شماره 574    |    05 بهمن 1401
   

جستجو

کارگاه آموزش تاریخ شفاهی - 9

پس از مصاحبه

اولین کاری که پس از مصاحبه انجام می‌شود پیاده‌سازی آن است. برای انجام این کار، باید فایل صوتی مصاحبه بدون کوچکترین تغییری تبدیل به متن شود. هر یک ساعت مصاحبه تقریباً 32 صفحه کاغذی دست‌نویس و حدود 17 صفحه تایپی خواهد شد. در مرحله بعد برای مستندسازی مصاحبه، متن پیاده‌سازی شده را چاپ کرده و یک تأییدیه کتبی از راوی گرفته شود. اگر مصاحبه مربوط به سازمان یا ارگانی خاص است، مهر آن سازمان هم بر روی پرینت کاغذی زده شود. یک کپی هم از فایل صوتی تهیه کرده و این فایل هم در بایگانی قرار خواهد گرفت.

سیصدوسی‌وششمین برنامه شب خاطره -2

بمباران شیمیایی سردشت

وقت عملیات شده بود. من رسیدم به بیمارستان صحرایی امام حسین. آمبولانس‌های گل مالی شده می‌آمدند و مانند رگبار برانکاردها را روی محوطه می‌گذاشتند. همه غرقه به خون بودند. یکی تیر به گردنش خورده بود و دیگری... اوضاع وخیمی بود و مجروحین در حال تلف شدن بودند. گفتم سریع مجروحین را به اتاق عمل بیاورید. خودم هم سریع رفتم به اتاق عمل و لباس‌هایم را بیرون آوردم تا آماده عمل شوم. همین‌طور مجروح می‌آوردند.

قبر موقت

خاطرات امیر سعیدزاده

هر کدام از اعدامی‌ها به نوعی با اطلاعات ایران همکاری داشتند و اخبار و اطلاعات کردستان عراق را جمع‌آوری کرده و برای ایران می‌فرستاده‌اند. در حال بازسازی زندان، دیوار مخروبه‌ای به‌ اندازه لانه روباهی جا باز کرده. ضمن کار کردن لانه را تحت نظر می‌گیرم و منتظر فرصتی می‌مانم تا درونش قایم شوم و فرار کنم. موقع عصر که نگهبانان مشغول خوردن چای هستند و حواسشان پرت می‌شود، با بدبختی درون گودال خرابه سُر می‌خورم و مقداری چوب و حصیر رویم کشیده و استتار می‌کنم. یک بسته قرص خواب‌آور همراه دارم که بهانه خوبی است اگر دستگیر شوم بگویم خوابم برده بود.

خاطرات علیرضا مرادی

علیرضا مرادی، سروانِ بازنشسته نیروی زمینی ارتش، مهمان صد و نودمین برنامه شب خاطره بود. او درباره عملیات برون‌مرزی خاطره گفت. او گفت از آنجا که عراق در جابه‌جایی نیروهایش قدرت خوبی داشت؛ باید یک پل مواصلاتی در عمق خاک عراق را منهدم می‌کردیم تا در زمان شروع عملیات ایران، عراق نتواند به موقع نیروهای خود را منتقل و پشتیبانی کند. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-32

قبل از ما چندین واحد با توان رزمی خوب وارد عمل شده بودند. در منطقه چیزی جز کشته‌ها و ادوات نظامی منهدم شده به چشم نمی‌آمد. نیروهای ما تلفات سنگینی را متحمل شده بودند. عده‌ای از سربازان در حال فرار و عقب‌نشینی بودند. وقتی آن همه تلفات و کشته‌های انباشته روی زمین را دیدم حیرت کردم. نمی‌دانم آن همه ضایعات ازچند لشکر بود. عده‌ای از سربازان را که در حال فرار بودند نگه داشتیم و اوضاع را پرسیدیم. زبانشان بند آمده بود. حدود چهل نفر بودند. به سختی توانسته بودند از معرکه جان سالم به در برند. دیگر نیرویی نمانده بود که ما کمک آنها باشیم.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.