شماره 445    |    21 خرداد 1399
   

جستجو

تاریخ شفاهیِ پشت جبهه

بیشترِ کتاب‌های منتشره درباره تاریخ شفاهی دفاع مقدس مربوط به افراد درگیر مستقیم در جنگ شامل فرماندهان، رزمندگان، آزادگان، خلبانان و ... است. اما دفاع مقدس دارای لایه‌های مختلف دیگری نیز است؛ در این یادداشت به موضوع‌هایی اشاره شده است که جای کار فراوان در تاریخ شفاهی و پژوهش جنگ دارد.

تلفیق اسناد و شواهد تاریخ شفاهی

روایت یکشنبه خونین همدان بر بنیان تاریخ شفاهی

ابوالفتح مؤمن در کتاب «خیزش دانش آموزی: واکاوی قیام دانش آموزان همدان در سی‌ام مهر1357» با بهره‌گیری از اسناد و مداک موجود در سازمان اسناد ملی مدیریت غرب کشور و بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان همدان؛ و همچنین مصاحبه‌ با مصدومان و جانبازان این روز، اطلاعات ارزشمندی به دست آورده است.

در یک پایان‌نامه دکترا بررسی شد

نقش دانش‌آموزان اصفهانی در روند پیروزی انقلاب اسلامی

محقق در این پایان‌نامه دکترا، با تکیه بر اسناد و منابع محدود موجود به موضوع پرداخته است. همچنین مصاحبه تاریخ شفاهی با حدود ۱۳۰ پیش‌مصاحبه و ۸۰ مصاحبه با دانش‌آموزان و کنش‌گران انقلابی در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی صورت گرفته است.

در شب خاطره 21 آذربایجان شرقی مطرح شد:

وقتی صدام، دستور عقب‌نشینی از خرمشهر را صادر کرد

به گزارش سایت تاریخ شفاهی، بیست‌ویکمین مراسم شب خاطره، شنبه سوم خرداد 1399 به همت حوزه هنری استان آذربایجان شرقی به صورت برخط در وب‌سایت آپارات برگزار شد. در این برنامه «امیر فریور جعفری» و «سرهنگ پاسدار یوسف رامجو» به بیان خاطراتی از عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر پرداختند.

خاطرات علی شاه‌حاتمی

علی شاه‌حاتمی، کارگردان سریال خوش‌رکاب، مهمان صدوپانزدهمین برنامه شب خاطره (4 اردیبهشت 1382) بود. او درباره بخش تفحص شهدا در فکه خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-60
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
ساعت 9 شب به یگان رسیدم. این‌بار خبرهای موثقی در مورد نزدیک بودن حمله علیه منطقه طاهری بر سر زبان‌ها افتاده بود. نیروهای عراقی نیز در منطقه طاهری و ایستگاه حسینی مستقر شده و سپاه سوم به حال آماده‌باش در آمده بود.
ساعت 9 بامداد روز 23 آوریل 1982 / 3 اردیبهشت 1361 یکی از بهیاران به سنگرم آمد و پس از سلام و ادای احترام گفت: «دکتر! مجروحی را به کلینیک آورده‌اند.»
گفتم: «من پزشک کشیک نیستم.»
گفت: «او مجروح ایرانی است و سرگرد «احسان حیدری» مرا نزد شما فرستاده است.»
گفتم: «بسیار خوب الان حرکت می‌کنم.»
دکتر «احسان» با وجود این که شخص غیرمتعهدی بود، ولی از گرایشات مذهبی و علاقه‌ام نسبت به جمهوری اسلامی ایران مطلع بود. به همین دلیل مجروحین ایرانی را نزد من می‌فرستاد. به سرعت خود را به کلینیک ـ که حدوداً 50 متر با ما فاصله داشت ـ رساندم. وارد سنگر اورژانس شدم.


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.