شماره 496    |    23 تير 1400
   

جستجو

گفت‌وگو با سرهنگ بازنشسته قاسم نعمت‌الهی -1

مخابرات درجنگ

برای هماهنگی، یکپارچگی و یگانگی در نبردها و عملیات‌های مهم در سطح وسیع به مخابرات نیاز است؛ این هماهنگی‌های جنگ بدون داشتن ارتباط مخابراتی امکان‌پذیر نیست. بحث مخابرات، مقوله‌ای مهم اما گمنام در جنگ است. برای شناخت اهمیت این بخش مهم و تفکیک‌ناپذیر در جنگ، پای صحبت‌های سرهنگ نعمت‌الهی، افسر و فرمانده مخابرات گردان لشکر 77 مشهد نشستیم.

سیصد و بیست و چهارمین شب خاطره -4

خاطراتی درباره سیدِ آزادگان

در همان آغاز زندگی در نیمه دوم دهه چهل که بنده در نجف اشرف خدمت ایشان بودم، بعد از جنگ شش‌روزه اعراب و رژیم صهیونیستی، امام بزرگوار در محکومیت رژیم صهیونیستی و فراخوان جهان اسلام برای حمایت از فلسطین در تجاوز شش روزه سال 1947 پیامی صادر کردند. آن سال، حقیر در خدمت اخوی بزرگوار و همسر مکرمه ایشان عازم مکه مکرمه شدیم. در مرز عربستان، شبانگاه مأمورین سعودی برای جست‌وجوی اتوبوس بالای اتوبوس رفتند و وسایل را بررسی و تفتیش کردند.

معرفی کتاب «اینجا سوریه است»

کتاب «اینجا سوریه است»، صدای زنان راوی جنگ در سوریه است که زهره یزدان‌پناه طی دو سفر به این کشور، خاطرات زنان متأثر از جنگ را در دو بخش تدوین کرده است. بخش اول کتاب مربوط به سفر اول نویسنده در پاییز و زمستان ۱۳۹۶ است که در یازده فصل گردآوری شده و هر فصل به مصاحبه با عده‌ای از زنان سوری اشاره می‌کند. در فصل دوم از بخش اول، نویسنده، صدای زنانی را به گوش ما می‌رساند که از فاجعه صلنفه می‌گویند و در فصل سوم روایت‌گر زنانی است که از فوعه و کفریا مهاجرت کرده‌اند و در کارگاه خیاطی برای گذران زندگی خود و فرزندانشان کار می‌کنند.

خاطرات نرگس دلیرروی‌فر

نرگس دلیرروی‌فر، همسر شهید عباس دوران (۲۰ مهر ۱۳۲۹ - ۳۰ تیر ۱۳۶۱) مهمان صدوبیست‌ویکمین برنامه شب خاطره (1 آبان 1382) بود. او در حاشیه این برنامه با گرامی داشتن یاد همسر شهیدش درباره آخرین دیدار شهید دوران با فرزندشان امیر، خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

هلتی -4
از مسیرهای مختلف، حرکت را آغاز و راه زیادی را طی کردیم. با رسیدن به منطقه مورد نظر، متوجه شدیم که گوش‌برها از آن منطقه خارج شدند. دیگر غروب شده بود. گروه شناسایی و فرماندهان همراه، همان جا به نمای ایستادند. جمعی سلاح در دست ایستاده بودند و پاس می‌دادند تا آنان که مشغول نمازند، با خیالی راحت با خدایشان به سخن بایستند. لحظاتی بعد آنها که نماز خوانده بودند، سلاح برگرفتند تا بچه‌های دیگر نماز بگذارند.
ناامید از یافتن گوش‌برها، مأموریت اصلی خود را دنبال کردیم. شب بود که به قله‌های مشرف به دشت هموار کولک و یک راه مالرو رسیدیم. حاجی یادگار ـ که انصافاً کلید تمام کارهای شناسایی بود ـ گفت:‌ «این راه حتماً مسیر عبور جاشهای خائن است. باید یک گروه پنج نفره با یک بی‌سیم اینجا بمانند و منطقه را تأمین کنند که مبادا در بازگشت به کمین بیفتیم.»


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.