شماره 422    |    20 آذر 1398
   

جستجو

در استقبال از دوازدهمین همایش ملی تاریخ شفاهی ‏ایران ‏

‌همایش تاریخ شفاهی صنعت، مهندسی و پشتیبانی دفاع مقدس

با نگاهی هرچند گذرا به سابقه سلسله نشست‌های تاریخ شفاهی، آشکارا می‌توان دریافت که موضوعات ‏و محور‌های هر کدام در بازه زمانی خود منعکس‌کننده ضرورت و اهمیت آنها در عرصه پژوهش‌های ‏تاریخ شفاهی ایران بوده است. نشست دوازدهم نیز برآمده از ضرورت‌سنجی در باب جهان‌های گم‌شده ‏ایام دفاع مقدس است.

سیصدوهشتمین شب خاطره

گره‌خوردگی نام نیروی دریایی با نام شهید همتی

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، سیصدوهشتمین برنامه شب خاطره دفاع مقدس، عصر پنجشنبه هفتم آذر 1398 در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد. در این برنامه عبدالله معنوی، اصغر رضایی و میرمنصور سیدقریشی به بیان خاطرات خود از دلاوری‌های نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پرداختند.

با خاطرات امیر ثامری-2

روزهای مقاومت خرمشهر

یکی از شگردهای‌ بعثی‌ها این بود که نیروهای مردمی را اسیر می‌کردند، بعد لباس آنها را می‌پوشیدند و به خاطر این که ما را بگیرند کنار مردم می‌ایستادند. خیلی دوست داشتند ما را زنده بگیرند...

دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی ایران 27 آذر برگزار می‌شود

زمان جبرانی و جدید برگزاری «دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی ایران: تاریخ شفاهی صنعت، مهندسی و پشتیبانی دفاع مقدس» روز چهار‌شنبه 27 آذر 1398 از ساعت 8 تا 18 خواهد بود.‏

خاطرات اهالی قلم از دوران دفاع مقدس

این کتاب نتیجه کوششی برای جمع‌آوری خاطرات هنرمندان و نویسندگان، با هدف نشان دادن جریان زندگی مردم ایران در دوران دفاع مقدس از لابه‌لای روایت‌های آنان است. بعضی از خاطرات، مصاحبه بوده‌ که زبان گفتار آنها به زبان نوشتار تغییر یافته است.

سلسبیل همان سرسبیل است

مؤلف این کتاب، گذشته یک محله را در گفت‌وگو با ساکنان قدیمی آن زیر و رو ساخته تا بخشی از تهران را در سال‌هایی نه چندان دور برای مخاطب خود به تصویر بکشد. او در این کار موفق عمل کرده. آن‌هایی که در این کتاب از محله خود می‌گویند، سلسبیل را زیسته و تجربه کرده‌اند. می‌توان به خاطرات آن‌ها اعتماد کرد. خاطراتشان بخشی از خاطرات شفاهی تهران است.

خاطرات رحمان قضات

امیر سرتیپ‌دوم رحمان قضات، خلبان هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال‌های دفاع مقدس، مهمان نودوهفتمین برنامه شب خاطره (5 مهر 1380) بود. او در این برنامه، درباره دستور حرکت دوازده فروند بالگرد کبرا از پایگاه اصفهان خاطره گفت.

خاطرات حسین کنعانی

حسین کنعانی، بیسجی رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان نودوهفتمین برنامه شب خاطره (5 مهر 1380) بود. او در این برنامه از عملیات فتح‌المبین و پس از آن عملیات بیت‌المقدس خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-35

مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه

رویدادهای تابستان

در سه ماهه آن تابستان داغ و پر حرارت، اتفاقات کوچک و بزرگی در آن نقطه از جبهه رخ داد که من در اینجا به‌طور گذرا به برخی از آنها اشاره می‌کنم.

تابستان سال 1981/1360 به منزله فصل استراحت برای نیروهای ایرانی در محل استقرار تیپ ما بود. عمده فعالیت‌های جنگی، در اجرای آتش متقابل، عملیات گشتی رزمی ـ شناسایی و ایجاد کمین خلاصه می‌شد. با وجود این‌که طرف ایرانی حالت سستی و رخوت به خود گرفته بود، اما نیروهای ما پس از به کار بستن همه تدابیر دفاعی، در آماده‌باش کامل به‌سر می‌بردند.

هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-36

مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه

4ـ گشتی‌های هنگ:

هنگ ما در یک موضع دفاعی استقرار یافته بود. به همین دلیل نیروهای ما عمدتاً در عملیات گشتی رزمی ـ شناسایی و ایجاد کمین‌های شبانه در منطقه ممنوعه شرکت می‌کردند. با وجود این‌که افراد هنگ اعم از افسران و درجه‌داران میلی به انجام این ماموریت‌های خطرناک و خسته‌کننده نداشتند، ولی به هر حال مجبور بودند در آن شرکت کنند. دستورات مربوط به اجرای عملیات گشتی، از سوی فرمانده تیپ صادر می‌گردید و براساس این دستورات نیروهای خودی موظف بودند مواضع نیروهای ایرانی را مورد هجوم قرار داده و عده‌ای از آنان را به اسارت در آوردند.

 


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.