داشتم كه با آن سر مي‌كردم.
هفته‌اي چند روز بايد روزبه را به هلال‌احمر مي‌بردم، تا براي پاي قطع‌شدة او به اصطلاح خودشان «پروتز» درست كنند. روزبه كودك بود و هفته به هفته پايش رشد مي‌كرد و بزرگ مي‌شد و همين امر ساخت پروتز را مشكل مي‌كرد. هفته‌هاي زيادي با تحمل سختي‌هاي فراوان به هلال‌احمر رفتم تا بالاخره براي روزبه پاي مصنوعي درست كردند. در هلال‌احمر ديدن معلول‌ها و وضعيت رقت‌بار آنان، حالم را از بد، بدتر مي‌كرد.
دلم نمي‌خواست سربار كسي باشم. مدتي به منزل خواهر ديگرم رفتم. بچه‌اش هم سن و سال روزبه بود. بچه خواهرم جست و خيز مي‌كرد و مي‌دويد، اما روزبه يك پا نداشت و پاي ديگرش را هم گچ گرفته بودند. دلم آتش مي‌گرفت و نمي‌توانستم تحمل كنم.
هرطور بود تا مرداد 1360 در خانه اين خواهر و آن خواهر سر كردم. مردادماه بود كه به آذر گفتم: «من بايد براي خودم خانه‌اي اجاره كنم.»
ـ اين چه حرفي است كه مي‌زني! تو بايد همين‌جا نزد ما بماني.
ـ تو زندگي و مشكلات خودت را داري. من باردارم و بايد وضع حمل كنم. روزبه هم كه چنين وضعيتي دارد. اگر مستقل باشم، راحت‌ترم.
ـ هرطور ميل توست!
 
فصل شانزدهم
 
اواسط مردادماه بود كه نزديك منزل پدرم آپارتماني در طبقه دوم كرايه كردم. صاحب‌خانه ما كه خودش در طبقه هم‌كف مي‌نشست زن خيلي خوبي به نام فاطمه خانم بود. پانزده هزار تومان پول پيش دادم و كرايه آپارتمان نيز ماهي 2500 تومان بود. پول پيش را نداشتم؛ ناچار از پدرم قرض گرفتم. البته مدتي بعد قرضم را پس دادم. وضع مالي خانواده علي هم طوري بود كه خودشان به كمك نياز داشتند. توقعي از آن‌ها نداشتم. علي مقداري پول در بانكي در اهواز داشت. دوستي داشتم كه در بانك بود. روزي نزد او رفتم و گفتم: «شوهرم مقداري پول در اهواز دارد، مي‌تواني آن را در تهران به حساب من منتقل كني؟» برادر دوستم كه رئيس بانك بود اين لطف را در حقم كرد و پنجاه هزار تومان پولي را كه در حساب علي بود به حساب من منتقل كرد. پانزده هزار تومان آن را به پدرم دادم و مقداري لوازم زندگي براي خودم خريدم. اين سومين باري بود كه بايد زندگي را از صفر شروع مي‌كردم. در موشك‌باران اهواز، همه زندگي‌ام نابود شده بود و از نو بايد همه چيز را مي‌خريدم. فقط همان قاليچه سبزرنگ برايم مانده بود؛ تنها يادگار زندگي مشترك دوسالة من و علي...
در همان مرداد 1360  چند روزي بود كه من و روزبه در آپارتمان مستقر شده بوديم. جاي علي خيلي خالي بود. شبي دلم خيلي گرفته بود. براي علي و محبت‌هايش دلتنگ شده بودم. حالت خاصي داشتم. از خيابان همهمه‌اي شنيدم. روي تراس رفتم و خيابان را نگاه كردم. ديدم عده‌اي جوان راه افتاده‌اند و شعري را زمزمه مي‌كنند:
«گل‌برگ سرخ لاله‌ها
در كوچه‌هاي شهر ما
بوي شهادت مي‌دهند
بوي شهادت مي‌دهند»


 

بررسي وضعیت نشر در دوران پهلوی از زبان زندانیان سیاسی و نشست دین‌‌زدایی

نشست علمي و فرهنگی با زندانیان سیاسی قبل از انقلاب با موضوع «بررسی وضعیت نشر در دوران رژيم پهلوی» چهارشنبه، 25 آبان ساعت 14 تا 16 و نشست «دین‌‌زدایی در حوزه کتاب توسط رژیم پهلوی»، یکشنبه 22 آبان در موزه عبرت برگزار مي‌شود.


تقدير از كتاب «پاسياد پسر خاك» در مراسم افتتاحيه نوزدهمين دوره هفته كتاب

كتاب پاسياد پسر خاك دربرگيرنده شرح زندگي و زمانه مرحوم حجت‌الاسلام سيدعلي‌اكبر ابوترابي‌فرد به قلم محمد قبادي، در مراسم افتتاحيه نوزدهمين دوره هفته كتاب جمهوري اسلامي ايران كه با حضور رئيس جمهور، صبحِ شنبه، 21 آبان ماه در تالار وحدت برگزار مي‌شود، تقدير خواهد شد. پاسياد پسر خاك در بیست و هشتمین دوره كتاب سال جمهوري اسلامي ايران، سال 89 در بخش جنبي «ايثار و شهادت» شايسته تقدير اعلام شد و در مراسم نوزدهمين دوره هفته كتاب جمهوري اسلامي ايران تقدير مي‌شود.


اولین کتاب مطالعات نشانه‌شناختی در حوزه جنگ ایران و عراق منتشر شد

ششصد و هشتمین اثر از مجموعه کتاب‌های دفتر ادبیات هنر و مقاومت حوزه هنری، حاوی بیست مقاله و گفتاورد درباره مطالعات نشانه‌شناختی جنگ/ دفاع مقدس با عنوان نام‌آورد (دفتر دوم)، به اهتمام علیرضا کمری و با ویراستاری فرانک جمشیدی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.


خاطرات شفاهي «حاجي بخشي» پيرمرد جبهه‌هاي دفاع‌مقدس

به گزارش سايت تاريخ شفاهي ايران؛ خاطرات «ذبيح‌الله بخشي» معروف به «حاجي بخشي» يكي از پيشكسوتان روز‌هاي جنگ تحميلي كه همه او را با شعار‌هاي روحيه بخشش به رزمندگان در شب هاي عمليات و پشت جبهه مي‌شناسند، به قلم محسن مطلق از نويسندگان دفاع‌مقدس، به روش تاريخ شفاهي به نگارش درآمده كه به زودي توسط دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري منتشر مي‌شود.


نگاه كارشناسانه به تاریخ شفاهی رجال سیاسی دوران قبل از انقلاب

خاطرات، تحولات بزرگی هستند كه بدنه تاریخ یك ملت و كشور را نشان می دهند. تاریخ شفاهی مانند بسیاری از روش‌ها و گرایش‌های موجود در علوم انسانی در تاریخ پیشینه دارد، اما به عنوان یک پدیده مستقل امری نو و جدید است. تاریخ شفاهی یكی از انواع تجربه‌اندوزی از سیر حوادث و رویداد‌های تاریخی است. اما همین پدیده نو و جدید با تحقیق و پژوهش مورخان و محققان به بار می‌نشیند، گاهی دچار كمی و كاستی‌هایی می‌شود.


كتاب «شهيد حسن باقري» منتشر شد

تهيه نقشه‌اي جامع و كاربُردي از موقعيت مناطق جنگي، تلاش براي وحدت در بالاترين سطوح فرماندهي و تاثيرگذاري در حساس‌ترين لحظات دفاع مقدس توسط شهيد حسن باقري در كتابي به نام اين شهيد تشريح شده‌اند. اين كتاب به همت مركز اسناد و تحقيقات دفاع‌مقدس منتشر شده است. دومين اثر از مجموعه كتاب‌هاي «فرماندهان دفاع‌مقدس» با محوريت بررسي نقش شهيد حسن باقري در دفاع مقدس و شامل مقالات، سخنراني‌ها و دست‌نوشته‌هاي مرتبط با اين شهيد، وارد بازار نشر شده است.


من و آقا موسی

به تازگی، کتابی از سوی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام‌موسی‌صدر منتشر شده است که راوی حقایقی بکر درباره امام‌موسی‌صدر از زبان آیت‌الله عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی است. کتاب به قلم حمید قزوینی نگاشته شده و حاصل شش ساعت مصاحبه است که در دو نشست جداگانه در تاریخ دوم مهرماه و چهارم آذر 1389 تهیه شده‌اند. من و آقا موسی اولین کتاب از مجموعه طرح تاریخ شفاهی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام‌موسی‌صدر است.


نقدي بر كتاب تاريخ نگري و تاريخ نگاري جنگ ايران و عراق- بخش دوم و پایانی

بخش نخست این نقد را در شماره 45، خواندیم، بخش دوم و پایانی در ادامه می آید: بخش اول كتاب، با عنوان : «تاريخ نگاري جنگ، چالش ها، محدوديت ها، آسيب ها» در دو فصل مقالات و گفت و گوها تنظيم شده است. در فصل مقالات، مقاله: «تاريخ و تاريخ نگاري جنگ ايران و عراق؛ دقايق و درنگها» آقاي محمد دروديان با طرح برخي مباحث نظري پيرامون هستي تاريخي و نسبت آن با جنگ، سعي در طرح نظرات مختلف درباره شأنيت تاريخي جنگ و موضوعيت تاريخ نگاري آن كرده اما ...


مهاجرت و جوامع در آفریقا و خاورمیانه: یک چشم انداز بلند مدت

چهارمین همایش تاریخ مهاجرت جهانی (رباط ، 19 تا 21 می 2012) همایش به دنبال ترسیم و فهم الگوهای میان(چند)-فرهنگی مهاجرت در آفریقا و خاورمیانه از 1500میلادی تاکنون است. جابجایی مردم و نیز مهاجرت اختیاری و غیر اختیاری آنها در ابعاد محلی، داخلی، بین‏المللی و بین قاره‏ای مورد نظر ماست. آخرین مهلت برای ارائه خلاصه مقالات 1 دسامبر 2011 است و آخرین مهلت برای ارائه اصل مقالات 1 می 2012 خواهد بود.


سربازان تگزاسی در بازداشتگاه های نازی

در پايان جنگ جهاني دوم، يك كشيش جوان ارتش به نام ويلسون كانافاكس (Wilson Canafax) جزو سربازاني بود كه بی آنكه هیچ بدانند چه خواهند ديد به بازداشتگاه‌هاي نازي سفر كردند. لحظاتي پس از آنكه در بازداشتگاه تازه آزاد شده باخن والد (Buchenwald) از جيپ پياده شد يك بازمانده يهودي با هيكلي لاغر و نحيف به او نزديك شد.


تیرباران دکتر فاطمی، خاطراتی از آخرین روزها

دكتر حسين فاطمي روزنامه‌نگار و وزير امورخارجه دولت دكتر مصدق در اواخر سال 1328 به دنبال تشکيل جبهه ملي، در کنار دکتر مصدق قرار گرفت و روزنامه خود را، ارگان جبهه ملي کرد. وي با اين روزنامه افکار و عقايد جبهه ملي را انتشار مي‌داد و در حقيقت کارگردان جبهه ملي و مشاور نزديک مصدق بود.(1) فاطمی ‌نخستین کسی بود که پیشنهاد ملی شدن نفت ایران را در خانه محمود نریمان ارائه کرد و دکتر مصدق بارها یادآور این قضیه بود و از او در این امر به نیکی یاد می‌کرد. این پیشنهاد نه تنها در ايران بلكه در تمام دنيا در روزگار خود انفجاري بس عظيم آفريد و به دنبال آن مصدق و يارانش مورد شديدترين حملات قرار گرفتند.


تاریخ شفاهی حج و نقش آن در تحولات داخلی ایران اسلامی

مناسک حج جایگاه مناسبی جهت ترویج افکار علیه حکام ممالک اسلامی، از جمله شاه ایران بوده است. در همین راستا از سال 40 خورشیدی تا پیروزی انقلاب اسلامی ‌هر سال گروهی در کنگره عظیم حج حاضر شده و علیه دولت ایران تبلیغات می‌کردند. یکی از این مبلغین آیت‌الله‌ دکتر محمد صادقی تهرانی است که در اینجا قسمت‌هایی از خاطرات وی از حضور چند سال‌هاش در حج بینِ سال‌‌های 1340 الی 1365 خورشیدی ارایه می‌گردد.


شهادت آيت‌الله مصطفي خميني به روايت همسرش

در سال 1356 بحراني گريبان سلطنت پهلوي را گرفت كه پي‌آمد‌هاي آن پايان عمر رژيم را حتمي كرد. و آن بحراني بود كه با شهادت آيت‌الله سيد مصطفي خميني آغاز شد. ايشان در واپسين ساعات روز 30/7/56 در منزل خود در شهر نجف اشرف به شيوه‌اي نامعلوم به شهادت رسيد. شهيد مصطفي خميني از بدو شروع نهضت اسلامي همراه حضرت امام خميني بود. ايشان اول بار در سال 1342 و پس از شروع نهضت دستگير شد و پس از مدتي حبس، به تركيه تبعيد شد.


تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا -25

تجربيات من حاكي از آن است كه يك ائتلافي از عوامل ساختاري سياسي، فرهنگي و تاريخي يكپارچه، در شرح و توضيح اين كه چرا به نظر مي‌رسد بدگماني به چيني‌ها نسبت به ساير غريبه‌ها بيشتر است، وجود دارد. سوءظن نسبت به چيني‌ها صرفاً يك واكنش خاص است. بايد آن را از نقطه‌نظر وسيع‌تر نگريست.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.
counter UPDATE error: 1054, Unknown column 'count' in 'field list'