شماره 524    |    06 بهمن 1400
   

جستجو

برگزاری سومین همایش ملی تاریخ شفاهی دفاع مقدس در نهم و دهم بهمن‌ 1400

سومین همایش ملی تاریخ شفاهی دفاع مقدس به همت سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس و پژوهشکده اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران و با همکاری نهادهای پژوهشی، ‌دانشگاهی، نظامی و سایر مراکز و مؤسسات، در روزهای شنبه و یکشنبه، نهم و دهم بهمن‌ جاری به صورت مجازی و حضوری در سالن قلم کتابخانه ملی ایران برگزار خواهد شد.

نشست مجازی تاریخ شفاهی ایران

ضرورت‌های تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی ایران - 1

در دومین نشست از مجموعه نشست‌های تاریخ شفاهی ایران که در تاریخ ۲۷ آذر 1400، به صورت برخط برگزار شد، مرتضی نورایی، ابوالفضل حسن‌آبادی و فائزه توکلی با اجرای خانم مصفا شرکت کردند. در این جلسه که در فضای مجازی تالار تاریخگر کلاب‌هوس تشکیل شد، درباره ضرورت‌های تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی گفت‎وگو شد.

اخبار تاریخ شفاهی دی 1400

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، «خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در این سایت است. این گزارش‌ها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانه‌های مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از دی‌ 1400 را می‌خوانید.

مروری بر کتاب «حجرۀ شمارۀ دو»

خاطرات ابوالقاسم اقبالیان

در پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «از در شرقی فیضیه که وارد می‌شدیم، دومین حجرۀ سمت راست حجرۀ شمارۀ دو بود؛ حجره‌ای که خاطراتم را بهتر از من یادش هست. آن حجره رفته‌رفته پاتوق طلبه‌هایی شد که سرشان فقط به درس و بحث گرم نبود؛ طلبه‌هایی که نمی‌توانستند آرام بنشینند و مثل بچۀ آدم فقط درسشان را بخوانند. اگر کسی می‌خواست از وضعیت مملکت خبر تازه‌ای بگیرد، به حجرۀ شمارۀ دو می‌آمد...»

خاطرات عزت‌الله مطهری

عزت‌الله شاهی یا عزت‌الله مطهری یا عزت شاهی از مخالفان حکومت پهلوی بود که پس از دستگیری به ۱۵ سال حبس محکوم شد و در جریان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد. او در سال ۱۳۶۳ نام خانوادگی خود را به مطهری تغییر داد. عزت شاهی، مهمان صدوهفتادونهمین برنامه شب خاطره (بهمن 1387) بود. او درباره چگونگی دستگیری‌اش و فرار به خاطر اعلامیه‌ خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

ساعت شش غروب بود که باز سروکله هواپیماها پیدا شد؛ نه یکی و دو تا، هشت تا. دو تای از آنها به سراغ خاکریز ما آمدند و بمبهای خود را در فاصله 200 متری ما رها کردند. هنگام انفجار بمبها، از زمین، دود سفیدی بلند شد. بوی سبزی تازه و سیر که به مشامم رسید، متوجه شدم که بمبها شیمیایی هستند. فوراً به بچه‌ها اعلام کردم بمبها شیمیایی هستند؛ ماسک بزنید و به بالای خاکریز بروید. تمام بچه‌ها به سرعت ماسک زدند و به بالای خاکریز رفتند. جریان را به فرماندهی لشکر گزارش کردم. از فرماندهی اعلام شد که قرارگاه لشکر هم شیمیایی شده و توصیه کردند که از لوازم ضدشیمیایی استفاده کنیم و گفتند که بچه‌های «ش-م-ر» نمی‌توانند به موقعیت ما بیایند.

بچه‌ها تا آن موقع از ماسک استفاده نکرده بودند و برایشان مشکل بود که بتوانند تا هنگام خنثی کردن مواد شیمیایی، ماسک را تحمل کنند. خیلی نگران این موضوع بودم که فکری به سرم زد. به بچه‌ها گفتم داخل مهمات به جا مانده از عراقیها را بگردند و هر چه گلوله کلت منور است، بیاورند. ظرف چند دقیقه، از سرتاسر خاکریز، چند جعبه گلوله کلت منور جمع شد. با حاتم صفی‌نژاد، به دستهایمان پلاستیک کردیم و بر روی سرمان پلاستیک کشیدیم.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.