شماره 437    |    27 فروردين 1399
   

جستجو

خبرهای تاریخ شفاهی در سال 1398

سال 1398 هم با تمام خبرهای خوب و بدش به پایان رسید. در این گزارش جمع‌بندی از خبرهای مرتبط با تاریخ شفاهی در رسانه‌های مکتوب و مجازی خواهیم داشت که در طول سال گذشته با عنوان «خبرهای ماه» در سایت تاریخ شفاهی ایران منتشر شده است.

کرونا و «یادنوشت‌های کرونایی»

یکی دو جا در این روزها دیده و شنیده شده است که بعضِ مجموعه‌ها و نهادها، گرفتاران بلیّه‌ی کرونا (اعم از بیماران و بیمارداران و خودقرنطینه‌کردگان) را دعوت به خاطره‌نویسی راجع به این رویداد کرده‌اند، این دعوت و اقدام به اجابت آن البته متضمن فواید و آثاری است که علی‌العجاله از بیان موارد آن صرف نظر می‌شود.

تاریخ شفاهی دفاع مقدس به روایت احمد غلامپور

جوانان اهواز زنده‌اند

انجام مصاحبه‌های این کتاب در قالب 32 جلسه صورت گرفته که تعداد 15 گفت‌وگو در جلد نخست آمده است. این گفت‌وگوها شامل سه دوره کودکی تا انقلاب اسلامی، پس از انقلاب اسلامی تا وقوع جنگ تحمیلی و هجوم ارتش بعث تا آزادسازی خرمشهر می‌شود. ماجرای نام این کتاب در گفت‌وگوی هفتم بیان شده است.

هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-52

پیش از غروب، کاروان ما به راه افتاد. من آخرین نفری بودم که با یک دستگاه آمبولانس حرکت می‌کردم. تاریکی بر همه جا سایه گسترده بود. از بخت بد هر چه استارت زدم، آمبولانس روشن نشد. موقعیت حساس و دشواری بود. در آن شب کجا می‌توانستیم برویم. ارتش تدریجاً عقب‌نشینی کرده و ایرانی‌ها در حال تعقیب آنها بودند. در آن وضعیت بحرانی، ناگهان خودرویی که دستگاه بی‌سیم را حمل می‌کرد از آشیانه خود خارج شد.

خاطرات رضا رهگذر

محمدرضا سرشار مشهور به رضا رهگذر، نویسنده، پژوهشگر، منتقد ادبی و گوینده رادیو، مهمان صدونهمین برنامه شب خاطره (4 مهر1381) بود. او داستانی از یک نویسنده روسی درباره جنگ به نام «توتون و مادربزرگ» روایت کرد. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-51

مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه

مجازات شکست‌خوردگان:

روز پنجم دسامبر 1981 / 14 آذر 1360 سروان «ابراهیم» افسر مسئول قرارگاه، به همراه مقداری ماهی محلی درجه یک به دیدار ما آمد. او در بین نظامیان به تملق و چاپلوسی شهرت داشت و این‌بار هم به منظور دستیابی به امتیازات و منافع شخصی، برای فرمانده رشوه آورده بود. او به سربازان دستور داد مقداری هیزم جمع کنند. سپس ماهی را به سبک محلی عراق (مسقوف) سرخ کرد. آنگاه از فرمانده و افسران ستاد تیپ دعوت کرد و در هنگ ما سفره رنگینی انداخت. ما از آن ماهی لذیذ خوردیم. گویی که دو روز قبل هیچ حادثه‌ای در جبهه رخ نداده است!


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.