شماره 575    |    12 بهمن 1401
   

جستجو

کارگاه آموزش تاریخ شفاهی - 10

تدوین

سه روش برای تدوین متن مصاحبه وجود دارد، سیاست ما تعیین می‌کند کدام روش را انتخاب کنیم. روش اول: متن مصاحبه زیاد دست‌کاری نمی‌شود، فقط با علائم سجاوندی این متن خوانا شده و چنان‌چه صلاح نباشد که برخی از قسمت‌ها انتشار پیدا کند، به‌جای سخنان راوی نقطه‌چین گذاشته و در نهایت متن مصاحبه با کمترین تغییر منتشر می‌شود. پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد مدعی انجام این کار است.

اخبار تاریخ شفاهی دی 1401

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، «خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در این سایت است. این گزارش‌ها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانه‌های مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از دی 1401 را می‌خوانید.

سیصدوسی‌وششمین برنامه شب خاطره -3

بمباران شیمیایی سردشت

راوی سوم شب خاطره، دکتر محمد حاجی‌پور متولد ۳ اردیبهشت ۱۳۳۵ و پرستار بخش دیالیز در زمان دفاع مقدس بود که نوبت دوم خدمتش را به صورت داوطلبانه به مجروحین شیمیایی خدمت می‌کرد. او درباره پرستاری از جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس گفت: من از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۵در قسمت پرستاری کار می‌کردم و از آن پس تا همین دیروز، در قسمت آموزش بودم؛ اما بهترین دوران خدمتم را دوران خدمت در جنگ می‌دانم. آن زمان بخشنامه‌ای آمده بود مبنی بر آن‌که سالی یک ماه باید به مناطق جنگی می‌رفتیم. اولین بار که من به منطقه رفتم، عملیات بستان بود.

خاطرات ابراهیم میکائیلی

ابراهیم میکائیلی، جانباز و ایثارگر سقزی، مهمان صد و نود ودومین برنامه شب خاطره بود. او درباره شهید مصطفی طیاره خاطره گفت. او گفت همیشه خودش اول کمین‌گاه قرار می‌گرفت. در یکی از عملیات‌ها در روستای کچل‌منگان سقز، شب ساعت 12 گزارش دادند که ضدانقلاب‌ها نزدیک آبادی پناه گرفته‌اند. ما و شهید طیاره رفتیم بالای کوه تا صبح ماندیم؛ آنها فکر کردند ما از خودشانیم؛ چون ما هم لباس کردی تن‌مان بود. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-33

پاسداران ساکت و آرام نشسته بودند. چهره‌های نورانی و معصومی داشتند، مثل فرشته‌ها. سرهنگ مقدم حسن گالن بنزین را به دست گرفت. با لگد پاسدارها را جمع‌تر کرد تا بتواند به راحتی بنزین را روی آنها خالی کند. سرهنگ با حرص و ولع بنزین را روی پاسدارها پاشید، طوری که کاملاً خیس شدند.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.