شماره 487    |    08 ارديبهشت 1400
   

جستجو

اخبار تاریخ شفاهی فروردین 1400

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، «خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در این سایت است. این گزارش‌ها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانه‌های مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از فروردین 1400 را می‌خوانید.

سیصد و بیست و دومین شب خاطره -3

میّتی با عطر خوش

من همیشه فکر می‌کردم کادر درمان شغل بسیار سختی دارند و فشار زیادی تحمل می‌کنند؛ اما وقتی در 16 فروردین 1399 به سالن تطهیر بهشت زهرا(س)رفتم و کار نیرو‌های غسال را دیدم، متوجه شدم سخت‌تر از کار کادر درمان هم وجود دارد. لباس‌هایی که مجبور بودند بپوشند و لزوم استفاده از ماسک و شیلد و... همراه با بوی سدر و کافور از یک سو و گرمای طاقت‌فرسا و آه و ناله افراد عزیز از دست داده از سوی دیگر، شرایط روحی ناراحت‌کننده‌ای برای این افراد ایجاد کرده بود.

رصد تحولات دو فضای متفاوت از دل خاطرات

نگاهی به کتاب «سرگروهبان»

«سرگروهبان» خاطرات شفاهی کاظم نظری است که کار گفت و گو و نگارش آن به همت محمود رنجبر انجام گرفته و چاپ نخست آن در 1399 زیرنظر حوزه هنری استان گیلان، انتشارات نکوآفرین، در 123 صفحه و شمارگان 500 نسخه و با قیمت 30000 تومان راهی بازار شده است. یادداشتی از حوزه هنری گیلان، مقدمه، دیباچه، متن خاطرات، صفحات مربوط به تصاویر و نمایه پایانی، مندرجات کتاب حاضر را تشکیل می دهند.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

بر فراز میمک – 11
فرید حرفش را ادامه نداد، اما می‌دانستم چه می‌خواهد بگوید. او از تعلل در نگهداری نقاط استراتژیک گله داشت. من هم برای تکمیل شکایت او گفتم: «از این مسائل زیاده، ناراحت نباش. ان‌شاءالله درست میشه. اونجا نه ما شین سوخت داریم نه مهمات. با یک‌بار عملیات هم کار درست نمی‌شه. اینو باید چکار کرد؟»


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.