شماره 549    |    12 مرداد 1401
   

جستجو

نگاهی اجمالی به کتاب «تاریخ شفاهی دفاع مقدس»

روایت سیدیحیی صفوی (جلد دوم – از شرق بصره تا مهران)

موضوع اصلی جلسۀ بیست‌ونهم (که این جلد کتاب با آن آغاز می‌شود) ادامۀ جنگ پس از فتح خرمشهر است. به‌زعم راوی، مسئولان سیاسی و فرماندهان نظامی در آن زمان معتقد بودند که لازمۀ دفاع از خوزستان و جلوگیری از حملۀ مجدد ارتش عراق به ایران، ورود به خاک عراق با هدف رسیدن به خط پدافندی مناسب و تحمیل ارادۀ سیاسی جمهوری اسلامی به رژیم بعث، برای استیفای حقوق ملت ایران است.

ششمین نشست مجازی تاریخ شفاهی ایران

شیوه‌های تدوین و نگارش تاریخ شفاهی - 3

دریافت من در مورد فرق خاطره و تاریخ این است که در تاریخ شفاهی ‌یک مورخ یا ‌یک کارشناس و آشنا به موضوع با طرح قبلی و با مسئله و سؤال‌های دقیق سعی می‌کند اطلاعات را استخراج کند. این خیلی فرق دارد با خاطره‌ای که ‌یک نفر آن را می‌گوید تا از خودش دفاع کند. ممکن‌ است در این متن هم این کار انجام شود ولی ما موقعی که می‌خواهیم متن را منتشر کنیم، در حاشیه، گویاسازی و خیلی از کارها را می‌توانیم انجام دهیم.

خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدجواد پیشوایی

خاطره‌ای از عملیات مرصاد

آخرین سفر جبهه ما بعد از این که در تهران مستقر شدیم در زمان عملیات مرصاد بود. آن موقع در دانشگاه درس می‌دادیم که ناگهان خبر شروع عملیات مرصاد را به ما دادند. حضرت امام حکم دادند که بروند و جلوی منافقین را بگیرند. چون منافقین تا اسلام‌آباد هم جلو آمده بودند. خبر که به ما رسید،‌ بچه‌های دانشگاه، فرماندهان و اساتید همراه با کارکنان دانشگاه امام حسین(ع) و دانشکده فرماندهی و ستاد، معروف به دافوس، راه افتادیم. شب در مسجد اعلام کردم که امر حضرت امام است و منافقین در حال سوءاستفاده از موقعیت قطعنامه هستند و دارند در مرزهای کشور جلو می‌آیند.

خاطرات عزت‌الله مطهری

عزت‌الله شاهی یا عزت‌الله مطهری یا عزت شاهی از مخالفان حکومت پهلوی بود که پس از دستگیری به ۱۵ سال حبس محکوم شد و در جریان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد. او در سال ۱۳۶۳ نام خانوادگی خود را به مطهری تغییر داد. عزت شاهی، مهمان صدوهفتادونهمین برنامه شب خاطره(بهمن 1387) بود. او درباره عکس سه در چهاری که ساواک از او خواسته بود و ماجرای ارائه رسید آن عکس خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-7

مرتضی سرهنگی

در یکی از این روستاهای اشغال شده که قسمتی از آن ویران شده بود هنوز عده‌ای از سکنه بودند. وقتی به این روستا رسیدیم و مستقر شدیم با سکنه کاری نداشتیم زیرا بسیاری از آنها افراد مسن و از کارافتاده بودند و جوان در این دهکده نبود. بیشتر پیرزنها و پیرمردها و تعداد زیادی، بیش از حد معمول، کودک بودند. می‌دانید که عربها پراولادند. سکنه این روستا بسیار وحشت‌زده بودند. حضور ما آنها را ترسانده بود. ما بسیار کم احتمال می‌دادیم که خطری از جانب این سکنه بیچاره تهدیدمان کند و لذا کاری به کارشان نداشتیم.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.