شماره 432    |    30 بهمن 1398
   

جستجو

خبرهای ماه؛ بهمن 1398

تدارک بانک اطلاعاتی برای تاریخ شفاهی انقلاب

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، «خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در این سایت است. این گزارش‌ها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانه‌های مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از بهمن 1398 را می‌خوانید.

سیصدودهمین برنامه شب خاطره- 3

روایتِ سوریه

روش عملیاتی داعش اینطور بود که با انتحاری عملیات می‌کردند؛ یعنی می‌زدند و جایی را باز می‌کردند. اگر فیلم شهید حججی را دیده باشید، مشخص است وقتی ماشین با پنج مواد منفجره می‌آید و منهدم می‌کند، تا 500 متر فاصله مغز انسان را از کار می‌اندازد. این موج انفجار جوری کار می‌کند که انسان امکان تمرکز هم ندارد. ما دور تا دور این نیروگاه را مواد منفجره گذاشته بودیم که نتوانند وارد شوند.

نگاهی به کتاب «پاییز پنجاه سالگی»

خودش را به اتوبوس شهادت «سوریه» رساند!

در جفیر بودیم که یک شب محمد جمالی برای شناسایی رفت. دیروقت شده و برنگشته بود. توی سنگر، کنار بچه‌ها دراز کشیده بودم؛ اما خواب به چشم‌هام نمی‌آمد. حدود سه چهار صبح، سایه قدبلندی دم سنگر دیدم. فهمیدم خودش است. نگاهی به بچه‌ها انداخت و دم در دراز کشید. 10 دقیقه یک ربع بعد بلند شد و نوک پایی بیرون رفت...

خاطرات مجید عراقی‌نیا

مجید عراقی‌نیا، رزمنده گردان امدادگری و مخابرات در سال‌های دفاع مقدس، مهمان صدوپنجمین برنامه شب خاطره (2 خرداد1381) بود. او درباره دیده‌های خود در 16 بهمن 1362 در شلمچه و ترمیم خط مخابراتی اروندرود خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-46
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
گروهی از سربازان را دیدم که با سرعت به دنبال 3 رأس گوسفند می‌دوند و می‌کوشند تا آنها را بگیرند. تلاش آنها بی‌ثمر ماند. این صحنه تعجب مرا برانگیخت. به همین جهت از سربازها پرسیدم که آیا کسی اینجا زندگی می‌کند؟ آنها گفتند: «خیر، مردم اینجا از آغاز جنگ خانه و کاشانه خود را ترک کرده و گوسفندان خود را رها کرده‌اند. حالا این گوسفندان وحشی شده‌اند.»
با خود گفتم: «این گوسفندان آخرین بازماندگان حیات در این منطقه هستند... آنها مانده‌اند تا با طبیعت، گرگ‌ها و د‌هان‌های گرسنه نیروهای ما مبارزه کنند!


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.