شماره 43    |    27 مهر 1390

   


رتبه سوم

هفته گذشته، در میانه راه سفر، خبرم دادند که سایت تاریخ شفاهی ایران، در جشنواره رسانه‌های دیجیتال رتبه سوم را در میان پایگاه‌های اینترنتی کسب کرده است و باید به تهران بازگردم تا در مراسم اهدای جوایز شرکت کنم.
برای من که تنها ‌چند ماه است تصدی این سایت را بر عهده دارم، خبر شادمان کننده‌ای بود. اما نه از این جهت که گمان کنم در این موفقیت سهمی‌دارم. شادمان شدم از اینکه زحمات همکارانم به ویژه خانم کمال ‌الدین که با حداقل امکانات تمامی‌امور پشتیبانی و هماهنگی‌ها‌را انجام می‌دهند، آقای نیکنامی که امور فنی وب سایت را پیگیری می کنند و همچنین خانم نوروند که گزارش‌های خبری سایت را تهیه و ارسال می‌کنند و نیز همه عزیزانی که برای ما می‌نویسند و ترجمه می‌کنند، در جایی که شایسته و بایسته بود قدردانی شد. این انتخاب در شرایطی صورت گرفته است که سایت و هفته نامه تاریخ شفاهی ایران کمتر از چهار سال از عمرش می‌گذرد و کمترین تبلیغی برای کار خود نکرده‌اند؛ چراکه بسیارند پایگاه‌های اینترنتی که از امکاناتی بسیار فراتر و حمایت‌هایی بسیار بیشتر برخوردارند و تبلیغاتشان را در نقاط مختلف در دنیای مجازی و غیر آن می‌توان دید، ولی نامی ‌از آنها‌ در فهرست برگزیدگان ندیدیم.
به گمان من اگر سایت تاریخ شفاهی ایران شایسته دریافت لوح افتخار شده است، بیش از هر چیز این امر به خاطر ساختار، روش و افق بلندی است که بنیانگذار آن، نویسنده و پژوهشگر ارجمند، جناب آقای محسن کاظمی ‌برای آن در نظر گرفتند؛ ایشان با تعیین معیارهای مشخص و حساب شده برای انتخاب، ویرایش و چینش مطالب، پیش بینی زبان دوم و حتی سوم (که متأسفانه هنوز محقق نشده)، گرافیک و طراحی و قالب‌بندی قابل قبول، و پیش بینی نحوه محاسبه دقیق حق الزحمه افراد، چنان ساختاری را پی‏ریزی کردند که این سایت در کمتر از 4 سال به موفقیتی چنین برجسته دست یافت. بی‌گمان اگر ایشان خود همچنان تصدی این سایت را بر عهده می‌داشتند، جایگاه نخست را در این جشنواره از آن این رسانه می‌کردند و در اینجا من بر خود واجب می‌دانم که بابت این اُفت جایگاه که یقیناً تقصیرش بر دوش من است، پوزش بطلبم.
جایگاه سوم برای سایت تاریخ شفاهی ایران، گرچه قابل توجه و شایسته تقدیر است، اما بی‌گمان جایگاه بایسته آن نیست. این رسانه هنوز تا آرمان‌های پیش بینی شده‌اش فاصله دارد و جا دارد کارهای بیشتری در این باره صورت گیرد. گسترش ارتباطات بین‌المللی، ایجاد نگاه حرفه‏ای‏تر به مقوله خاطره‏نگاری و پس از آن تاریخ شفاهی، و پرداختن به مقوله‌های نظری در ایران و دیگر نقاط جهان مواردی هستند که بیش از گذشته می‌باید مورد توجه قرار بگیرند. امید آنکه در جشنواره‌های بعدی این جایگاه بایسته، حادث شود.

محمد کریمی


زیتون سرخ (۴۳)
خاطرات‌ناهید‌یوسفیان
گفت و گو و تدوین: سیدقاسم‌یاحسینی
انــتــشـارات‌سـوره‌مــهــر(وابسـته‌بـه‌حـوزه‌هنـری)
دفتـرادبیات و هنر مقـــاومت
نقل و چاپ نوشته‌ها منوط به اجازه رسمی از ناشر است.


بايد با زندگي و واقعيت‌هاي تلخ آن جنگيد. گذشته براي تو تمام شده. به فكر‌ آينده باش. اگر بخواهي در برابر زندگي خودت را سست نشان بدهي، روزگار تو را خـُرد مي‌كند. استوار و مقاوم باش. سعي كن مثل شير بايستي و بچه‌هايت را بزرگ كني!» خسرو و فريبرز هم به ملاقاتم آمدند. از خاله‌ام پرسيدم: «از علي چه خبر؟»
ـ خوب است خاله!
ـ در همين بيمارستان بستري است؟
ـ بله!
ـ در كدام بخش؟
ـ من چه مي‌دانم خاله‌جان. من كه دائم نزد تو و اين بچه‌ هستم. نمي‌توانم تكان بخورم.
ـ دلم براي علي تنگ شده.
ـ صبر داشته باش. او را مي‌بيني اول خودت بايد خوب بشوي. حال او خوب است.
پاهايم كم‌كم خوب مي‌شد. مدتي حتي نمي‌توانستم روي آن‌ها بايستم. پايم را عمل كرده بودند. پس از دو هفته پانسمان چشمان مرا باز كردند. دكتر معالجم بالاي سرم آمد و گفت: «ها!»
ـ دكتر! فقط مي‌توانم جلو را ببينم. اطرافم را نمي‌توانم ببينم.
ـ طبيعي است. كم‌كم خوب مي‌شوي. مهم اين است كه مي‌بيني. اما بايد خيلي مواظب چشمانت باشي. هرگونه ضربه يا گريه براي شما خطرناك است.
حدود پانزده روز در بيمارستان بودم. روزي زن‌عمويم نزدم آمد و گفت: «ناهيد! بهتر است بچه‌اي را كه در شكم داري سقط كني.»
ـ نه. من بچه‌ام را مي‌خواهم.
ـ تو در بخش، اشعه خورده‌اي. ممكن است بچه‌ات ناقص بشود.
ـ نه. من نگذاشتم. هروقت كه مي‌‌خواستند از من عكس‌برداري كنند من به آن‌ها گفتم كه باردار هستم. خودم خيلي مواظب بودم كه اشعه نخورم. من اشعه نخورده‌ام.
دكتر رسالتي، كه روزبه را در اهواز به دنيا آورده بود، به تهران منتقل شده بود و در همان بيمارستاني كه من بستري بودم كار مي‌كرد. به من گفت: «تو يك بچه را مي‌تواني بزرگ كني، اما دو بچه را نمي‌تواني. آن هم بچه‌اي كه معلول است و يك پا ندارد.»
ـ علي هم هست!
ـ نيست! شوهرت شهيد شده!
ـ چي! علي، علي من مرده؟ مگر ممكن است!
ـ نزديك دو هفته است كه مرده. اگر مي‌ماند ديوانه مي‌شد. همان بهتر كه شهيد شد.
براي لحظه‌اي همه دنيا در ذهنم ايستاد. يعني چه؟ خوابم يا بيدار؟ علي من مرده؟ شوهر عزيزم ديگر نيست؟ ديگر نمي‌تواند من و روزبه را ببوسد و نوازش كند؟ مگر مي‌شود؟ او خيلي جوان بود. نبايد به اين زودي مي‌مرد. پس من، روزبه و اين طفل داخل شكمم چه مي‌شويم؟ اين دو بچه چه گناهي كرده‌اند كه بايد يتيم شوند.
توصيف حال‌ روحي و رواني‌ام، در آن لحظات، خيلي سخت است. عذاب‌آورتر آنكه نمي‌توانستم گريه كنم. بايد مثل يك مجسمه گچي بي‌احساس مي‌نشستم و ديگران را نگاه مي‌كردم. راستي‌راستي علي عزيزم از نزد من و بچه‌هايش رفت؟ او كه عاشق ما بود.
غرق در اين افكار بودم كه حرف‌هاي دكتر رسالتي مرا متوجه واقعيت كرد.
ـ خانم يوسفيان! خانم يوسفيان!
ـ ها!... بله!
ـ به حرف‌هاي من گوش مي‌كنيد؟
ـ بله.
ـ بچه‌ات را بايد سقط كني.
ـ نه، اين كار را نمي‌كنم.
ـ نمي‌تواني دو بچه را با هم بزرگ كني.
ـ مي‌كنم. من كه بايد روزبه را بزرگ كنم، اين بچه را هم بزرگ مي‌كنم.
ـ تو داروهاي زيادي خورده‌اي يا به تو تزريق كرده‌اند. ممكن است بچه‌ات ناقص شود.
ـ نمي‌شود!
هر اندازه دكتر رسالتي اصرار كرد كه بچه‌ام را سقط كنم، زير بار نرفتم. فكر مي‌كردم حالا كه علي روزبه را رها كرده و رفته، او نياز به يك همدم، برادر يا خواهر دارد. به دكتر گفتم: «من بايد مثل شير بايستم و اين دو بچه را بزرگ كنم.»
ـ ميل خودت است. موفق باشي.
خبر مرگ و شهادت علي را كه به من دادند، خواستم كه مرا به شاهرود و بر مزارش ببرند. قبول كردند. مرا در آمبولانس گذاشتند و به شاهرود بردند. قبل از حركت دكتر معالجم گفت: «مراقب خودت باش. گريه نكن و بر سرت نزن؛ وگرنه كور مي‌شوي براي همة عمر.»


 

تقدیر از سایت تاریخ شفاهی ایران در پنجمین جشنواره بین‌المللی رسانه‌های دیجیتال

بخش «پایگاه های اینترنتی در این دوره با 72 اثر برگزیده گوی سبقت را از بقیه ربود. در این بخش «سایت‌ تاریخ شفاهی ایران» به عنوان یكی از فعالان در حوزه تاریخ و تاریخ‌نگاری و یكی از مروجان خط ادب فارسی در كشور با رتبه سوم شایسته تقدیر اعلام شد؛ و لوح افتخار دریافت کرد.


فراخوان مقاله هفتمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی (11بهمن 1390)

در ادامه سلسله نشستها و کارگاههای تخصصی انجمن تاریخ شفاهی ایران، کتابخانه مجلس، هفتمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی را برگزار می‌کند. هفتمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی را با عنوان: «تدوین در تاریخ شفاهی» در یازدهم بهمن سال جاری برگزار می شود. انجمن تاریخ شفاهی ایران؛ گروه تاریخ دانشگاه اصفهان؛ حوزه هنری؛ سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران؛ سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی و مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ همکاران و همراهان این دوره از نشست هستند.


سومین نشست تخصصی تاریخ مجلس

نگاهی به ساختار و کارکرد مجالس دوره 13 تا 16 نشانی دبیرخانه : تهران، میدان بهارستان، کتابخانه ، موزه و مرکز اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی. مهلت ارسال چکیده مقالات: 15 آذر 1390-- مهلت ارسال اصل مقالات: 5 اسفند 1390


مصاحبه با نویسنده تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی

تصمیم گرفتیم که اسناد و مدارک را نشست به نشست تنظیم کنیم. یعنی به صورت گزارش از تأسیس اتحادیه در سال 1344. نشست اول، منابع و اسناد آن‌ تا نشست دوم؛ نشست دوم، منابع و اسناد تا نشست سوم. همین‌طور هر ساله بیاییم جلو بنابراین دسته‌بندی ما نسبت به اسناد و مدارک شد طبقه‌بندی نشست‌های اتحادیه. الآن در این دو جلد تا نشست یازدهم، سال 1354 اسناد و مدارک آورده شده است. آن‌هایی هم که شک داشتیم در کتاب چاپ نکردیم؛


فرصت زيادی براي گردآوری تاريخ شفاهی جنگ نداريم

مسئول مرکز ملي اسناد و کتابخانه دفاع‌مقدس معتقد است اسناد و داشته‌هاي موجود از دوران جنگ تحميلي بخش نازلي از واقعيت‌هاي آن دوران را منعکس مي‌کند. سرهنگ فرامرزي ظهار كرد: جنگ به ما تحميل شد و ما براي خيلي از کارها از جمله ثبت وقايع آن آمادگي نداشتيم و امروز با فقر اسنادي در اين خصوص مواجهيم.


خاطرات رزمندگان در «پشت خاكريز» خوانده می‌شود

آثار منتخب نخستين جشنواره خاطره‌نويسي استان البرز با عنوان «پشت خاكريز» به كوشش غلامحسين رنجكش گردآوري و به همت انتشارات دل‌آرام و با حمايت اداره كل حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع‌مقدس استان البرز منتشر شده است. 10 خاطره خودنوشت و شفاهی از رزمندگان استان البرز، در كتاب «پشت خاكريز» چاپ شده كه از جمله آن‌ها مي‌توان به «بيستون را عشق كند و ...» نوشته علي غفاري، «شاهد جنگ» اثر حسين ايزدي و «داوطلب ميدان مين» به قلم جواد چپردار اشاره كرد.


یک استکان چای با میهمان صخره‌ها

دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي در مهرماه 1390 میزبان کتابی شد که از ماهها قبل مرتضی سرهنگی نوید حضورش را داده بود. مدير دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري در نشستي که در سال 1389 برگزار شد، از همکاري با نيروي هوايي در تدوين مجموعه کتاب هايي درباره خاطرات خلبانان اين نيرو خبر داده و تاکيد کرده بود که 10 عنوان کتاب از خاطرات خلبانان نيروي هوايي در دوران جنگ تحميلي که دچار سانحه شده و مجبور به ايجکت* ( فرود اضطراري) شده‌اند منتشر خواهد شد.


گزارش مراسم بازخوانی کتاب جای امن گلوله‌ها

مراسم بازخوانی کتاب جای امن گلوله‌ها، یکشنبه 24 مهر 1390، در فرهنگسرای انقلاب با حضور مرتضی سرهنگی، مژده اون‌باشی، صباح وطنخواه، راوی و نویسنده جای امن گلوله‌ها؛ عبدالرضا آلبوغبیش و جواد کامور بخشایش برگزار شد. مهدی فروتن، مدیر فرهنگسرا از حضور مهمانان برنامه و حاضران جمع سپاسگزاری کرد؛ به آنان خیرمقدم گفت و از اینکه فرهنگسرای انقلاب در روز سالگرد سقوط خرمشهر (از نگاه خرمشهری‌ها) بانیِ این برنامه شده، اظهار خرسندی کرد...


نگاهي به مقام معنوي، علمي، اجتماعي و مبارزاتي شهيد محمدي عراقي

شهيد آيت الله جعفر بهاءالدين محمدي عراقي، پدر محمود محمدي عراقي (رييس پيشين سازمان تبليغات اسلامي و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي و عضو فعلی شوراي عالي انقلاب فرهنگي) از ياران مبارز حضرت امام بود كه به خاطر حضور در مناطق محروم غرب كشور تا امروز مقام و منزلتش چندان كه شايسته است شناخته نشده. آن‌چه مي‌خوانيد نگاهي است برخي جزئيات زندگي او.


تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا -22

اين مقاله از برخي مسائل مربوط به روش‌شناسي تحقيق ميداني و چگونگي حشر و نشر فرهنگي در سنگاپور گفت‌وگو مي‌كند. و بر پايه يك سال تحقيق ميداني انسان‌شناسي به عنوان رساله دكتري در اجتماع چند قومي خانه‌هاي سازمان [دولتي‌ساز] Marin Parade در اگوست 1988 تا سپتامبر 1989 انجام شده است. اين بحث ضرورتاً دربرگيرنده مبلغ قابل توجه‌اي تجربه شخصي در تحقيق ميداني است، چندان كه بتوان بواسطه اين تجربيات به فهم مسأله حشر و نشر فرهنگي و ارزش پژوهش آن در متن پي برد.


قطع روابط ايران با انگلیس

پس از رد پیشنهاد مشترک ترومن – چرچیل، دولت ایران درصدد قطع رابطه سیاسی با دولت انگلیس برآمد. تصمیم نخست وزیر به قطع رابطه اجتناب ناپذیر بود، زیرا پس از خلع ید از شرکت نفت و اخراج کارکنان خارجی از خوزستان، انگلیسی ها به انواع تبلیغات و کارشکنی ها در داخل و خارج علیه ایران دست زده بودند. با رد پیشنهاد ایران در پاسخ به پیام ترومن – چرچیل، دیگر واضح بود که انگلیس با استفاده از عوامل خود که با دیپلماتها و کارکنان سفارت انگلیس و کنسولگری ها ارتباط داشتند، فعالیت های ضد دولتی را در ایران تشدید خواهد کرد.


دوران قاجار، نوشته: ونسا مارتین

در میان انبوه کتاب‌های گوناگون تاریخی ـ پژوهشی که سیر و تحول دوران قاجار و در پی آن سر بر آوردن انقلاب مشروطه را مورد بررسی قرار داده است، کمتر اثری یافت می‌شود که به پیشینه و نقش توده‌های مردم در شکل‌گیری این دگرگونی‌ها اشاره کرده باشد. این در حالی است که اغلب نویسندگان و پژوهشگران تاریخی در آثار خود بیشتر به اهمیت نقش دسته‌بندی‌های دربار، مناسبات میان روحانیون و دولت و نیز نفوذ اشراف در ساختار سیاسی پرداخته‌اند.


در دفاع از تاریخ

آیا رشته تاریخ به نقطه پایان خود رسیده است؟ سیستم آموزشی ما که این طور فکر می‌کند. اکثر اوقات به نظر می‌رسد که مؤسسات آموزشی تدریس تاریخ را معادل تدریس یک زبان مرده می‌پندارند: یک فعالیت تجملی غیرضروری، بازمانده از دورانی کهنه و چیزی که دنیای مدرن به آن احتیاجی ندارد. در تازه‌ترین بحث‌ها در مورد برنامه آموزشی انگلستان، درس تاریخ به وضعیت «موضوعی غیرضروری» تنزل پیدا کرده است. این اشتباهی بزرگ است. این کوته‌بینی است.


ملال‌آورترین کلاس تاریخ

تاریخ اهمیت دارد، اکثر افراد باهوش ـ تحصیل‌کرده یا کم‌سواد ـ این را می‌دانند. حتی اگر آنها هیچ‌گاه تاریخ را در دانشگاه نخوانده باشند، به مسائل تاریخی علاقمند هستند. مردم زیادی پای برنامه‌های مورخان در تلویزیون می‌نشینند و کتاب‌های تاریخی خوب فروش می‌کند. مقاله‌های تاریخی هم در روزنامه‌ها علاقه‌مند فراوان دارد. تاریخ شاید این‌قدر محبوب نبوده باشد. اما پارادوکس تلخی وجود دارد. در مدارس انگلستان بچه‌ها به تاریخ علاقه نشان نمی‌دهند و البته در این کشور تدریس تاریخ برای دانش‌آموزان بالای 14 سال اجباری نیست.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.
counter UPDATE error: 1054, Unknown column 'count' in 'field list'