شماره 23    |    21 ارديبهشت 1390

   


حفظ صدا؛ یک ضرورت
هر کدام از منابع تاریخ‌نگاری، کابردها، جاذبه‌ها و لذت‌های خاص خود را دارند؛ برای مثال اسناد، در پسِ ظاهر کهنه‌شان بسیار قابل توجه هستند. از این جهت که بازتاباننده روزگار خویش هستند و خواننده، یا بهتر بگویم، پژوهشگر تاریخ را از وقایع محفوظ درون خود آگاه می‌سازند؛ اما سربرگ‌ها، مُهرها و امضاها نیز برای خود، عالمی دارند و می‌توانند حتی در تجزیه و تحلیل درباره موضوع سند، با پژوهشگر خود سخن بگویند و همین‌طورند هامش‌ها، حاشیه‌ها و به قول امروزی‌ها پاراف‌ها. اما در میان منابع تاریخ‌نگاری، خاطرات شفاهی جاذبه‌ای دو چندان دارند؛ به‌ویژه آنگاه که صدای گوینده خاطره در گوش شما قرار ‌گیرد. این صدا چنان می‌تواند در تدوین یک اثر پژوهشگر را یاری رساند که اگر غیر از این بود، بی‌شک آن اثر، رنگی دیگر داشت.
وقتی شما صدای گوینده خاطره را می‌شنوید، گویی در کنارش نشسته‌اید و چه‌بسا خود را در فضا و حتی در افعالش سهیم می‌بینید و این احساس، گاه چنان قوی است که می‌توان در لحظات پرتنشِ آن وقایع، صدای قلب خود را شنید. من این احساس را در شنیدن خاطرات یکی از آزادگان خلبان، آنگاه که بر فراز خیابان الرشید بغداد Eject‌ کرد و در زمین و آسمان چند لحظه‌ای بی‌هوش شد، درک کرده‌ام.
بگذریم از این‌که بارها دستانش را در ذهنم بوسیدم؛ همان دستانی که عراقی‌ها برای پیوند استخوان‌هایش به‌جای پلاتین دست، با پلاتین ساق پا آنها را پیوند داده بودند.
این همهٔ ماجرا نیست. باید این تجربه حسی، و البته شخصی، را به خواننده منتقل کرد. ولی چگونه؟
ما در تدوین خاطرات شفاهی می کوشیم تا متنی پالوده تحویل خواننده دهیم اما گاه فراموش می‌کنیم که در حال انتقال اطلاعات تاریخی نسلی به نسل دیگر هستیم. شاید سر وسامان بخشیدن به سخنان کسی که خاطراتش را از پس سال‌ها سرد و گرم روزگار بیان می‌کند، کار درستی باشد و البته تا حدی باید این اتفاق بیفتد اما ما در مقام سامان دهندگان (تدوین‌گران) یا در واقع حلقه میانی انتقال این تجربیات تاریخی نباید از وظیفه اصلی‌مان غافل بمانیم. وظیفه اصلی ما در برابر تاریخ انتقال درست مفاهیم، وقایع و احساسات است؛ پس باید بکوشیم این انتقال به درستی صورت پذیرد.
خاطرات شفاهی که ما حلقه واسط آنها هستیم، در زمره منابع دست اول می‌گنجند و باید بدانیم این منابع نباید در همین آغاز مسیر، مخدوش و شبهه‌انگیز باشند؛ چراکه آیندگان بخشی از شناخت‌شان را از ما و گذشتگان به دست می آورند و از همین مجرا با حقایق و وقایع تاریخ روبه‌رو می‌شوند؛ پس باید مطمئن باشند که این منابع در عالم واقع نیز دست اول هستند و می‌توانند بدان اعتماد کنند.
از این‌رو من ترجیح می‌دهم مراکز، نهادها وپژوهش‌گران عرصه خاطرات شفاهی (و البته تاریخ شفاهی) در درجه اول به خاطرات شفاهی یا همان روایت، پای‌بند باشند و در تبدیل آن به خاطرات کتبی وفادار بمانند؛ به‌ویژه آن‌جا که با حسن سلیقه‌شان ادبیات راوی را دست‌خوش تغییرات می‌کنند و این خود، آسیبی جبران‌ناپذیر است. در مرتبه دوم پیشنهاد می‌کنم، همان مراکز و افراد دست‌اندرکار در کنار آن نوشتار،‌ صدای گوینده خاطره را نیز قرار دهند تا در دسترس همگان و به‌خصوص پژوهش‌گران باشد.
این دغدغه از این‌رو است که گاهی خاطرات نوشته شده از همان فراز و فرود خاطرات شفاهی برخوردار نیست و یا آن‌جا که ما ادبیات راوی را دست‌خوش تغییرات می‌‌کنیم در آینده شاید نتوانیم از پس آن نوشته به شخصیت راوی پی ببریم؛ جایگاه او، موقعیت و حتی سطح سواد و طبقه اجتماعی‌اش نادیده گرفته خواهد شد. و این همه شاید از کاستی‌ پژوهش‌گر باشد به‌هر روی به دو نکته باید توجه کرد:
نخست آنکه منابع تاریخ‌نگاری ما نباید مخدوش شوند و دوم آنکه در فرایند تبدیل خاطرات شفاهی به خاطرات کتبی، جایگاه پژوهش‌گر نباید با رمان‌نویس و داستان‌سرا عوض شود.

محمد قبادی- پژوهش‌گر


زیتون سرخ (۲۳)
خاطرات‌ناهید‌یوسفیان
گفت و گو و تدوین: سیدقاسم‌یاحسینی
انــتــشـارات‌سـوره‌مــهــر(وابسـته‌بـه‌حـوزه‌هنـری)
دفتـرادبیات و هنر مقـــاومت
نقل و چاپ نوشته‌ها منوط به اجازه رسمی از ناشر است.


فصل هشتم

پس از آنکه من و علي ليسانس گرفتيم، در همان سال 1354 با قطار از اهواز به تهران رفتيم. خواهر علي ساکن تهران بود. علي مدتي نزد او زندگي کرد. خواهر ديگري داشت که در زاهدان ماما و مسئول زايشگاه بود. خرج تحصيل علي را نيز همين خواهر مي‌داد. ماهي پانصد تومان براي علي مي‌فرستاد که آن موقع پول هنگفتي بود. علي با اين پول خيلي راحت زندگي مي‌کرد و حتي در اهواز کرايه خانه را هم خودش مي‌داد و به خسرو و فريبرز هم کمک مالي مي‌کرد. گاهي اوقات هم من به علي کمک مي‌کردم.
من خيلي علي را دوست داشتم و مايل بودم او همسر آينده‌ام باشد. اما خانواده‌ام و به خصوص پدرم راضي نبودند؛ چون سطح طبقاتي خانواده علي خيلي با ما اختلاف داشت. پدرم مي‌گفت: «تو بايد به درس و تحصيلت ادامه بدهي. اگر ازدواج کني، همه چيز تمام مي‌شود.»
علي بايد به سربازي مي‌رفت. رفت و اسم نوشت. قرار شد سال بعد او را به سربازي ببرند. من هم رفتم و در دانشگاه پلي‌تکنيک (امير کبير) شروع به کار کردم. اغلب اوقات بي‌کاري دور از چشم پدرم با علي بودم. حکم مرا به عنوان «هيئت علمي» زدند. متصدي آزمايشگاه‌هاي نور، الکترومغناطيس و مکانيک بودم و با دانشجويان کار مي‌کردم. از بهمن‌ماه 1354 در دانشگاه پلي‌تکنيک مشغول کار شدم و تا مردادماه 1355 آنجا ماندم. در اين فاصله خودم را براي ادامه تحصيل در دورة كارشناسي ارشد آماده مي‌کردم. ديدار با علي هم جزء لاينفک برنامه زندگي‌ام شده بود. دانشگاه ماهانه چهارهزار و دويست تومان به من حقوق مي‌داد که در آن سال‌ها حقوق خيلي بالايي بود. كتاب‌هاي زيادي خريدم و به خواهرانم کمک مي‌کردم. گاهي به علي هم پول مي‌دادم و چند هزار تومان هم پس‌انداز کردم. اولين حقوقم را که دادند براي پدرم يک جفت کفش خريدم!

  
در نيمه اول سال 1355 امتحان كارشناسي ارشد دادم و قبول شدم. از دانشگاه كه فارغ‌التحصيل شدم، در شرکت «مهاب» شروع به کار کردم. مدتي بعد علي هم به سربازي رفت. دوران آموزشي او در تهران بود. هروقت که به او مرخصي مي‌دادند مي‌آمد نزد من و با هم به پارک و سينما مي‌رفتيم و درباره آينده مشترکمان صحبت مي‌كرديم؛ چه حرف‌هاي شيرين و چه خيال‌هاي خوشي!
در دانشگاه در رشته فيزيک هسته‌اي، دانشجوي رتبه اول شدم. همة صد نمره را گرفتم. براي اساتيد دانشگاه تهران خيلي عجيب بود که دختري از دانشگاه اهواز بتواند چنين رتبه و نمره‌اي کسب کند. علاوه بر اين در رشته ژئوفيزيک دانشگاه تهران نيز قبول شدم. جالب آنکه در دانشگاه تهران در رشته فيزيک کاربردي هم قبول شدم. يعني همزمان در سه رشتة فيزيک هسته‌اي، ژئوفيزيک و فيزيک کاربردي قبول شدم.



 

روز اسناد ملی سال آینده به تقویم افزوده می شود

با پیگیری های متعدد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور قول داده اند که سال آینده روز اسناد ملی به تقویم افزوده شود. به گزارش خبرنگار لیزنا، علیرغم حذف روز اسناد ملی از تقویم، آرشیو ملی ایران مراسم گرامیداشت سالروز تأسیس این آرشیو را با حضور دکتر حسینی، وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی و صاحبنظران و کارکنان این سازمان در روز 19 اردیبهشت 1390، در سالن کنفرانس گنجینه اسناد برگزار کرد.


"انقلاب اسلامي در كرمان" به نمايشگاه آمد

انتشارات كرمان‌شناسي در بيست‌وچهارمين نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران، چاپ نخست كتاب "انقلاب اسلامي در كرمان" اثر مشترك فاطمه روح الاميني و سعيد شاهرخي را عرضه كرده است. انتشارات كرمان‌شناسي با 130 عنوان كتاب به بيست‌وچهارمين نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران آمده است. 2 عنوان از اين آثار به حوزه انقلاب اسلامي و 12 عنوان ديگر به آثار دفاع مقدس اختصاص دارند.


گزارشی از طرح تاریخ شفاهی بازسازی هویزه

تاریخ شفاهی "بازسازی هویزه" یکی از پروژه هایی بود از سال 1388 تا 1389 در واحد تاریخ شفاهی سازمان کتابخانه ها و موزه ها و مزکز اسناد آستان قدس رضوی انجام شد. با آزادسازی مناطق جنگ زده و پاکسازی آن مناطق ستاد بازسازی مناطق جنگ زده با همکاری ستادهای معین اقدام به بازسازی مناطق جنگ زده کرد. هویزه از جمله شهرهای غرب استان خوزستان در دشت آزادگان است.


هویزه به این كتاب می‌بالد، اگر نوشته شود

هویزه، در 15 كیلومتری جنوب غرب سوسنگرد و 72 كیلومتری غرب شهر اهواز قرار گرفته است. این شهر نخستین بار در ششم مهر ماه 1359 توسط نیروهای ارتش متجاوز صدام به محاصره در آمد، اما این حمله، با مقاومت مردمی دفع شد. آنها حدود سه ماه بعد، در دی ماه 1359، دوباره به این شهر حمله كردند و پس از حماسه مقاومت و شهادت حسین علم‌الهدی و گروهی از دانشجویان پیرو خط امام(ره)، این شهر به مدت 16 ماه در تصرف نیروهای عراقی بود كه در طول این مدت، هویزه را با خاك یكسان كردند.


گفت‌وگو با آیت‌الله عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی

آیت‌الله عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی از دوستان دوران جوانی امام موسی صدر است. او که اکنون نزدیک به 88 سال سن دارد، نه تنها در تحصیلات حوزوی، بلکه در دانشگاه هم همدرس آقا موسی بوده است: در قم، نجف و تهران. او همان زمان که صدر به لبنان می‌رود. از سوی آیت‌الله العظمی بروجردی وکیل می‌شود و به امور شرعی مردم کرمانشاه می‌پردازد البته وکیل آیات عظام حکیم و خوئی هم بوده است. بخش تاریخ شفاهی مؤسسه فرهنگی امام موسی صدر با او شش ساعت به گفت‌وگو نشسته است که در قالب کتابی در آینده منتشر می‌شود.


ضرورت‌هاي ايجاد مرکز تاریخ شفاهی خلیج فارس

نام خليج فارس در تاريخ كشور ايران برآيندي از سابقه چندهزارساله فرهنگي است كه امروزه بدون شك مهمترين نقطه قوت ما در مقايسه با همسايگان عرب است. مستندسازي اين تاريخ، كه مي تواند با برجسته سازي رويكرد ايران فرهنگي در منطقه خليج فارس صورت گيرد، يكي از مهمترين وجوهي است كه بايد مورد توجه دست اندركاران قرارگيرد.


چهل سالگي آرشيو ملي، گذشته و آينده

چهل سال قبل در هفدهم ارديبهشت ماه سال 1349، قانون تأسيس سازمان اسناد ملي ايران، به تصويب مجلس سناي آن زمان رسيد. اين قانون- كه پيش‌تر از تصويب مجلس شوراي ملي نيز گذشته بود- به تأسيس سازماني حكم مي داد كه هدفش جمع آوري و حفظ اسناد ملي ايران در سازماني واحد بود تا بتواند شرايط و امكانات مناسب را براي حفظ، گردآوري و تنظيم اسناد ملي و همچنين دسترسي عموم مردم را به اين اسناد، فراهم آورد.


ظهور و سقوط سپهبد علي رزم آرا

كتاب «ظهور و سقوط سپهبد حاج علي رزم آرا و چند مقاله ديگر» نوشته علي ميرزايي که توسط نشر نگاره آفتاب در 506 صفحه و در یک هزار نسخه چاپ شده، بخشي از كارنامه بيست و پنج ساله نویسنده در حوزه مطبوعات، كتابداري و اطلاع‌رساني و مديريت امور فرهنگي است. این كتاب دومين مجموعه از نوشته‌ها و ترجمه‌هاي علی میرزایی است كه به صورت كتاب منتشر مي‌شود. نخستين مجموعه به نام «دموكراسي و اقتصاد» به بازار ارائه شد.


تاریخ شفاهی در جنوب شرق آسیا-2

افزون بر آن که اصطلاح کردن «تاریخ‌نگار شفاهی» هرازگاهی باعث می‌شود مصاحبه‌کننده این نقش را بر خود فرض بگیرد؛ و این امر منجر بشود به این که یک نفر اعتقاد پیدا کند که به شخص راوی صرفاً به عنوان یک منبع شفاهی مراجعه کرده است و نه بهره دیگر و نه حتی از باب معرفت به سایر منابع. گرچه این یک مورد عام است، یک موردی که می‌تواند الزاماً مورخ نباشد، اما به هر حال او یک راوی است، یک وقایع شمار، یک گوینده یا بازگوکننده حکایات.


ملی‌گرایی، سره نويسی و شکل گيری فرهنگستان زبان فارسی در دوره پهلوی اول

فرهنگستان هاي زبان، محصول رشد و تکامل انديشه‌هاي ملي‌گرايانه و شکل گيري دولت نوين در اروپا، طي سده-هاي هيجدهم و نوزدهم ميلادي و پيدايش و حاکم شدن مقولة «زبان ملي» است. اما در ايران، فرهنگستان زبان فارسي به عنوان فرهنگستان زبان ملي ايران، بيش از آن‌که حاصل انتخاب و معرفي زبان فارسي به عنوان زبان ملي باشد، در اثر رواج سره نويسي افراطي عهد رضاشاه، پديد آمد که همواره يکي از نمودهاي جدي ملي‌گرائي باستان‌گرا در حوزة زبان و ادب بوده است.


زبان متفاوت در آموزش تاریخ

امروزه، تاريخ و تاريخ‌نگاري به همه‌ي حوزه‌هاي علوم تسرّي يافته و مثلاً كتاب‌هايي مي‌بينيم با عنوآن‌هايي نظير: تاريخ شيمي، تاريخ رياضيات، تاريخ موسيقي، تاريخ زبان، تاريخ روان‌شناسي، تاريخ صنايع و اختراعات، تاريخ فلسفه، تاريخ دين، تاريخ تمدن، تاريخ كتاب، تاريخ تاريخ نگاري و صدها عنوان ديگر كه مضاف يا مضافٌ‌اليه آن تاريخ است و يا اين واژه به‌مثابه قيد و صفت در تركيب آن به‌كار رفته است.


جنگ خلاقیت داشت

روزهای بسیاری از ایام جنگ می‌گذرد ولی هنوز رازهای بسیاری از جنگ باقی مانده است. بسیاری از راهبران روزهای نبرد اکنون در دهه 80 با بازگویی ناگفته‌های ایام جنگ تحمیلی پرداخته‌اند. آنچه می‌خوانید شرحی از اتفاقات دهه 60 در گفت‌وگو با احمد پورداریان معاون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.


لبیک یا فرمانده

من بی‌سیم‌چی گروهان یک بودم. شهید صاحب زمانی فرمانده ما بود. شهید امیدی هم فرمانده گردان بود. پس از حدود 2 ماه تمرین آبی، خاکی، موقع حرکت به جزیره مجنون فرارسیده بود تا در عملیات آزادسازی قسمتی از جزیره شرکت کنیم. شهید امیدی سخنرانی آتشینی کرد. انگار کربلا بود و در میان هزاران عاشق.


گذشته نزدیک

تاریخ‌نگاری شفاهی از آنجا که شیوه‌ای نوظهور است. مسلماً از احتیاطهای خاصی در کار خود پیروی می‌کند. این یک انتظار طبیعی است و شاید هم نوعی رفتار ناخودآگاهانه است که هر کسی در جایگاه مصاحبه‌شونده درصدد دفاع از خود و یا پررنگ کردن نقش مثبت برای خودش باشد. اما برعهده شنونده تیزبین و هوشیار است که تسلیم محض آنچه می‌شنود یا به او القا می‌شود، نباشد، به ویژه اگر نقش یک مورخ را برعهده دارد.


آناتومی تاریخ شفاهی

در شرایطی که دنیای مادیگری از طریق مدرنیسم هر روز بیش ازپیش توسعه و تحکیم بیشتری می‌یافت، به سختی می‌شد ملت بزرگی را به سرپیچی از اصول و فریبندگی‌های آن ترغیب کرد. اما این واقعه با وقوع انقلاب اسلامی رخ داد و جز خود ایرانیان، تمامی دولتها و ملتهای جهان را در بهت و شگفتی فرو برد.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.
counter UPDATE error: 1054, Unknown column 'count' in 'field list'