شماره 567    |    16 آذر 1401
   

جستجو

کارگاه آموزش تاریخ شفاهی – 2

خاطره

آن‌چه را که راوی دیده، شنیده، گفته یا انجام داده، خاطره می‌گویند. به طور مثال اگر راوی بگوید: «من در عملیات کربلای5 اسیر گرفتم» خاطره است اما اگر بگوید: «در عملیات والفجر8 رزمندگان به پیروزی رسیدند» دانسته است. در خاطره، فاعل راوی است. خاطره را براساس مدل‌های مختلفی دسته‌بندی می‌کنند. در یک تقسیم‌بندی، خاطره به شفاهی یا مکتوب تقسیم می‌شود.

خاطرات محمدعلی پردل

آزار اسیران

ما را چند روز در بصره نگه داشتند. هر صبح، موقع بیرون رفتن، سربازها کابل به دست کنار پله‌ها می‌ایستادند و به هر کس چند ضربه می‌زدند. بعد هم ما را به خط می‌کردند؛ طوری که هر اسیر با اسرایی که در جلو و پشت سرش قرار داشتند، سه متر فاصله داشت و با اسرایی که در سمت راست و چپش قرار داشتند، دو متر فاصله داشت. اول فکر می‌کردم می‌خواهند از ما بازجویی کنند که نمی‌گذارند کنار هم بنشینیم، ولی بعد فهمیدم که این کار را برای تبلیغات انجام می‌دهند. می‌خواهند وقتی فیلم‌برداری می‌کنند، تعداد اسرا زیاد به‌ نظر برسد.

معرفی کتاب مسیر ملک

حسین ملک‌افضلی از بزرگان عرصه سلامت ایران، سال 1318 در اردکان یزد متولد شد. در همان سال‌های کودکی، همراه خانواده به تهران و سپس قم مهاجرت کردند. در پایان کلاس ششم، علی‌رغم مخالفت پدر، با حمایت مادر و اقوام، به تحصیل در دبیرستان پرداخت و پس از آن به دانشکده پزشکی دانشگاه تهران راه یافت. دکتر ملک‌افضلی در سال 1337 دیپلم طبیعی گرفت و در رشته پزشکی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد. روایت زندگی‌اش نشان می‌دهد که از کودکی سخت‌کوش بوده...

خاطرات سیدمحمد جوزی

سیدمحمد جوزی، رزمنده بسیجی دوران دفاع مقدس، مهمان صد و هشتاد و هشتمین برنامه شب خاطره بود. او درباره بستن تخته‌های پل در سرمای شب برای یکی ار علمیات‌ها خاطره گفت. او همچنین گفت حتی عراقی‌ها طول پل را می‌دیدند، برمی‌گشتند اما گردان حضرت علی اکبر(ع) از لشکر سیدالشهدا از پل رد شدند، تا غروب در غار ماندند و بعد دشمن را غافلگیر و اسیر کردند. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-25

نیروهای ما در منطقه موسیان مستقر بودند. روزی سربازی شتابزده پیش من آمد و گفت «یک استوار و پنج سرباز، یک زن و شوهر جوان روستایی را گرفته‌اند و نسبت به آنها سوءنیت دارند.»
بلافاصله با جیپ به آن نقطه رفتم. استوار را می‌شناختم. او بعثی بود. می‌خواست بعد از تیرباران شوهر به زن تجاوز کند که من بعد از کشمکش زیاد مانع شدم و آن زن و شوهر بیچاره را که به شدت ترسیده بودند و گریه می‌کردند از دست آنها خلاص کردم.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.